1
1رؤیای اِشعیا پسر آموص، که آن را در زمان عُزّیا، یوتام، آحاز و حِزِقیا، پادشاهان یهودا، دربارۀ یهودا و اورشلیم دید.
عِصیانگری یهودا
2ای آسمان بشنو! و ای زمین گوش فرا ده!
زیرا که خداوند سخن میگوید:
«فرزندان پروردم و بزرگ کردم،
اما ایشان بر من شوریدند.
3گاوْ صاحبِ خویش را میشناسد،
و الاغْ آخورِ مالک خویش را،
اما اسرائیل نمیشناسد،
و قوم من فهم ندارد.»
4وای بر امت خطاکار،
و قومی که زیر بار گناهند؛
وای بر نسل شریران،
و فرزندان فاسد!
خداوند را ترک گفتهاند،
بر قدوس اسرائیل اهانت روا داشتهاند،
و به او پشت کردهاند!
5چرا باز مضروب شوید؟
چرا بیش از این عِصیان ورزید؟
تمامی سَر بیمار است،
و تمامی دل، مریض.
6از کف پا تا فرق سر،
در آن هیچ تندرستی نیست؛
سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،
که نه بخیه شده، نه بسته گشته،
و نه به روغن مرهم گذاشته شده است.
7سرزمین شما ویران گشته
و شهرهایتان به آتش سوخته است.
بیگانگان در برابر دیدگانتان
زمینِ شما را فرو میبلعند؛
سراسرْ ویرانی است،
بسان سرنگونی به دست بیگانگان.
8دختر صَهیون
مانند سایهبانی در تاکستان،
و آلونکی در بوستان خیار،
و شهری در محاصره،
متروک است.
9اگر خداوندِ لشکرها
اندک باقیماندگانی برایمان نمیگذاشت،
مانند سُدوم میشدیم و همچون عَمورَه میگشتیم.
10ای حکمرانان سُدوم،
کلام خداوند را بشنوید!
و ای مردمان عَمورَه،
به شریعت خدای ما گوش بسپارید!
11خداوند میگوید:
«از انبوه قربانیهای شما مرا چه سود؟
از قربانیهای تمامسوزِ قوچها
و چربیِ حیوانات پروار سیر شدهام،
و مرا به خون گاو و بره و بز رغبتی نیست.
12آنگاه که میآیید تا به حضورم حاضر شوید،
کیست که این را از شما خواسته است
که صحنهای مرا چنین لگدمال کنید؟
13هدایای باطل، دیگر میاورید؛
از بخور کراهت دارم.
گردهمآییِ مخصوص را توأم با شرارت تحمل نتوانم کرد،
خواه ماهِ نو باشد، خواه شَبّات، و خواه دعوت جماعت.
14جان من از مراسم ماهِ نو و اعیاد مقرر شما بیزار است؛
برایم بار سنگیناند
که از حملشان خسته شدهام.
15آنگاه که دستانتان را به دعا دراز میکنید،
چشمانم را از شما خواهم پوشانید؛
حتی اگر دعای بسیار کنید،
نخواهم شنید؛
زیرا دستان شما مملو از خون است.
16خویشتن را بشویید و طاهر سازید؛
شرارت اعمال خود را از نظرم دور کنید،
و از بدی بازایستید.
17نیکوکاری بیاموزید،
و انصاف را بجویید؛
ستمگران را ارشاد کنید،
دادِ یتیمان را بستانید،
و به دفاع از حق بیوهزنان برخیزید.
18«خداوند میگوید:
بیایید تا در برابر یکدیگر حُجت بیاوریم:
اگرچه گناهان شما چون ارغوان باشد،
همچون برف سفید خواهد شد؛
و اگرچه همچون قرمز، سرخ باشد،
مانند پشم خواهد شد.
19اگر راغب باشید و گوش فرا دهید،
از نیکوییِ زمین خواهید خورد؛
20اما اگر ابا نموده، عِصیان ورزید،
شمشیر شما را خواهد خورد؛
زیرا دهان خداوند چنین گفته است.»
شهر خیانتکار
21دریغا که شهر امین،*1:21 واژۀ عبری دربردارندۀ هر دو مفهوم ”امانت و وفاداری“ است. فاحشه شده است!
زمانی از انصاف مملو بود،
و عدالت در آن سکونت داشت،
اما حال قاتلان در آن مسکن دارند!
22نقرۀ تو به زنگار بدل گشته
و بهترین شرابت، به آب آمیخته است.
23حاکمانت شورشگرند و
رفیق دزدان گشتهاند؛
جملگی رشوه را دوست میدارند،
و در پی هدایا میدوند؛
دادِ یتیمان را نمیستانند
و دعوای بیوهزنان بدیشان نمیرسد.
24بنابراین، خداوندگار، خداوند لشکرها، قدیر اسرائیل، چنین میفرماید:
«هان، من از خصمانِ خویش راحتی خواهم یافت،
و از دشمنان خویش انتقام خواهم ستانید.
25دست خود را بر ضد تو خواهم گردانید
و زنگارِ تو را چونان با قلیاب*1:25 محلولی شوینده که کاملاً ضدعفونی میکند.خواهم زدود، و تمام ناخالصیهایت را دور خواهم کرد.
26داورانِ تو را همچون نخست،
و مشاورانت را مانند اوّل باز خواهم آورد،
و تو از آن پس ’شهر عدالت‘
و ’شهر امین‘ خوانده خواهی شد.
27صَهیون به انصاف فدیه داده خواهد شد،
و آنان که در وی توبه کنند، به عدالت بازخرید خواهند گشت.
28اما عِصیانگران و گنهکاران با هم نابود خواهند شد،
و آنان که خداوند را ترک نمایند هلاک خواهند گردید.
29زیرا شما*1:29 برخی از متون عبری؛ متن عبری مازورِتی: ”آنان“. از درختان بلوطی که بدان رغبت داشتید، خجل خواهید شد، و از باغستانهایی که برگزیده بودید، شرمسار خواهید بود.
30آری، شما مانند بلوطی پژمردهبرگ،
و همچون باغستانی بیآب خواهید بود.
31مرد زورمندْ خاشاک، و عملش جَرَقۀ آتش خواهد بود؛
هر دو با هم خواهند سوخت،
و خاموشکنندهای نخواهد بود.
2
کوه خداوند
1این است کلامی که اِشعیا فرزند آموص دربارۀ یهودا و اورشلیم دید:
2در ایام آخر واقع خواهد شد
که کوه خانۀ خداوند
بالاتر از تمامی کوهها استوار خواهد گردید،
و فراتر از تپهها برافراشته خواهد شد،
و تمامی قومها به سوی آن روان خواهند گشت.
3قومهای بسیار آمده، خواهند گفت:
«بیایید به کوه خداوند برویم،
و به خانۀ خدای یعقوب برآییم،
تا راههای خود را به ما تعلیم دهد،
و در طریقهای وی گام برداریم.»
زیرا شریعت از صَهیون صادر خواهد شد،
و کلام خداوند از اورشلیم.
4او در میان ملل داوری خواهد کرد
و منازعات قومهای بسیار را فیصل خواهد داد.
ایشان شمشیرهای خود را برای ساختن گاوآهن خواهند شکست،
و نیزههای خویش را برای تهیۀ ابزار باغبانی.
دیگر قومی بر قومی شمشیر نخواهد کشید
و جنگاوری را دیگر نخواهند آموخت.
5ای خاندان یعقوب بیایید
تا در نور خداوند گام برداریم.
روز خداوند
6تو قوم خود را ترک کردهای،
خاندان یعقوب را،
زیرا ایشان از رسوم مشرقزمین آکندهاند،
و چون فلسطینیان فالگیری پیشه کرده
و با فرزندان بیگانگان دست دادهاند.
7سرزمین ایشان از نقره و طلا پر گشته،
و گنجهای ایشان را انتهایی نیست؛
دیار ایشان از اسبان آکنده است،
و ارابههایشان را پایانی نیست.
8سرزمینشان پر از بتهای بیارزش است؛
در برابر صنعت دست خویش سَجده میکنند،
در برابر آنچه انگشتانشان ساخته است.
9پس آدمی خوار میگردد،
و انسان پست میشود -
ایشان را میامرز!
10از خوفِ خداوند،
و از کبریایی جلال وی،
به اندرون صخره شو
و خویشتن را در خاک پنهان کن.
11نگاههای تکبرآمیز انسان به زیر کشیده خواهد شد،
و کبر و غرور آدمیان پست خواهد گردید؛
تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود.
12زیرا خداوندِ لشکرها را روزی است
بر ضد هرآنچه مغرور و متکبر باشد،
و بر ضد هرآنچه برافراشته شده باشد؛
آنها جملگی پست خواهند شد؛
13بر ضد همۀ سروهای بلند و رفیع لبنان،
و تمامی درختان بلوطِ باشان؛
14بر ضد همۀ کوههای سر به فلک کشیده،
و تمامی تپههای بلند؛
15بر ضد هر برج سربلند،
و هر حصار مستحکم؛
16بر ضد همۀ کشتیهای تَرشیش،
و تمامی زورقهای*2:16 واژۀ عبری نامشخص است. مرغوب. 17تکبر انسان پست خواهد شد،
و کبر و غرور آدمیان به زیر کشیده خواهد گشت؛
تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود،
18و بتهای بیارزش بهکلّ از میان خواهند رفت.
19مردمان از خوف خداوند و از کبریایی جلالش،
به غارهای صخرهها و حفرههای زمین داخل خواهند شد،
آنگاه که او برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.
20در آن روز آدمیان بتهای نقره و طلای خویش را
که آنها را به جهت پرستشساختهاند،
نزد موشکوران و خفاشان خواهند افکند،
21تا از خوف خداوند و از کبریایی جلال او،
به غارهای صخرهها و شکافهای سنگها داخل شوند،
آنگاه که خداوند برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.
22شما از انسانی که نَفَس او در بینیاش است، دست برکشید!
زیرا او به چه چیز محسوب میشود؟
3
داوری بر اورشلیم و یهودا
1اکنون خداوندگار، خدای لشکرها،
هر تکیهگاهی را از اورشلیم و یهودا برمیگیرد؛
هر تکیهگاه به جهت خوراک و هر تکیهگاه به جهت آب را.
2همچنین دلاوران و جنگاوران را،
و داوران و انبیا، و فالگیران و مشایخ را؛
3سرداران پنجاهها و صاحبمنصبان را،
مشاوران و جادوگران ماهر و ساحران چیرهدست را.
4من پسران جوان را بر ایشان حاکم خواهم ساخت،
و ستمپیشگان بر ایشان فرمان خواهند راند.
5قوم بر یکدیگر ظلم خواهند کرد،
همسایه بر همسایه.
جوانان بر پیران ستم روا خواهند داشت،
و فرومایگان بر بزرگمردان.
6هر کس در خانۀ پدری
دست به دامان برادر خویش شده، خواهد گفت:
«تو را عبایی هست؛ پس بر ما حاکم باش،
و این ویرانه زیر دست تو باشد!»
7اما او در آن روز فریاد بر خواهد آورد:
«من دردی را دوا نتوانم کرد!
در منزل من نه خوراک است و نه جامه؛
پس مرا بر مردم حاکم مسازید!»
8زیرا اورشلیم میلغزد،
و یهودا میافتد؛
از آن رو که گفتار و رفتارشان بر ضد خداوند است،
و در برابر چشمان پرجلال او سر به طغیان برداشتهاند.
9حالت چهرۀ ایشان بر ضدشان شهادت میدهد؛
همچون سُدوم گناه خویش را جار میزنند،
و آن را پنهان نمیسازند.
وای بر جانهای ایشان،
زیرا که بلا بر سر خویش آوردهاند.
10پارسایان را گویید که ایشان را سعادتمندی خواهد بود،
زیرا که از ثمرۀ اعمال خویش خواهند خورد.
11وای بر شریران، که بلا در انتظارشان است،
زیرا که بر حسب عمل دست خودشان بدیشان کرده خواهد شد.
12و اما قوم من - کودکان بر آنان ستم میکنند،
و زنان بر ایشان فرمان میرانند.
ای قوم من، راهنمایان شما گمراهتان میکنند،
و مسیر راههایتان را مغشوش میسازند.
13خداوند در مقام اعلامجرم برخاسته،
و برای داوری قومها ایستاده است.
14خداوند بر ضد مشایخ و حاکمان قوم خود به محاکمه داخل میشود:
«شمایید که تاکستانها را تباه ساختهاید؛
اموال دزدیده از فقیران در خانههای شما یافت میشود.
15شما را چه که قوم مرا لِه کنید
و روی فقیران را خُرد سازید؟»
این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
16خداوند میفرماید:
از آنجا که دختران صَهیون متکبرند
و با گردنهای افراشته راه میروند،
از چشمانشان عشوه میبارد
و با ناز و کرشمه میخرامند
و بر پاهای خویش زنگولهها*3:16 زیورآلاتی که به مچ پا میبستند. را به صدا درمیآورند، 17بنابراین، خداوند فرق سَرِ دختران صَهیون را کَچَل خواهد کرد،
و پیشانی ایشان را برهنه خواهد ساخت.
18در آن روز، خداوندگار زیورآلات را از ایشان خواهد گرفت: زنگولهها، پیشانیبندها، گردنبندهای هلالی، 19گوشوارهها، النگوها، روبندها، 20دستارها، بازوبندها، کمربندها، عطردانها، طلسمها، 21انگشتریها، حلقههای بینی، 22لباسهای نفیس، رداها، شالها، کیفها، 23آینهها، جامههای کتان لطیف و کلاهها و بُرقَعها را.
24به جای عطریات، بوی تعفن خواهد بود؛
به جای کمربند، طناب؛
به جای موی بافته، کچلی خواهد بود؛
به جای جامۀ فاخر، پلاس؛
و به جای زیبایی، داغ ننگ.*3:24 در نسخۀ عبری واژۀ ”ننگ“ نیامده است. 25مردانت به شمشیر خواهند افتاد،
و دلاورانت در میدان نبرد از پا در خواهند آمد.
26دروازههای صَهیون شیون و ماتم خواهند کرد،
و او متروک بر خاک خواهد نشست.
4
1در آن روز هفت زن
دست به دامان یک مرد شده، خواهند گفت:
«نان خود را خواهیم خورد
و جامۀ خود را خواهیم پوشید؛
تنها نام تو بر ما باشد،
و ننگِ ما را بردار!»
شاخۀ خداوند
2در آن روز شاخۀ خداوند زیبا و پرجلال خواهد بود، و میوۀ زمین مایۀ فخر و مباهات رهایییافتگان اسرائیل خواهد گشت. 3و هر که در صَهیون بر جا مانَد و در اورشلیم باقی بماند، مقدس خوانده خواهد شد، هر آن کس که در اورشلیم برای حیات مقرر شده باشد. 4در آن زمان خداوندگار نجاستِ دختران صَهیون را خواهد شست و لکههای خون اورشلیم را به روح داوری و روح آتشین از میان آن خواهد زدود. 5آنگاه خداوند بر فراز کوه صَهیون و بر فراز محفلهایش، در روزْ ابر و دود و در شبْ آتشِ مشتعل خواهد آفرید؛ و بر فراز تمامی جلال آن، پوششی خواهد بود، 6که سایهبان به جهت گرمای روز و پناهگاه و سرپناه به جهت توفان و باران خواهد بود.
5
سرود تاکستان
1بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،
سرودی در وصف تاکستانش:
محبوب مرا تاکستانی بود
بر دامن تپهای حاصلخیز.
2او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،
و بهترین موها را در آن غرس کرد.
برجی نیز در میانش ساخت،
و چَرخُشتی در آن کَند؛
آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،
اما انگورِ تلخ آورد.
3حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،
میان من و تاکستانم حکم کنید.
4برای تاکستان من دیگر چه میشد کرد، که در آن نکردم؟
پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟
5حال به شما میگویم
با تاکستان خود چه خواهم کرد:
پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،
و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.
6آن را ویرانهای خواهم ساخت
که نه هَرَس خواهد شد
و نه علفهای هرز آن کنده خواهد گشت؛
و خار و خس در آن خواهد رویید.
ابرها را نیز حکم خواهم کرد
که دیگر بر آن باران نبارانند.
7آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،
و مردمان یهودا نهال دلپذیر اویند.
او برای انصاف انتظار کشید،
و اینک خونریزی بود؛
و برای عدالت،
و اینک ناله و فریاد بود!
داوری
8وای بر شما که خانه بر خانه
و مزرعه بر مزرعه میافزایید،
تا آنگاه که مکانی باقی نمانَد
و شما تنها صاحبانِ زمین در میان آن باشید!
9خداوندِ لشکرها در گوش من گفت:
«براستی که خانههای بسیار منهدم خواهد شد؛
خانههای بزرگ و مجلل، خالی از سَکَنِه خواهد گشت.
10از ده جریب*5:10 در متن عبری ده ”یوغ“ به کار رفته که اشاره به مساحت زمینی دارد که در یک روز توسط ده جفت گاو نر که با یوغ به هم بسته شده بودند، شخم زده میشد. تاکستان، تنها یک بَت*5:10 یک ”بَت“ تقریباً معادل ۲۲ لیتر است. شراب حاصل خواهد شد، و از یک حومِر*5:10 یک ”حومِر“ تقریباً معادل ۲۲۰ لیتر است. تخم، تنها یک ایفَه*5:10 یک ”ایفَه“ تقریباً معادل ۲۲ لیتر است. غَله.» 11وای بر آنان که سحرگاهان برمیخیزند
تا در پی مُسکِرات روند،
و شب تا دیرگاه بیدار میمانند
تا شرابْ ایشان را گرم کند!
12در بزمهای ایشان بربط و چنگ است،
و دف و نی و شراب؛
اما به کارهای خداوند نظر نمیکنند،
و عمل دستهای او را نمیبینند.
13بنابراین، قوم من به سبب عدم معرفت
به اسارت خواهند رفت؛
اشراف ایشان گرسنگی خواهند کشید،
و عوام ایشان از تشنگی بیتاب خواهند شد.
14از این رو هاویه گلوی خود را گشادتر کرده،
و دهان خویش را بیاندازه گشوده است؛
نجبای اورشلیم و عوام آن،
عربدهکشان و وجدکنندگان آن،
بدان فرو خواهند رفت.
15مردمان خم خواهند شد،
و هر یک ذلیل خواهند گشت،
و چشمان متکبران پست خواهد گردید.
16اما خداوندِ لشکرها به انصافْ متعال خواهد بود،
و خدای قدوس خویشتن را به عدالتْ قدوس خواهد نمود.
17آنگاه گوسفندان خواهند چرید، چنانکه در چراگاههای خویش،
و برهها*5:17 نسخۀ ترجمۀ یونانی هفتادتَنان؛ در نسخۀ عبری: ”غریبان“. در میان ویرانههای دولتمندان خوراک خواهند خورد. 18وای بر آنان که شرارت را به ریسمانهای دروغ،
و گناه را گویی به طنابِ ارابه میکشند؛
19که میگویند: «بگذارید خدا تعجیل کند
و کار خویش بشتاباند تا آن را ببینیم!
بگذارید مشورت قدوس اسرائیل نزدیک آید؛
بگذارید بیاید تا آن را بدانیم!»
20وای بر کسانی که بدی را نیکی
و نیکی را بدی میخوانند؛
وای بر آنان که ظلمت را در جای نور
و نور را در جای ظلمت مینشانند؛
وای بر آنان که تلخی را در جای شیرینی
و شیرینی را در جای تلخی مینهند!
21وای بر کسانی که در چشم خود حکیمند
و در نظر خویش، خردمند!
22وای بر آنان که پهلوانند، اما در شرابخواری!
و قهرمانند، اما در آمیختن مُسکِرات!
23که مجرمان را به رشوه تبرئه میکنند
و حق بیگناهان را از آنان دریغ میدارند.
24از این رو همانگونه که زبانههای آتش کاه را فرو میبلعد
و علفِ خشک در شعله محو میشود،
به همینسان ریشۀ ایشان خواهد گندید،
و شکوفۀ ایشان چون دوده بالا خواهد رفت،
زیرا شریعت خداوندِ لشکرها را نپذیرفتند
و کلام قدوس اسرائیل را خوار شمردند.
25بنابراین، خشم خداوند بر قوم خویش افروخته میشود
و دست خود را بر ایشان دراز کرده، مبتلایِشان میسازد.
کوهها به لرزه درمیآیند
و اجساد مردگان چون فضولات بر معابر میافتد.
با این همه، خشم او فرو ننشسته،
و دست او همچنان دراز است.
26بیرقی برای قومهای دوردست بر پا خواهد داشت،
و برای آمدنشان از کرانهای زمین صَفیر خواهد زد؛
و هان، ایشان بهشتاب و بهسرعت خواهند آمد.
27اَحَدی از ایشان خسته نیست، و احدی نمیلغزد؛
احدی از ایشان نمیخسبد و به خواب نمیرود.
شالِ کمر هیچیک باز نشده
و بندِ پایافزار هیچیک پاره نگشته.
28تیرهای ایشان تیز است
و کمانهایشان جملگی کشیده.
سُم اسبانشان بسان سنگ خاراست
و چرخ ارابههایشان همچون گردباد.
29غُرش ایشان همچون غرش شیر است،
و چون شیران ژیان نعره سر میدهند.
نعرهزنان صید را گرفته، با خود میبرند،
و رهانندهای نیست.
30در آن روز بر آن خواهند غرید،
بسان غرش دریا؛
و چون کسی بر زمین بنگرد
اینک ظلمت و تنگی خواهد بود؛
و روشنایی به واسطۀ ابرهای آن تاریک خواهد شد.
6
مأموریت اِشعیا
1در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود. 2بر فراز او سَرافین*6:2 احتمالاً به موجودات آسمانی آتشین اشاره دارد. ایستاده بودند. هر یک از آنها شش بال داشت: با دو بال روی خود را میپوشانید، با دو بال پاهای خود را، و با دو بال نیز پرواز میکرد. 3هر یک از آنها به دیگری ندا در داده، میگفت: «قدوس، قدوس، قدوس است خداوندِ لشکرها؛
تمامی زمین از جلال او مملو است.»
4پایههای آستانه از آوای او که ندا میکرد میلرزید و خانه از دود آکنده بود. 5پس گفتم: «وای بر من که هلاک شدهام! زیرا که مردی ناپاک لب هستم و در میان قومی ناپاک لب ساکنم، و چشمانم پادشاه، خداوند لشکرها را دیده است!»
6آنگاه یکی از سَرافین پروازکنان نزد من آمد. او در دست خود اَخگری داشت که با انبُر از مذبح برگرفته بود. 7با آن دهانم را لمس کرد و گفت: «هان، این لبانت را لمس کرده است؛ تقصیرت رفع شده و گناهت کفاره گشته است.» 8آنگاه آوای خداوندگار را شنیدم که میگفت: «کِه را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک؛ مرا بفرست!» 9فرمود: «برو و به این قوم بگو:
«”همچنان بشنوید، اما نفهمید؛
همچنان ببینید، اما درک نکنید.“
10دل این قوم را سخت ساز،
گوشهایشان را سنگین کن،
و چشمانشان را ببند؛
مبادا با چشمان خود ببینند،
و با گوشهای خود بشنوند،
و با دلهای خویش بفهمند،
و بازگشت کرده، شفا یابند.»*6:10 در ترجمۀ یونانی هفتادتَنان چنین آمده: «پیوسته خواهید شنید، اما هرگز نخواهید فهمید؛ پیوسته خواهید دید، اما هرگز درک نخواهید کرد. دل این قوم سخت شده است. آنان بهسختی به گوشهایشان میشنوند و چشمانشان را بستهاند». 11آنگاه پرسیدم: «خداوندگارا، تا به کِی؟»
پاسخ آمد:
«تا آنگاه که شهرها ویران گشته، از سَکَنه تهی شوند؛
و خانهها بدون آدمی و زمین، خراب و ویران گردد.
12تا آنگاه که خداوند آدمیان را دور سازد،
و در میان این سرزمین مکانهای متروک، بسیار گردد.
13حتی اگر یکدهم در آن باقی مانند،
دیگر بار سوخته*6:13 یا ”تصفیه“. خواهد شد؛ مانند درخت بلوط یا چنار،
که چون قطع شود
کُندهاش باقی میماند.
ذریتِ مقدسْ کُندۀ آن خواهد بود.»
7
نشانۀ عمانوئیل
1در ایام آحاز، پسر یوتام پسر عُزّیا، پادشاه یهودا، رِصین پادشاه اَرام و فِقَح پسر رِمَلیا پادشاه اسرائیل به اورشلیم برآمدند تا با آن بجنگند، اما نتوانستند بر آن حمله آورند. 2چون به خاندان داوود خبر رسید که اَرام با اِفرایِم متفق شده است، دل آحاز*7:2 در عبری: ”قلب او“. و دل قومش بلرزید، چنانکه درختان جنگل از باد میلرزند. 3آنگاه خداوند به اِشعیا گفت: «تو و پسرت شِعاریاشوب*7:3 ”شِعاریاشوب“ یعنی: «باقیماندگانی باز خواهند گشت». به انتهای جوی برکۀ بالایی که به جانب شاهراهِ مزرعۀ رختشویان است، به دیدار آحاز بیرون روید، 4و به او بگویید: ”مراقب باش، آرام بگیر و مترس! دلت به سبب این دو کُندۀ نیمسوختۀ دودافشان، یعنی به سبب خشم آتشین رِصین و اَرام و پسر رِمَلیا، ضعف به هم نرساند. 5زیرا اَرام، اِفرایِم و پسر رِمَلیا، به جهت زیان رساندن به تو تدبیر کرده، میگویند: 6«بیایید بر ضد یهودا برآییم و آن را فتح کرده، برای خود تسخیر نماییم و پسر طَبِئیل را در آن به پادشاهی نصب کنیم،» 7اما خداوندگارْ یهوه میفرماید: «چنین نخواهد شد
و این واقع نخواهد گردید.
8زیرا نهایت قدرت اَرام، دمشق است
و نهایت قدرت دمشق، رِصین.
و در عرض شصت و پنج سال،
اِفرایِم نیز چنان در هم خواهد شکست
که دیگر قومی نخواهد بود.
9زیرا نهایت قدرت اِفرایِم، سامِرِه است
و نهایت قدرت سامِرِه، پسر رِمَلیا.
اگر در ایمان پایدار نباشید،
استوار باقی نخواهید ماند.»
10و خداوند بار دیگر آحاز را خطاب کرده، گفت: 11«از یهوه خدایت نشانهای برای خود طلب کن؛ خواه ژرف به ژرفای هاویه، خواه بلند به بلندی آسمانها.» 12اما آحاز گفت: «نخواهم طلبید و خداوند را نخواهم آزمود.» 13آنگاه اِشعیا گفت: «پس ای خاندان داوود، این را بشنوید! آیا کافی نیست که انسانها را به ستوه آوردهاید که حال میخواهید خدای مرا نیز به ستوه آورید؟ 14بنابراین خود خداوندگار به شما نشانهای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیل*7:14 ”عِمانوئیل“ به معنای ”خدا با ما“ است. نام خواهد نهاد. 15او خامه و عسل خواهد خورد تا آنگاه که دوری جستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند. 16اما پیش از آنکه پسر دوری جُستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند، سرزمینی که شما از دو پادشاهِ آن هراسانید، متروک خواهد شد. 17خداوند بر تو و بر قوم تو و بر خاندانت چنان روزهایی خواهد آورد که از زمان جدا شدن اِفرایِم از یهودا تا به حال نیامده باشد، یعنی روزهای پادشاه آشور را.» 18در آن روز خداوند برای مگسهایی که در انتهای نهرهای مصرند، و نیز برای زنبورهایی که در سرزمین آشورند، صفیر خواهد زد، 19و آنها جملگی برآمده، در وادیهای پرشیب و شکافِ صخرهها، و بر همۀ خاربوتهها و تمام آبگیرها*7:19 یا ”مرتعها“؛ معنی این واژۀ عبری نامشخص است. مأوا خواهند گرفت. 20در آن روز خداوندگار بهوسیلۀ تیغی که از ماورای نهر*7:20 منظور رود فُرات است. اجیر میشود، یعنی بهوسیلۀ پادشاه آشور، موی سر و موی پاها را خواهد تراشید، و ریش هم زدوده خواهد شد. 21در آن روز، هر کس یک گاو جوان و دو گوسفند زنده نگاه خواهد داشت، 22و از فراوانی شیری که میدهند، خامه خواهد خورد، زیرا هر که در این سرزمین باقی مانده باشد، خامه و عسل خواهد خورد.
23در آن روز، هر مکانی که در آن هزار مُو به ارزش هزار مثقال*7:23 در عبری: ”شِکِل“. یک شِکِل تقریباً معادل ۵/۱۱ گرم است. نقره یافت میشد، پر از خار و خَس خواهد بود. 24مردم با تیر و کمان به آنجا خواهند رفت، زیرا که زمین یکسره از خار و خَس پوشیده خواهد بود. 25و امّا در خصوص تمامی کوههایی که زمانی بر آن بیل زده میشد، شما از ترس خار و خَس به آنجا پا نخواهید نهاد، بلکه در آنجا چارپایان رها خواهند شد و گوسفندان آن را پایمال خواهند کرد. 8
حملۀ آشور
1آنگاه خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ برگیر و با قلمی معمولی بر آن بنویس، ’مَهیرشَلالهاشبَز.‘*8:1 عبارتی عبری به معنای: «غنیمت میشتابد، تاراج تعجیل میکند». 2و من شهود امین یعنی اوریای کاهن و زکریا فرزند یِبِرِکیا را به جهت خود برای شهادت میگیرم.» 3و من با نبیه همبستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلالهاشبَز‘ بنام. 4زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.»
5و خداوند بار دیگر مرا خطاب کرده، گفت: 6«از آنجا که این قوم آبهای شیلواَخ را که به ملایمت روانند رد کردهاند، و از رِصین و پسر رِمَلیا شادمانند، 7پس هان خداوندگار، آبهای نیرومند و فراوان نهر،*8:7 منظور رود فُرات است. یعنی پادشاه آشور را با تمامی شکوهش، بر آنها خواهد آورد. و آن بر تمامی آبراههای خود طغیان کرده، تمامی کنارههایش را خواهد پوشانید، 8و به جانب یهودا پیشروی خواهد کرد و سیلان کرده، تا به گردن خواهد رسید، و بالهای گشودهاش تمامی پهنۀ سرزمین تو را، ای عِمانوئیل، پر خواهد ساخت.» 9ای قومها، گرد هم آیید*8:9 یا «فریاد برکشید»؛ معنی واژۀ عبری روشن نیست. و در هم بشکنید! ای تمامی سرزمینهای دور، گوش فرا دهید!
سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!
سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!
10با هم مشورت کنید، اما باطل خواهد شد!
سخنها گویید، اما استوار نخواهد شد!
زیرا خدا با ماست.*8:10 در عبری: ”عِمانوئیل“. ترس خدا
11براستی خداوند در حالی که دست نیرومندش بر من بود، با من سخن گفت و مرا هشدار داد که از راه این مردمان پیروی نکنم. و گفت: 12«هرآنچه را این قوم دسیسه میخوانند، شما دسیسه مخوانید؛ از آنچه آنان میترسند، شما مترسید، و در هراس مباشید. 13آن که باید مقدس شمارید، خداوند لشکرها است؛ اوست که باید از او بترسید، و اوست که باید از او در هراس باشید. 14او برای شما*8:14 در نسخۀ اصلی ”برای شما“ نیامده است. مکان مقدس خواهد بود، اما برای هر دو خاندان اسرائیل، سنگی که سبب لغزش شود و صخرهای که موجب سقوط گردد، و برای ساکنان اورشلیم دام و تله خواهد بود. 15بسیاری از آن لغزش خواهند خورد؛ خواهند افتاد و صدمه خواهند دید، و به دام افتاده، گرفتار خواهند شد.» 16شهادت را به هم بپیچ، و شریعت را در میان شاگردانم مُهر و موم کن. 17من برای خداوند، که روی خود را از خاندان یعقوب پوشانیده است، انتظار خواهم کشید، و بر او امید خواهم بست. 18اینک من و فرزندانی که خداوند به من داده است، از جانب خداوند لشکرها که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه و علامت هستیم. 19پس چون شما را گویند: «از احضارکنندگان ارواح و جادوگرانی که جیک جیک میکنند و وِرد میخوانند، سؤال کنید،» آیا قوم نباید از خدای خود سؤال کنند؟ آیا برای زندگان باید از مردگان سؤال کرد؟ 20به شریعت و به شهادت روی نمایید! اگر مطابق این کلام سخن نگویند، ایشان را طَلیعهای نیست. 21آنان گرسنه و در سختی بسیار در زمین خواهند گشت. هنگامی که گرسنه شوند، خشمگینانه به بالا خواهند نگریست و پادشاه و خدایشان را لعن خواهند کرد. 22و به زمین نظر خواهند کرد و اینک تنگی و تاریکی و ظلمتِ اندوه خواهد بود، و به تاریکی غلیظ افکنده خواهند شد.
9
برای ما کودکی زاده شد
1اما برای آن که در اندوه بود، دیگر ظلمت نخواهد بود. او در گذشته سرزمین زِبولون و نَفتالی را خوار ساخت، اما در زمان آینده، راه دریا، سرزمین فراسوی اردن، و جَلیلِ ملتها را جلال خواهد بخشید.
2مردمی که در تاریکی گام برمیداشتند،
نوری عظیم دیدند؛
و بر آنان که در سرزمینِ ظلمتِ غلیظ ساکن بودند،
نوری تابید.
3تو قوم را پُرشمار ساختی
و شادی ایشان را افزون گردانیدی.
در حضور تو شادی خواهند کرد،
همچون شادمانیِ وقت درو
و مانند کسانی که هنگام تقسیم غنائم شادی میکنند.
4زیرا تو مانند روز شکست مِدیان،
یوغی را که حمل میکرد
و عصایی را که برای پشتش بود
یعنی چوبِ زنندگانِ او را شکستی.
5زیرا هر چکمۀ جنگاوران در غوغای کارزار،
و هر جامۀ آغشته به خون،
چون هیزمِ آتش سوزانده خواهد شد.
6زیرا که برای ما کودکی زاده
و پسری به ما بخشیده شد؛
سلطنت بر دوش او خواهد بود
و او ’مشاور شگفتانگیز‘ و ’خدای قدیر‘
و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد.
7افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود،
و او بر تخت داوود و بر قلمرو او حکمرانی خواهد کرد،
و آن را به انصاف و عدالت، از حال تا به ابد،
استوار خواهد ساخت و پایدار نگاه خواهد داشت.
غیرت خداوند لشکرها
این را به انجام خواهد رسانید.
خشم خداوند بر اسرائیل
8خداوندگار بر ضد یعقوب کلامی فرستاده است،
که بر اسرائیل واقع خواهد شد.
9تمامی قوم آن را خواهند دانست،
یعنی اِفرایِم و ساکنان سامِرِه
که با غرور و با تکبر دل میگویند:
10«خشتها فرو افتاده است،
ولی با سنگهای تراشیده از نو بنا خواهیم کرد.
درختان انجیر قطع گردیدهاند،
ولی سروهای آزاد به جای آنها خواهیم کاشت.»
11از این رو خداوند دشمنان رِصین را بر ضد آنان برمیافرازد،
و خصمان ایشان را برمیانگیزد.
12اَرامیان از شرق و فلسطینیان از غرب،
بنیاسرائیل را با دهانی گشاده فرو میبلعند؛
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
13اما قوم نزد آن که ایشان را زده، بازگشت نکردهاند،
و خداوندِ لشکرها را نجُستهاند.
14پس خداوند در یک روز هم سَر و هم دُم را از اسرائیل خواهد برید،
و هم نخل و هم نی را در یک روز قطع خواهد کرد.
15مشایخ و اشراف ’سَر‘ هستند،
و انبیایی که تعلیم دروغ میدهند، ’دُم‘.
16راهنمایان این قوم آنان را گمراه میسازند،
و پیروان ایشان سرگردان میشوند.
17از این رو خداوند از جوانان ایشان خشنود نیست،
و بر یتیمان و بیوهزنانشان رحم نخواهد کرد،
زیرا که جملگی خدانشناس و شریرند،
و هر دهانی به قباحت سخن میگوید.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
18زیرا که شرارت همچون آتش میسوزاند
و خار و خَس را فرو میبلعد؛
بوتههای جنگل را مشتعل میسازد،
و آنها در ستونی از دود، پیچان بالا میروند.
19از خشم خداوند لشکرها زمین سوخته میشود،
و مردمان چون هیزم برای آتشند؛
کسی بر دیگری رحم نمیکند.
20در جانب راست فرو میبلعند،
اما باز گرسنهاند؛
در جانب چپ میخورند،
اما سیر نمیشوند؛
هر کس گوشت فرزند*9:20 یا ”بازو“. خود را خواهد خورد! 21مَنَسی اِفرایِم را فرو میبلعد و اِفرایِم مَنَسی را،
و هر دو با هم بر یهودا حملهور میشوند.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
10
1وای بر آنان که احکام ناعادلانه وضع میکنند،
و کاتبانی که قوانین ظالمانه رَقَم میزنند؛
2تا بینوایان را از حقشان محروم کنند،
و انصاف را از ستمدیدگانِ قوم من بربایند؛
تا بیوهزنان را چپاول کنند،
و یتیمان را غارت نمایند.
3پس شما در روز بازخواست چه خواهید کرد،
آنگاه که مصیبت از دور فرا رسد؟
نزد کِه برای کمک خواهید گریخت،
و ثروت خویش را کجا خواهید نهاد؟
4غیر از آنکه چون اسیران خم شوید،
و در میان کشتگان بیفتید.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
داوری خدا بر آشور
5وای بر آشور، که عصای خشم من است،
و چوب دست ایشان، غضب من است!
6او را بر ضد قوم خدانشناس میفرستم،
و بر قوم مغضوب خود، مأمور میدارم؛
تا تاراج کند و غنیمت گیرد،
و چون گِل کوچهها لگدمالشان کند.
7اما او قصدِ این ندارد،
و در دل خویش چنین نمیاندیشد.
مُراد دلش نابود کردن است،
و منقطع ساختن قومهای بسیار.
8زیرا میگوید: «آیا سرداران من جملگی پادشاهان نیستند؟
9آیا کَلنو همچون کَرکِمیش نیست،
و نه حَمات همچون اَرفاد؟
آیا سامِرِه مانند دمشق نیست؟
10چنانکه دست من بر ممالکِ بتهای بیارزش استیلا یافت،
ممالکی که بتهای تراشیدۀ آنها از بتهای اورشلیم و سامِرِه بزرگتر بودند،
11آری، چنانکه با سامِرِه و بتهای بیارزش آن عمل کردم،
آیا با اورشلیم و بتهایش عمل نکنم؟»
12پس چون خداوندگار کار خویش را به تمامی با کوه صَهیون و اورشلیم به پایان بَرَد، پادشاه آشور را به سبب تکبر دلش و غروری که از چشمان او میبارد، مجازات خواهد کرد. 13زیرا میگوید:
«به قوّت دست خود و به حکمت خویش چنین کردم،
زیرا که فهیم هستم.
مرزهای قومها را تغییر دادم،
و خزائن ایشان را غارت کردم؛
همچون پهلوانی تختنشینان را به زیر افکندم.
14چنانکه کسی دست خود را به آشیانهای دراز میکند،
همچنان دست من به دولت ممالک رسیده است؛
چنانکه کسی تخمهای متروک را برمیچیند،
من نیز تمامی ممالک زمین را برچیدم؛
و کسی نیست که بالی بجنباند،
یا دهان بگشاید و جیک بزند.»
15آیا تَبَر بر کسی که آن را به کار میبرد فخر میفروشد،
یا اره خود را بر کسی که آن را میکِشد برمیافرازد؟
که گویی عصا او را که آن را به دست گرفته، بلند کند،
یا چوبدستی او را که چوب نیست، حرکت دهد!
16بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
بر جنگاوران تنومند او بیماری جانکاه خواهد فرستاد،
و زیر جلال و شوکت او
آتشی چون شعلۀ فروزان افروخته خواهد شد.
17نور اسرائیل آتشی خواهد شد،
و قدوس اسرائیل شعلهای،
که خار و خَسَش را در یک روز
سوزانده، به کام در خواهد کشید؛
18شکوه جنگل و مزارع حاصلخیزش،
همچون تحلیل رفتن شخص بیمار،
در جسم و در روح نابود خواهد شد؛
19و باقیماندگان درختان جنگلش چنان کمشمار خواهند بود
که حتی کودکی آنها را مرقوم تواند داشت.
باقیماندگان اسرائیل
20در آن روز باقیماندگان اسرائیل
و بازماندگان خاندان یعقوب،
دیگر بر آن که ایشان را زده است
توکل نخواهند کرد،
بلکه بر یهوه، قدوسِ اسرائیل
خالصانه توکل خواهند نمود.
21و باقیماندگانی، یعنی باقیماندگان یعقوب،
به سوی خدای قدیر بازگشت خواهند کرد.
22زیرا هرچند قوم تو، ای اسرائیل، مانند شنهای دریا باشند،
تنها باقیماندگانی از ایشان بازگشت خواهند کرد.
هلاکت مقدر است
و به عدالت جاری خواهد گردید.
23زیرا خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
بهطور نهایی و قطعی
در میان تمامی زمین عمل خواهد کرد.
24بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها میفرماید:
«ای قوم من که در صَهیون ساکنید
از آشوریان مهراسید،
آنگاه که شما را به چوب بزنند
و چون مصریان عصای خویش را بر شما برافرازند؛
25زیرا پس از اندک ایامی، خشم من پایان خواهد یافت
و غضب من به نابودی آنان معطوف خواهد شد.
26خداوندِ لشکرها شلاقی بر ایشان بر خواهد انگیخت،
چنانکه در شکست مِدیان بر صخرۀ ’عُرِب‘ کرد؛
و عصای او بر دریا خواهد بود،
چنانکه آن را در مصر برافراشت.
27در آن روز، بار او از دوشتان
و یوغ او از گردنتان برگرفته خواهد شد؛
و آن یوغ از فربهی شما خواهد شکست.»
28به عَیات رسیدهاند،
از مِغرون عبور کردهاند
و اسباب خویش در مِکماش نهادهاند.
29از گذرگاه عبور کرده، میگویند،
«شب را در جِبَع به سر بریم.»
رامَه بر خود میلرزد
و اهل جبعۀ شائول، میگریزند.
30ای دختر جَلّیم فریاد برآور!
ای لَیِشَه، گوش فرا ده!
و هم تو ای عَناتوتِ فقیر!
31مَدمِناه در حال فرار است،
و اهل جِبیم پناه میجویند.
32همین امروز در نوب توقف خواهند کرد،
و در برابر کوه دختر صَهیون، یعنی کوه اورشلیم،
مشت تکان خواهند داد.
33اینک خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
شاخهها را با قدرتی ترسناک قطع خواهد کرد!
بلندقامتان بریده خواهند شد،
و بلندمرتبگان پست خواهند گردید.
34او بوتههای جنگل را به تبر خواهد برید،
و لبنان در برابر ’آن پرشکوه‘ خواهد افتاد.
11
شاخهای از ریشۀ یَسا
1نهالی از کُندۀ یَسا سر بر خواهد آورد،
و شاخهای از ریشههایش میوه خواهد داد.
2روح خداوند بر او قرار خواهد یافت،
روح حکمت و فهم،
روح مشورت و قوّت،
روح معرفت و ترس خداوند.
3و لذت او در ترس خداوند خواهد بود.
بر حسب آنچه به چشم بیند، داوری نخواهد کرد
و بر وفق آنچه به گوش شنود، حکم نخواهد داد؛
4بلکه بینوایان را به عدالت داوری خواهد کرد،
و برای ستمدیدگان زمین به انصاف حکم خواهد داد.
جهان را به عصای دهانش خواهد زد،
و شریران را به نَفَس لبهایش خواهد کشت.
5کمربند او عدالت خواهد بود
و شال کمرش، امانت.
6گرگ با بره سکونت خواهد داشت،
و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید؛
گوساله و شیر و پرواری با هم به سر خواهند برد،
و کودکی خردسال آنها را هدایت خواهد کرد.
7گاو با خرس خواهد چرید،
و بچههای آنها با هم خواهند خوابید؛
و شیر چون گاو کاه خواهد خورد.
8طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد،
و طفلِ از شیر گرفتهشده، دست در لانۀ افعی فرو خواهد برد.
9در تمامی کوه مقدس من
هیچ آسیب و ویرانی نخواهد بود،
زیرا چنانکه آبها دریا را میپوشاند،
جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد.
10در آن روز، ریشۀ یَسا همچون عَلَمی برای قومها بر پا خواهد شد؛ و ملتها به او روی خواهند آورد، و استراحتگاه او پرجلال خواهد بود. 11در آن روز، خداوندگار دیگر بار دست خود را دراز خواهد کرد تا باقیماندگان قوم خویش را از آشور و مصر و فَتروس و کوش، و از عیلام و شِنعار و حَمات، و از سواحل دریاها باز آورَد.
12آری، او برای قومها عَلَمی بر خواهد افراشت
و راندهشدگانِ اسرائیل را گرد خواهد آورد،
و پراکندگان یهودا را از چهارگوشۀ جهان جمع خواهد کرد.
13حسد اِفرایِم از میان خواهد رفت،
و آنان که در یهودا دشمنی میورزند،*11:13 یا: ”دشمنان یهودا“. منقطع خواهند شد. آری، اِفرایِم دیگر به یهودا حسد نخواهد برد،
و یهودا با اِفرایِم دشمنی نخواهد کرد.
14بلکه بر دامنههای فلسطینیان در غرب فرود خواهند آمد،
و با هم بنیمشرق را غارت خواهند کرد.
دست خویش را بر اَدوم و موآب دراز خواهند کرد،
و عَمّونیان از ایشان فرمان خواهند برد.
15خداوند زبانۀ دریای مصر را بهکلّ نابود خواهد کرد،
و دست خود را به بادی سوزان بر فُرات*11:15 در عبری: ”نهر“، که منظور رود فُرات است. خواهد کشید. او آن را به هفت مَعبَر تقسیم خواهد کرد،
و مردمان را با نعلین از آن عبور خواهد داد!
16برای باقیماندگان قوم شاهراهی خواهد بود،
برای آنان که از آشور برجا مانده باشند،
چنانکه برای اسرائیل بود
آنگاه که از سرزمین مصر برآمدند.
12
ستایش و سپاس
1در آن روز خواهی گفت:
«خداوندا تو را سپاس میگویم،
زیرا هرچند بر من غضبناک بودی،
اما غضبت برگردانیده شده،
مرا تسلی میدهی.
2اینک خداست نجات من؛
بر او توکل کرده، نخواهم ترسید.
زیرا خداوند*12:2در عبری: ”یاه“. یهوه قوّت و سرود من است؛ او نجات من گردیده است!»
3پس با شادمانی از چشمههای نجات آب خواهید کشید، 4و در آن روز خواهید گفت:
«خداوند را سپاس گویید،
و نام او را بخوانید؛
کارهای او را در میان قومها بشناسانید،
و اعلام کنید که نام او متعال است!
5«برای خداوند بسرایید، زیرا کارهای عظیم کرده است؛
باشد که این در تمامی جهان معروف گردد.
6ای که در صَهیون ساکنی، فریاد برآور و بانگ شادی سر ده،
زیرا که قدوس اسرائیل در میان شما عظیم است.»
13
داوری بر بابِل
1وحی دربارۀ بابِل که اِشعیا پسر آموص دید:
2بیرقی بر کوهی بیدرخت بر پا کنید؛
آواز خود را به جانب ایشان بلند نمایید.
با دست اشاره کنید،
تا به دروازههای نُجَبا داخل شوند.
3من خود به برگزیدگان خویش فرمان دادهام،
و جنگاورانم را که با افتخار وجد میکنند،
به جاری ساختن غضبم فرا خواندهام.
4صدای همهمه بر کوهها،
بسان غوغای جماعتی عظیم،
صدای غوغای ممالک،
غوغای قومهایی که گرد هم آمده باشند.
خداوندِ لشکرها،
لشکر را برای جنگ سان میبیند.
5آنان از سرزمین دوردست
و از فراسوی افق میآیند؛
خداوند با اسلحۀ خشم خود میآید
تا تمامی زمین را ویران کند.
6شیون کنید، زیرا که روز خداوند نزدیک است،
و مانند هلاکتی از جانب قادرمطلق*13:6 در عبری: ”شَدّای“. میآید. 7از این رو همۀ دستها سست خواهد شد،
و دلهای همگان گداخته خواهد گشت.
8وحشت ایشان را فرو خواهد گرفت،
و درد و عذاب بر ایشان عارض خواهد شد؛
همچون زنی که میزاید، درد خواهند کشید.
با چهرههایی برافروخته،
بُهتزده یکدیگر را خواهند نگریست.
9اینک روز خداوند میآید!
روز قساوت، غضب و خشم آتشین،
تا جهان را ویرانهای سازد
و گنهکاران را از میانش هلاک کند.
10براستی که ستارگان آسمان و صُوَر فلکیشان،
روشنایی خود را نخواهند داد؛
آفتاب در وقت طلوع خود تاریک خواهد شد،
و ماه نور خود را نخواهد تابانید.
11آری، من جهان را به سبب شرارتش،
و بدکاران را به سبب تقصیرشان سزا خواهم داد.
غرورِ متکبران را زائل خواهم کرد،
و نِخْوَت ستمگران را پست خواهم ساخت.
12آدمیان را از زَرِ خالص،
و انسانها را از طلای اوفیر کمیابتر خواهم ساخت.
13پس آسمانها را به لرزه در خواهم آورد،
و زمین از جای خود خواهد جنبید،
به هنگام غضب خداوندِ لشکرها
و در روز حِدّت خشم او!
14هر کس همچون غزالِ رانده شده،
و گلهای که کسی آن را جمع نکند،
به سوی قوم خود توجه خواهد کرد،
و به سرزمین خویش خواهد گریخت.
15هر که یافت شود به نیزه کشته خواهد شد،
و هر که گرفتار آید به شمشیر خواهد افتاد.
16کودکانِ آنها در برابر چشمشان بر زمین کوفته خواهند شد؛
خانههایشان تاراج و همسرانشان بیعصمت خواهند گشت.
17اینک من مادها را بر آنان بر خواهم انگیخت،
که نقره را به چیزی نمیشمارند و به طلا رغبتی ندارند.
18کمانهایشان مردان جوان را بر زمین خواهد دوخت؛
بر اطفال رحم نخواهند کرد،
و چشمشان بر کودکان شفقت نخواهد داشت.
19و بابِل که جلال ممالک
و مایۀ فخر کَلدانیان است،
همچون سُدوم و عَمورَه
به دست خدا واژگون خواهد گردید.
20دیگر هرگز آباد نخواهد شد،
و نسل اندر نسل مسکون نخواهد گردید.
اعراب در آنجا خیمه نخواهند زد،
و شبانان گلههای خویش را در آنجا نخواهند خوابانید.
21بلکه وحوش صحرا در آنجا خواهند خوابید،
و خانههای ایشان از حیواناتی که زوزه میکشند پر خواهد شد.
شترمرغان در آنجا ساکن خواهند شد،
و دیوها*13:21یا ”دیوهای بُزنما“ (نگاه کنید به لاویان ۱۷: ۷؛ ۲ تواریخ ۱۱: ۱۵؛ مکاشفه ۱۸: ۲) و یا ”بزهای وحشی“. در آنجا خواهند رقصید؛ 22کَفتارها در قلعههایش صدا خواهند زد،
و شغالان در قصرهای باشکوهش زوزه خواهند کشید.
زمان او بهزودی فرا خواهد رسید،
و روزهایش بیش از این نخواهد پایید.
14
1زیرا خداوند بر یعقوب رحم خواهد کرد. او دیگر بار اسرائیل را برگزیده، ایشان را در زمینشان قرار خواهد بخشید. غریبان بدیشان پیوسته، خود را به خاندان یعقوب خواهند چسبانید. 2قومها ایشان را برگرفته، به مکان خودشان خواهند آورد، و خاندان اسرائیل آنان را در زمین خداوند همچون غلام و کنیز به مِلکیت در خواهند آورد. ایشان اسیرکنندگان خود را اسیر خواهند ساخت، و بر آنان که بر ایشان ستم روا داشتند، حکم خواهند راند.
3در آن روز که خداوند تو را از درد و پریشانی و بندگیِ طاقتفرسا که بر تو مینهادند راحتی بخشد، 4به طعنه دربارۀ پادشاه بابِل خواهی گفت:
«چگونه آن ظالم از میان رفت،
و وقاحت*14:4 یا: ”خشم“، اخذ از نسخۀ ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و طومارهای دریای مرده؛ نسخۀ عبری نامشخص است. او به پایان رسید! 5خداوند عصای شریران
و چوگان حاکمان را شکسته است؛
6که خشمگینانه قومها را بیوقفه میزدند،
و غضبناکانه با آزارِ بیامان بر امتها حکم میراندند.
7زمین سراسر آسوده و آرام است،
و مردم به آواز بلند میسرایند.
8صنوبرها و سروهای آزاد لبنان
از تو به وجد آمده، میگویند:
”از زمانی که تو پست شدی،
هیچ چوببُری به بریدن ما نیامده است.“
9هاویه*14:9 ”گور“ یا ”عالم اموات“، در عبری ”شِئول“؛ همچنین در آیات ۱۱و ۱۵. در پایین به جنبش درآمده است تا چون بیایی به استقبالت بشتابَد.
ارواحِ مردگان را برای خوشامدگویی تو بیدار میسازد،
جملۀ آنان را که رؤسای زمین بودند؛
آنان را که پادشاهان قومها بودند،
جملگی از تختهایشان به پا میدارد.
10آنان همگی خطاب به تو خواهند گفت:
”تو نیز چون ما ضعیف گشتهای!
تو نیز مانند ما شدهای!“
11شوکت تو و نوای چنگهایت،
به هاویه فرود آورده شده است.
زیرانداز تو حشراتند،
و رویاندازت کرمها.
12«ای ستاره صبح، ای پسر فجر،
چگونه از آسمان فرو افتادهای!
ای که ملتها را ذلیل میساختی،
چگونه خود بر زمین افکنده شدهای!
13در دل خود میگفتی:
”به آسمان صعود خواهم کرد،
و تخت خود را فراتر از ستارگان خدا خواهم افراشت؛
بر کوهِ اجتماع جلوس خواهم کرد،
بر بلندترین نقطۀ کوه مقدس؛*14:13 یا: ”دورترین نقطۀ شمال“؛ در عبری: ”صَفون“. 14به فراز بلندیهای ابرها صعود خواهم کرد،
و خود را مانند آن متعال خواهم ساخت.“
15اما به هاویه پایین آورده شدی،
و به اعماق گودال فرود آمدی.
16آنان که تو را بینند بر تو خیره خواهند نگریست،
و دربارهات چنین خواهند اندیشید:
”آیا این همان است که جهان را به لرزه درمیآورد،
و ممالک را میجنبانید؟
17همان که دنیا را به بیابان بَرَهوت بدل کرده
و شهرهایش را منهدم ساخته بود،
و اسیران خویش را از بازگشت به خانههایشان بازمیداشت؟“
18پادشاهانِ قومها جملگی در شکوه و جلال
هر یک در قبر خویش میخسبند،
19اما تو چون شاخهای منفور
و لاشهای لگدمالشده هستی!
از قبر خود بیرون افکنده
و به کُشتگان پوشانده شدهای،
کشتگانی که به شمشیر دریده شده،
و تا به سنگهای گودال فرو رفتهاند.
20همچون شاهان به خاک سپرده نخواهی شد،
زیرا سرزمینت را ویران کردهای،
و قوم خویش را کشتهای.
«از فرزندان شریران هرگز یاد نخواهد شد؛
21پس برای پسرانش کشتارگاهی مهیا سازید،
به سبب تقصیر پدران ایشان،
مبادا برخیزند و جهان را به تصرف درآورند،
و زمین را از شهرها پر سازند.»
22خداوند لشکرها میفرماید: «من بر ضد ایشان بر خواهم خاست، و نام و باقیماندگان و نسل و اخلاف را از بابِل منقطع خواهم ساخت؛» این است فرمودۀ خداوند. 23خداوند لشکرها میفرماید: «من آن را از آنِ جغدان ساخته، به باتلاقها بدل خواهم کرد و به جاروبِ ویرانی خواهم رُفت.»
وحی بر ضد آشور
24خداوند لشکرها چنین قسم خورده است:
«بهیقین آنچه قصد کردهام واقع خواهد شد،
و آنچه تدبیر نمودهام عملی خواهد گردید:
25آشور را در سرزمین خود در هم خواهم کوفت،
و او را بر کوههایم لگدمال خواهم کرد.
یوغ او از ایشان رخت بر خواهد بست،
و بار او از دوششان برداشته خواهد شد.»
26این است تدبیری که برای تمامی جهان اندیشیده شده است،
و این است دستی که بر تمامی قومها دراز شده است.
27زیرا خداوند لشکرها تدبیر کرده است،
پس کیست که آن را باطل سازد؟
دست اوست که دراز شده است،
پس کیست که آن را برگردانَد؟
وحی بر ضد فلسطین
28در سالی که آحاز پادشاه مرد، این وحی نازل شد:
29ای همۀ شما فلسطینیان،
شادی مکنید از اینکه چوبی که شما را میزد، شکسته است؛
زیرا که از ریشۀ مار، افعی بیرون خواهد آمد،
و میوۀ آن، مار زهردارِ جهنده خواهد بود.
30نخستزادگانِ بینوایان خواهند چرید،
و نیازمندان در امنیت خواهند خوابید،
اما من ریشۀ تو را به قحطی خواهم خشکانید،
و باقیماندگانت کشته خواهند شد.
31ای دروازه شیون کن، و ای شهر فریاد برآور!
ای همۀ شما فلسطینیان، از ترس قالب تهی کنید!
زیرا که از جانب شمالْ ویرانی میآید،
و در صفوف وی کسی عقب نمیماند.
32پس فرستادگان آن قوم را چه پاسخ باید داد؟
«خداوند صَهیون را بنیان نهاده است،
و ستمدیدگانِ قوم او در آن پناه خواهند گرفت.»
15
وحی بر ضد موآب
1وحی دربارۀ موآب:
براستی که ’عارِ‘ موآب یک شبه ویران گشته،
و نابود شده است!
براستی که ’قیرِ‘ موآب یک شبه ویران گشته،
و نابود شده است!
2او به بتکده و به ’دیبون‘ برآمده است،
به آن مکانهای بلند، تا بِگریَد.
موآب برای ’نِبو‘ و ’میدِبا‘ شیون میکند.
سرها همه تراشیده،
و ریشها کنده شده است.
3در کوچهها پلاس در بر دارند،
و بر بامها و در میادین،
همگان شیونکنان اشک میریزند.
4’حِشبون‘ و ’اِلِعالِه‘ فریاد برمیآورند؛
و آوازشان تا ’یاهَص‘ به گوش میرسد.
از این رو مردان مسلحِ موآب فریاد بلند سر میدهند،
و جانهایشان در ایشان میلرزد.
5دل من برای موآب فریاد برمیآورد؛
برای فراریانش که تا ’صوعَر‘ و ’عِجلَتشِلیشیا‘ یافت میشوند.
زیرا که از سربالاییِ ’لوحیت‘، گریان بالا میروند
و در راهِ ’حورونایِم‘ فریاد نابودی برمیآورند.
6آبهای ’نِمریم‘ خشکیده،
و علفها خشک شده است؛
گیاهان نابود گشته،
و هیچ چیز سبز باقی نمانده است.
7از این رو دولتی را که به دست آوردهاند
و آنچه را که اندوختهاند،
از راه وادیِ بیدها خواهند برد.
8زیرا که فریادی در سرحدات موآب طنینانداز است؛
شیونشان تا به ’اِجلایِم‘
و زاریشان تا به ’بِئِرایلیم‘ رسیده است.
9زیرا آبهای ’دیمون‘*15:9 در متون مازورِتی ”دیمون“ آمده است اما در طومارهای دریای مرده، برخی نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و نیز ترجمۀ والگیت ”دیبون“ آمده است. آکنده از خون است؛ زانرو که من بدتر از این را بر دیمون نازل خواهم کرد:
یعنی بر فراریان موآب و باقیماندگان آن سرزمین،
شیری گسیل خواهم داشت.
16
1برهها را از سِلاع، از راه بیابان،
خدمتِ حاکم ولایت،
به کوهِ دخترِ صَهیون بفرستید.
2دختران موآب
در معبرهای اَرنون،
همچون پرندگان آواره
و جوجههای رانده شدهاند.
3«مشورت دهید!
به انصاف حکم نمایید!
سایۀ خویش را در گرماگرمِ ظهر
همچو شب بر ما بگسترانید!
راندهشدگان را پنهان کنید،
و فراریان را تسلیم منمایید!
4بگذارید راندهشدگانِ موآب در میان شما غربت گزینند؛
ایشان را از چشمان آن هلاککننده مخفیگاه باشید!»
بهیقین ستمگر محو خواهد شد،
هلاکت پایان خواهد پذیرفت،
و پایمالکننده از زمین برچیده خواهد گشت.
5آنگاه تختی به محبت بر پا خواهد شد،
و بر آن کسی با وفاداری در خیمۀ داوود جلوس خواهد کرد
که داوری کند و انصاف را بجوید و عدالت را بشتاباند.
6از غرور موآب شنیدهایم
که براستی چه مغرور است!
از وقاحت و غرور و تکبر او شنیدهایم!
فخرِ او را اساسی نیست.
7پس موآب برای موآب شیون کند!
همگی آنان شیون کنند!
برای نانهای کشمشی ’قیرحارِسِت‘
در کمال درماندگی ناله کنید!
8زیرا که مزارع ’حِشبون‘ خشکیده،
و تاکستانهای ’سِبمَه‘ پژمرده شده است.
سروران قومها تاکهایش را شکستهاند،*16:8 یا: «رؤسای قومها بهترین تاکها را لگدمال کردهاند»؛ ترجمۀ احتمالی دیگر: «(شراب) تاکهایش رؤسای قومها را به زمین میزد (مست میکرد)». تاکهایی را که تا به ’یَعزیر‘ میرسید،
و تا به بیابان پراکنده بود؛
جوانههایش در همه جا گسترده بود،
و از دریا نیز میگذشت!
9از این رو من نیز با گریۀ ’یَعزیر‘
بر تاکستانهای ’سِبمَه‘ خواهم گریست.
ای ’حِشبون‘ و ای ’اِلِعالِه‘،
من شما را به اشکهایم سیراب خواهم کرد،
زیرا که از محصول میوه و حصاد غَلۀ شما،
گلبانگ رخت بر بسته است.
10شادی و سُرور از باغ و بُستان برچیده شده،
و در تاکستانها نه کسی سرود میخواند، نه کسی بانگ درمیدهد؛
دیگر کسی انگور در چَرخُشتها به پای نمیافشرد،
و من فریاد شادی را خاموش ساختهام.
11از این رو، احشای من همچون بربط برای موآب مینالد،
و اعماق وجودم، برای ’قیرحارِس‘.
12آنگاه که موآب حضور یابد،
و خود را در مکان بلند خسته سازد،
آنگاه که برای دعا به عبادتگاه خویش بیاید،
کامیاب نخواهد شد.
13این است کلامی که خداوند در گذشته دربارۀ موآب گفت. 14اما اکنون خداوند میگوید: «در عرض سه سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، جلال موآب با وجود جمعیت انبوهش، محقّر خواهد شد، و باقیماندگانش اندک و ناتوان خواهند بود.»
17
وحی دربارۀ دمشق
1وحی دربارۀ دمشق:
هان، دمشق دیگر شهری نخواهد بود،
بلکه به تودۀ ویرانی بدل خواهد شد.
2شهرهای ’عَروعیر‘ متروک گشته،
به جهت گلهها خواهد بود،
که خواهند خوابید و کسی آنها را نخواهد ترسانید.
3برج و بارو از اِفرایِم نابود خواهد شد،
و سلطنت از دمشق،
و باقیماندگان اَرام
مانند جلال بنیاسرائیل خواهند بود؛
این است فرمودۀ خداوندِ لشکرها.
4در آن روزْ جلال یعقوب بیفروغ خواهد شد،
و فربهیِ تَنَش آب خواهد گشت.
5همچون زمانی خواهد بود که دروگر غَله را گرد میآورَد،
و خوشهها را به دستان خویش میدِرَوَد؛
مانند زمان خوشهچینی در وادی رِفائیم.
6همچون روزی که درخت زیتون را میتکانند،
دانههایی چند بر آن باقی خواهد ماند؛
دو یا سه دانه زیتون بر بالاترین شاخهها،
چهار یا پنج دانه بر شاخههای پربار؛
این است فرمودۀ یهوه، خدای اسرائیل.
7در آن روز انسان به آفریدگار خود خواهد نگریست، و به جانب قدوس اسرائیل نظر خواهد کرد. 8او دیگر به مذبحهایی که به دست خود ساخته است نخواهد نگریست، و به اَشیرَهها*17:8 ”اَشیرَه“ الهۀ باروری که پرستش آن با اعمال منافی عفت همراه بود؛ همچنین در باب ۲۷. و مذبحهای بُخور که به انگشتان خود ساخته است، نظر نخواهد افکند. 9در آن روز شهرهای مستحکم ایشان مانند اماکن متروک در درختستانهای اَموریان*17:9یا: ”در درختستانها و مکانهای بلند“. خواهد بود که آنها را به سبب بنیاسرائیل وانهادند. آری، آنها یکسره ویرانهای خواهند بود. 10زیرا که تو خدای نجات خویش را از یاد بردهای
و صخرۀ پناهگاه خویش را به یاد نمیآوری.
پس هرچند نهالهای دلپذیر غَرس کنی
و موهای بیگانگان را بکاری،
11و هرچند در همان روز که آنها را غرسمیکنی، نمُوِشان دهی،
و همان صبح که آنها را میکاری، به شکوفهشان آوری،
محصولت در روزِ ناخوشی و دردِ بیدرمان
یکسره زایل خواهد شد.
12وای از خروش قومهای بسیار،
که چون دریای خروشان میخروشند!
وای از غرش ملتها،
که چون آبهای بسیار میغرّند!
13هرچند ملتها چون آبهای خروشان به خروش آیند،
چون بر ایشان عتاب زند، به جاهای دور خواهند گریخت:
چون کاه که در برابر باد بر کوهها رانده شود،
و چون غبار در برابر گردباد!
14اینک شامگاهان هراس میآفرینند،
اما هنوز سپیده نزده که اثری از ایشان نخواهد بود!
آری، این است نصیب تاراجکنندگان ما،
و قسمت آنان که غارتمان میکنند.
18
وحی دربارۀ کوش
1وای بر سرزمین آوای بالها،*18:1 یا: ”آوای ملخها“. که فراسوی نهرهای کوش*18:1 سرزمین حبشۀ قدیم. است؛ 2که ایلچیانِ خود را بر زورقهایی از نی،
بر آبها گسیل میدارد.
بروید، ای فرستادگان تیزپا،
نزد قومی بلندقامت و بیمو،
که دور و نزدیک از آنان در هراسند؛
که زورآورند و مُظَفر،
و سرزمینشان به نهرها منقسم است.
3ای همۀ مردم جهان،
ای شما ساکنان زمین،
چون بیرقی بر کوهها افراشته شود،
بدان بنگرید!
و چون شیپوری به صدا درآید،
بدان گوش سِپارید!
4زیرا خداوند به من چنین گفته است:
«من خاموش خواهم ماند
و از مکان خود نظر خواهم کرد،
همچون حرارت سوزانِ روز،
و چون ابر شبنمدار در گرمای حصاد.»
5زیرا که پیش از حصاد، چون شکوفه تمام شود
و گُل به انگورِ رسیده بدل گردد،
شاخههای کوچک را با داسِ هرس خواهد برید
و شاخههای منشعب را قطع کرده، به دور خواهد افکند.
6آنها برای پرندگان شکاریِ کوهساران،
و وحوش زمین وانهاده خواهد شد؛
پرندگان، تابستان را به خوردن آنها خواهند گذرانید،
و جانوران، زمستان را.
7پس در آن هنگام، قومی بلندقامت و بیمو که دور و نزدیک از آنان در هراسند، قومی که زورآورند و مظفر، و سرزمینشان منقسم به نهرهاست، برای خداوندِ لشکرها هدایا خواهند آورد. و این هدایا به کوه صَهیون، یعنی به مکانی که نام خداوند لشکرها بر آن است، آورده خواهد شد.
19
وحی دربارۀ مصر
1وحی دربارۀ مصر:
هان، خداوند سوار بر ابری تیزرو
به مصر میآید.
بتهای بیارزش مصر از حضور او به لرزه درمیآیند
و دلهای مصریان در درون ایشان گداخته میشود.
2«من مصریان را به ضد مصریان بر خواهم انگیخت:
برادر با برادر،
همسایه با همسایه،
شهر با شهر
و مملکتی با مملکت دیگر خواهند جنگید.
3مصریان قالب تهی خواهند کرد،
و من مشورتهای ایشان را مغشوش خواهم ساخت.
از بتهای بیارزش و ارواح مردگان مشورت خواهند خواست،
از احضارکنندگان ارواح و فالگیران.
4من مصریان را به اربابی ستمگر تسلیم خواهم کرد،
و پادشاهی بیرحم بر آنان حکم خواهد راند،»
این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
5آبهای نیل*19:5 در عبری: ”دریا“. خشک خواهد شد، و بسترِ رود از فرط خشکی تَرَک خواهد خورد.
6نهرها متعفن خواهد شد،
و جویبارهای مصر رو به کاستی نهاده، خشک خواهد گردید،
و نی و بوریا پژمرده خواهد شد.
7گیاهان کنارۀ نیل،
تا به دهانۀ رود،
و کشتزارهای جوار آن
همگی خشک شده و از باد رانده گشته، نابود خواهند شد.
8ماهیگیران و همۀ آنانی که قلاب در نیل میافکنند
ماتم و شیون خواهند کرد،
و آنان که تور در آبها میگسترند،
به حسرت خواهند نشست.
9آنها که با کتانِ شانهزده کار میکنند
خجل خواهند شد،
و آنها که پارچههای سفید میریسند نومید خواهند گشت.
10بافندگان دلسرد
و کارگران مزدبگیر دلمرده خواهند شد.
11براستی که صاحبمنصبان ’صوعَن‘ جملگی نادانند،
و مشاوران خردمندِ فرعون مشورت ابلهانه میدهند.
پس چگونه به فرعون میگویید:
«من از جملۀ حکمایم
و از سُلالۀ پادشاهان قدیم»؟
12مردان حکیم تو اکنون کجایند
تا تو*19:12 منظور ”فرعون“ است. را بگویند که خداوند لشکرها
بر ضد مصر چه تدبیر کرده است.
13بزرگان ’صوعَن‘ جاهل گشتهاند
و رؤسای مِمفیس*19:13 در عبری: ”نوف“. فریب خوردهاند؛ سرکَردِگانِ*19:13 در عبری: ”سنگ زاویه“. قبایلِ مصر به گمراهیاش کشاندهاند! 14خداوند روح سرگیجه در اندرونشان ریخته است،
و آنان مصریان را در همۀ کارهایشان گمراه میسازند؛
ایشان همچو مستانی گشتهاند
که در قِی خود افتان و خیزان میروند.
15نه سَر و نه دُم،
نه نخل و نه نِی،
برای مصر هیچ نتوانند کرد.
16در آن روز مصریان مانند زنان خواهند بود. آنان از حرکت دستی که خداوند لشکرها بر ضد ایشان به حرکت درمیآورد، بر خود خواهند لرزید. 17سرزمین یهودا موجب وحشت مصر خواهد شد؛ و بهخاطر تدبیری که خداوند لشکرها بر ضد ایشان اندیشیده است، هر که نام یهودا را بشنود لرزه بر اندامش خواهد افتاد.
18در آن روز پنج شهر در مصر به زبان کنعانیان سخن خواهند گفت، و برای خداوند لشکرها سوگند وفاداری یاد خواهند کرد. و یکی از این شهرها، شهر آفتاب*19:18 در برخی دستنوشتههای ماسوریک، طومارهای دریای مرده و در ترجمه وُالگیت چنین است؛ ولی در بسیاری دیگر از دستنوشتههای ماسوریک: ”شهر هلاکت“ آمده است. خوانده خواهد شد. 19در آن روز در قلب سرزمین مصر مذبحی برای خداوند بر پا خواهد شد و در مرز آن ستون یادبودی برای خداوند خواهد بود، 20و آن نشانه و شهادتی برای خداوند لشکرها در سرزمین مصر خواهد بود. پس آنگاه که ایشان از دست ستمکنندگان خویش به درگاه خداوند فریاد برآورند، او نجاتدهنده و مدافعی برای ایشان خواهد فرستاد و رهاییشان خواهد داد. 21پس خداوند خود را بر مصریان خواهد شناسانید، و ایشان در آن روز خداوند را خواهند شناخت. آنان او را با قربانیها و هدایا خواهند پرستید، و برای خداوند نذر کرده، به آن وفا خواهند نمود. 22خداوند مصریان را خواهد زد؛ او آنان را خواهد زد و سپس شفا خواهد داد. آنان به سوی خداوند بازگشت خواهند کرد، و او فریادِ التماس ایشان را خواهد شنید و شفایشان خواهد داد.
23در آن روز شاهراهی از مصر به آشور خواهد بود. آشوریان به مصر و مصریان به آشور خواهند رفت، و مصریان با آشوریان عبادت خواهند کرد. 24و در آن روز، اسرائیل متحد سوّم با مصر و آشور خواهد شد، و این سه در جهان مایۀ برکت خواهند بود. 25و خداوندِ لشکرها ایشان را برکت داده، خواهد گفت: «قوم من مصر، و صنعت دستم آشور، و میراثم اسرائیل مبارک باشند.»
20
نبوّت دربارۀ مصر و کوش
1در سالی که سردارِ اعظم، که از سوی سَرگُن پادشاه آشور فرستاده شده بود، به اَشدود آمد و با آن جنگ کرده، تسخیرش کرد، 2در آن زمان خداوند با اِشعیا فرزند آموص سخن گفت و بدو فرمود: «برو، پَلاس از کمر و پایافزار از پاهایت بیرون کن!» پس اِشعیا چنین کرد و عریان و پابرهنه راه میرفت. 3آنگاه خداوند فرمود: «چنانکه خادم من اِشعیا سه سال عریان و پابرهنه راه رفته است تا نشانه و علامتی بر ضد مصر و کوش*20:3 منطقهای که حبشۀ امروزی در آن است. باشد، 4به همینگونه پادشاه آشور اسیران مصر و تبعیدیان کوش را، از پیر و جوان، پابرهنه و عریان و برهنهباسَن خواهد برد تا مایۀ شرمساری برای مصر باشد. 5و ایشان به سبب کوش که امید ایشان و مصر که فخر ایشان است، پریشان و شرمسار خواهند شد. 6ساکنان این ساحل در آن روز خواهند گفت: ”بنگرید بر سر امید ما که به جهت اعانت و رهایی از دست پادشاه آشور بدان گریختیم، چه آمده است! پس حال چگونه توانیم گریخت؟“» 21
وحی دربارۀ بابِل
1وحی دربارۀ بیابانِ کنار دریا:
چنانکه گردباد در سرزمین نِگِب سخت میوزد،
او نیز از بیابان، از دیار وحشت، خواهد آمد.
2رؤیایی سخت بر من آشکار گشته است:
خیانتپیشه خیانت میورزد
و هلاککننده هلاک میکند.
ای عیلامیان برآیید، و ای مادیان محاصره کنید!
من به همۀ نالههایی که او*21:2 منظور بابِل است. سبب گردیده، پایان خواهم داد. 3از این رو کمرم از درد آکنده است،
دردی همچون درد زن زائو مرا فرو گرفته است.
از آنچه میشنوم مدهوش گشتهام،
از آنچه میبینم پریشان شدهام.
4ذهن من مغشوش گشته،
و از ترس به خود میلرزم.
شبی که شوق آن داشتم،
وحشت برایم به ارمغان آورده است.
5سفره را مهیا کرده
و فرشها را گسترانیدهاند؛
و به خوردن و نوشیدن مشغولند.
ای سرداران به پا خیزید!
سپرها را روغن زنید!
6زیرا که خداوندگار به من چنین گفته است:
«برو، دیدبانی بگمار
تا آنچه را میبیند، اعلام کند.
7آنگاه که ارابهها را ببیند
که اسبان جفت جفت آنها را میکِشند،
و سواران را ببیند
که بر الاغان و شتران میآیند،
در آن هنگام هوشیار باشد،
آری بسیار هوشیار باشد!»
8آنگاه دیدبان*21:8 در نسخۀ طومارهای دریای مرده چنین است. در نُسخ ماسوری: ”شیر“. فریاد برآورْد: «ای سرورم، روزها بیوقفه بر دیدبانگاه ایستاده،
و شبها یکسره بر جایگاه خود برقرار بودهام.
9هان این را بنگرید:
ارابهرانی با جفتی اسب میآید.»
و او در پاسخ گفت:
«سقوط کرد! سقوط کرد!
بابِل سقوط کرد!
تمثالهای خدایانش را
جملگی بر زمین افکنده و خُرد کردهاند!»
10ای قوم من که همچو خرمن کوبیده شدید،
من آنچه را که از خداوند لشکرها شنیدهام،
آنچه را که از خدای اسرائیل شنیدهام،
بر شما اعلام میدارم.
وحی دربارۀ اَدوم
11وحی دربارۀ دومَه:*21:11 واژۀ ”دومَه“ با اَدوم شباهت آوایی دارد، و به معنی ”سکوت“ است. کسی از ’سِعیر‘*21:11 نام دیگری است برای ”اَدوم“. به من ندا میکند: «ای دیدبان، از شب چقدر باقی است؟
ای دیدبان، از شب چقدر باقی است؟»
12دیدبان پاسخ میدهد:
«صبح میآید،
اما شب نیز.
و اگر میخواهید باز بپرسید،
دیگر بار بازگشته، بپرسید.»
وحی دربارۀ عربستان
13وحی دربارۀ عربستان:
ای کاروانهای ’دِدانیان‘
که در بوتهزارهای عربستان اُتراق میکنید،
14از برای تشنگان آب بیاورید؛
و ای ساکنان سرزمین ’تیما‘،
با خوراک به دیدار آوارگان بروید.
15زیرا آنان از گزند شمشیر،
از شمشیر برهنه گریختهاند؛
و از کمانِ کشیده،
و از سختیِ جنگ.
16زیرا خداوند به من چنین گفته است: «در مدت یک سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، تمامی جلال ’قیدار‘ زایل خواهد شد. 17و از کمانداران جنگاور ’قیدار‘، جز تنی چند باقی نخواهند ماند، زیرا که یهوه خدای اسرائیل چنین فرموده است.»
22
وحی دربارۀ اورشلیم
1وحی دربارۀ وادی رؤیا:
اکنون تو را چه شده است
که همگی بر بامها برآمدهاید؟
2ای شهر پر غوغا!
ای شهر غُلغُله و شادمانی!
کشتگانت کشتۀ شمشیر نیستند،
و در جنگ از پا در نیامدهاند.
3رهبرانت با هم گریختهاند،
و بیآنکه تیری از کمان رها شود، اسیر گشتهاند.
همۀ شما که یافت شدید، با هم اسیر گشتید،
هرچند به دوردستها گریختید!
4از این رو گفتم: «نگاه خویش از من برگیرید،
تا به تلخی بگریم!
دربارۀ نابودی قوم عزیزم،*22:4 در عبری: ”دختر قوم من“. مکوشید تسلّایم دهید!»
5زیرا که خداوندگار، خداوند لشکرها را روزی است:
روز غوغا و لگدمال شدن و پریشانحالی
در وادی رؤیا.
روز فرو ریختن دیوارها،
روز فریاد کمک برآوردن نزد کوهها.
6عیلام ترکِش برگرفته،
با ارابهرانان و سوارانش،
و ’قیر‘ سپرْ برهنه ساخته است.
7بهترین وادیهایت از ارابهها پر گشته،
و سواران نزد دروازههایت صفآرایی کردهاند؛
8او پوشش دفاعی یهودا را برگرفته است.
در آن روز شما به اسلحۀ کاخ جنگل نظر کردید 9و دیدید که در شهرِ داوود رخنهها بسیار است. شما در حوض پایینی آب گرد آوردید 10و عمارتهای اورشلیم را شمردید و خانهها به جهت مستحکم کردن حصار شهر ویران کردید. 11بین دو دیوار، مخزنی برای آب حوض قدیمی ساختید، اما به سازندۀ اورشلیم نظر نیفکندید و به کسی که از دیرباز آن را بنا کرد، توجه نکردید.
12خداوندگار، خداوند لشکرها،
در آن روز شما را خواند
تا بگریید و شیون کنید،
و موهای خویش بر کَنید و پلاس بپوشید.
13اما حال ببینید چه جشن و سُروری بر پاست!
گاو و گوسفند ذبح میکنید،
گوشت میخورید و شراب مینوشید!
میگویید: «بیایید بخوریم و بنوشیم،
زیرا فردا میمیریم.»
14پس خداوند لشکرها این را در گوش من منکشف کرده است: «این گناه تا روز مرگتان نیز کفاره نخواهد شد.» آری، این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
15خداوندگار، خداوند لشکرها چنین میفرماید: «نزد این مباشر، یعنی نزد شِبنا ناظر کاخ سلطنتی برو و به او بگو: 16تو را در اینجا چه کار است و چه کسی به تو اجازه داده است در این مکان از برای خود قبری بتراشی؟ که در این جایگاه بلند برای خود آرامگاه بسازی و مسکنی از برای خویش در صخره بتراشی؟
17«هان، ای مرد زورآور، خداوند تو را بهشدت به جایی دور پرتاب خواهد کرد. او تو را محکم خواهد گرفت 18و دُور خواهد چرخانید و همچون گویی به سرزمینی پهناور خواهد افکند. تو در آن سرزمین خواهی مرد، و ارابههای پرشکوهت در همانجا رها خواهد شد؛ ای که مایۀ ننگ خانۀ سرورت هستی! 19من تو را از مقامت خَلع خواهم کرد، و تو از منصبت به زیر افکنده خواهی شد.
20«در آن روز، من خادم خویش اِلیاقیم، فرزند حِلقیا، را فرا خواهم خواند 21و پیراهن تو را به او پوشانیده، شالِ تو را بر کمرش خواهم بست و اقتدار تو را بدو خواهم بخشید. و او ساکنان اورشلیم و خاندان یهودا را پدر خواهد بود. 22من کلید خانۀ داوود را بر دوش او خواهم نهاد. آنچه او بگشاید کسی نتواند بست، و آنچه او ببندد کسی نتواند گشود. 23من او را مانند میخ در جایی محکم خواهم کوبید، و او کرسی جلال برای خاندان پدرش خواهد بود. 24تمامی جلال خاندانش را از فرزندان و نونهالان گرفته تا تمامی ظروف کوچک، از کاسهها تا همۀ تُنگها، بر او خواهند آویخت. 25خداوند لشکرها میفرماید: در آن روز، آن میخ که در مکانی محکم کوبیده شده بود، از جای خود به در خواهد آمد و خُرد شده، خواهد افتاد؛ و باری که بر آن آویخته بود، تلف خواهد شد.» آری، خداوند چنین فرموده است.
23
وحی دربارۀ صور
1وحی دربارۀ صور:
ای کشتیهای تَرشیش شیون کنید!
زیرا که صور ویران شده است،
و خانه و بندری در آن باقی نمانده.
از سرزمین قِپرس*23:1 در عبری: ”کِتّیم“؛ همچنین در آیۀ ۱۲. بدیشان خبر رسیده است.
2ای ساحلنشینان ماتم کنید!
ای که تاجرانِ دریانوردِ صیدون دولتمندتان کردند.
3غَلۀ شیحور
بر آبهای بسیار میآمد؛
حصاد نیل، درآمد صور بود،
و او تجارتگاه قومها شده بود.
4ای صیدون، شرمسار باش!
زیرا که دریا لب به سخن گشوده
و قَلعۀ دریا به زبان آمده، میگوید:
«مرا هرگز درد زا نبوده و هرگز نزادهام!
پسران هرگز نپرورده و دختران تربیت نکردهام.»
5چون این خبر به مصر رسد،
مردمش از شنیدن خبر صور بسیار دردمند خواهند شد.
6ای ساحلنشینان به تَرشیش عبور کرده،
شیون نمایید.
7آیا این همان شهر شادمان شماست؟
همان شهر قدیمی از ایام کهن،
که پاهایش او را به سرزمینهای دور برده
تا در آنها غربت گزیند؟
8این کیست که بر ضد صور
چنین تدبیر کرده است؛
بر ضد آن شهرِ تاجبخش،
که بازرگانانش سرورانند
و تاجرانش شریفان جهان؟
9خداوند لشکرهاست که چنین تدبیر کرده است
تا تکبر تمامی شوکتمندان را پست سازد،
و شریفان جهان را بهتمامی خوار گرداند.
10ای دختر تَرشیش،
در سرزمین خویشتن همچو نیل عبور کن،
زیرا که تو را دیگر بندری*23:10 معنی این واژۀ عبری روشن نیست. نیست. 11خداوند دست خود را بر دریا دراز کرده،
و ممالک را لرزانیده است.
او دربارۀ فنیقیه*23:11 در عبری: ”کنعان“. فرمان داده است که قلعههایش را نابود کنند.
12او فرموده است: «ای دوشیزۀ ستمدیدۀ صیدون،
تو دیگر شادمانی به خود نخواهی دید.
هرچند برخاسته به قِپرس بگریزی،
آنجا نیز روی آسایش نخواهی دید.»
13سرزمین کَلدانیان*23:13 که همان بابِلیان بودند. را بنگر! قومی را که اکنون به هیچ محسوب نمیشوند! آشوریان آن را به جهت وحوش صحرا بنیان نهادند. ایشان آن را با مَنجَنیقها محاصره کرده، کاخهایش را لخت کردند و آن را به ویرانهای بدل ساختند. 14پس ای کشتیهای تَرشیش شیون کنید،
زیرا قَلعۀ شما نابود شده است.
15در آن زمان صور بهمدت هفتاد سال، که طول عمر یک پادشاه است، فراموش خواهد شد. و پس از آن هفتاد سال، بر صور همان خواهد رفت که در سرود فاحشه سراییدهاند:
16«ای فاحشه که از یاد رفتهای،
چنگی برگیر و در شهر بگرد.
نیکو بنواز و آوازهای بسیار بخوان،
تا به یاد آورده شوی!»
17در پایان هفتاد سال، خداوند به سراغ صور خواهد آمد. صور همچون فاحشهای نزد اجرتدهندگانش باز خواهد گشت و دیگر بار خود را به تمامی پادشاهان روی زمین خواهد فروخت. 18اما سود و اجرت او در خزائن وی انباشته و ذخیره نخواهد شد، بلکه وقف خداوند خواهد گردید. آری، سود او از آنِ کسانی خواهد شد که در حضور خدا ساکنند، تا سیر بخورند و جامههای فاخر بپوشند.
24
داوری جهان
1هان، خداوند زمین را خراب و ویران میکند؛
او سطح آن را معوّج ساخته،
ساکنانش را پراکنده میسازد.
2همگان به یک سرنوشت دچار خواهند شد:
کاهن همانند قوم،
ارباب همانند غلام،
خاتون همانند کنیز،
فروشنده همانند خریدار،
قرضگیرنده همانند قرضدهنده،
بدهکار همانند طلبکار.
3زمین بهکل ویران خواهد شد،
و همه چیز به یغما خواهد رفت،
زیرا که خداوند چنین فرموده است.
4زمین خشک و پژمرده میگردد؛
جهان کاهیده و پژمرده میشود؛
بزرگانِ زمین کاهیده میگردند.
5زمین به سبب*24:5 یا ”زیر“. ساکنانش مُلوَّث شده است، زیرا از شرایع تجاوز کردهاند؛
فرایض را زیر پا نهادهاند
و عهد جاودانی را شکستهاند.
6پس لعنت زمین را فرو میبلعد
و ساکنانش به سزای تقصیراتشان میرسند.
آری، ساکنان زمین سوختهاند،
و جز شماری اندک باقی نماندهاند.
7شراب ماتم میکند و مو خشک میشود،
و شاددلان جملگی آه میکشند.
8نوای شادِ دَف دیگر شنیده نمیشود،
آواز خوشگذرانان قطع شده است،
و چنگ شادیبخش خاموش گشته است.
9شراب را دیگر با آوازخوانی نمیآشامند،
و مُسکِرات به کام نوشندگان تلخ شده است.
10شهرِ ویرانه، منهدم شده،
و درب منازل بسته است تا کسی داخل نشود.
11در معابر غوغایی برای شراب برپاست؛
خوشیها به اندوه بدل گشته،
و شادیها از زمین رخت بسته است.
12شهر، ویران رها گشته،
و دروازههایش خُرد شده است.
13آری، بر زمین چنین خواهد بود،
و در میان قومها چنین.
همچون تکاندن درخت زیتون،
و مانند خوشههای باقیمانده پس از انگورچینی.
14آنان آواز خود را بلند کرده، فریاد شادمانی سر خواهند داد،
و از مغرب کبریایی خداوند را اعلام خواهند کرد.
15پس در مشرق خداوند را جلال دهید،
و در سواحل دریاها نام یهوه خدای اسرائیل را برافرازید.
16از کرانهای زمین سرود حمد به گوش میرسد که میگوید:
«جلال باد بر آن عادل!»
اما من گفتم:
«آه که تلف شدم! آه که تلف شدم!
وای بر من!
خیانتپیشگان خیانت میورزند؛
آری، خیانتپیشگان سخت خیانت میورزند.»
17ای ساکنان زمین
وحشت و گودال و دام در انتظار شماست.
18هر آن که از آوای وحشتآور بگریزد
در گودال خواهد افتاد،
و هر آن که از گودال به در آید
در دام گرفتار خواهد شد.
زیرا که روزنههای آسمان گشوده شده است
و پایههای زمین میلرزد.
19زمین بهتمامی در هم شکسته است،
زمین سراپا شکاف برداشته است،
زمین سخت به جنبش درآمده است.
20زمین چون مستان، افتان و خیزان است،
و همچون آلاچیقی در تندباد، بر خود میلرزد.
بار گناهش سنگین است؛
میافتد و دیگر بر نخواهد خاست.
21در آن روز، خداوند قدرتهای آسمانی را در آسمان،
و پادشاهان زمین را بر زمین
سزا خواهد داد.
22آنان بسان زندانیانی در سیاهچال،
گردِ هم آورده خواهند شد.
در زندان محبوس خواهند گشت،
و پس از ایام بسیار جزا خواهند یافت.
23ماه خجل خواهد شد
و خورشید، شرمسار،
زیرا خداوند لشکرها
شکوهمندانه پادشاهی خواهد کرد،
بر کوه صَهیون و در اورشلیم،
و به حضور مشایخ خویش.
25
خداوند را سپاس!
1ای یهوه، تو خدای من هستی،
تو را برمیافرازم و نامت را میستایم،
زیرا که اعمال عجیب کردهای،
و تدبیرات قدیم خود را به انجام رسانیدهای،
در امانت و راستی.
2شهر را به پشتهای بدل کردهای،
و شهر مستحکم را به ویرانهای؛
کاخ بیگانگان دیگر شهری نیست،
و هرگز از نو بنا نخواهد شد.
3پس ملتهای نیرومند تو را حرمت خواهند داشت،
و شهرهای اقوامِ ستمپیشه از تو خواهند ترسید.
4تو برای بینوایان پناهگاه بودهای،
پناهگاهی برای نیازمندان به هنگام تنگی.
در توفانها آنان را سرپناهی،
در گرمای روز سایۀ خود را بر آنان میگستری.
زیرا دَم ستمگران مانند وزش توفان است بر دیوار،
5و چون گرمای بیابان.
تو هیاهوی بیگانگان را خاموش میسازی؛
چنانکه سایۀ ابری گرمای سوزان را فرو مینشاند،
همچنان آواز ستمگران خاموش میگردد.
6خداوند لشکرها در این کوه ضیافتی بر پا خواهد کرد،
ضیافتی از خوراکهای لذیذ برای جمیع ملتها.
ضیافتی از شراب کهنه،
خوراکهای پر مغز و مرغوبترین شرابها.
7او پوششی را که بر تمام ملتها افکنده شده است،
و سِتری را که بر جمیع قومها گسترده است،
در این کوه فرو خواهد بلعید.
8او مرگ را تا به ابد فرو خواهد بلعید؛
خداوندگارْ یهوه اشکها را از هر چهره خواهد زدود،
و ننگ قوم خویش را از تمامی زمین بر خواهد گرفت،
زیرا که خداوند سخن گفته است.
9در آن روز خواهند گفت:
«هان این خدای ما است
که منتظر او بودیم تا نجاتمان بخشد.
این خداوند است که منتظر او بودیم،
پس در نجات او وجد و شادی کنیم.»
10دست خداوند بر این کوه قرار خواهد گرفت؛
اما موآب در مکان خود پایمال خواهد شد،
چنانکه کاه در سِرگین.
11همانگونه که شناگر دستان خود را به جهت شنا میگشاید،
همچنان او دستان خویش را در میان آن*25:11 به ”مکان خود“ و یا ”سِرگین“ اشاره دارد. خواهد گشود؛ اما با وجود مهارت*25:11 ترجمۀ احتمالی؛ واژۀ عبری نامشخص است. دستانش خدا غرورش را به زیر خواهد کشید.
12او حصارهای مستحکم و بلند تو را سرنگون خواهد کرد،
و آنها را به زیر افکنده، با خاک یکسان خواهد نمود.
26
سرود ستایش
1در آن روز، این سرود را در سرزمین یهودا خواهند سرایید:
«ما را شهری مستحکم است؛
او نجات را حصار درونی و بیرونی آن میسازد.
2دروازهها را بگشایید
تا قومِ پارسا داخل شود،
قومی که وفادار میماند.
3اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت،
زیرا که بر تو توکل میدارد.
4تا به ابد بر خداوند توکل کنید،
زیرا که خداوند یهوه، صخرۀ جاودانی است.
5آنان را که در بلندیها ساکنند پست ساخته است؛
شهر رفیع را به زیر میکشد؛
آن را بر زمین افکنده،
با خاک یکسان میسازد؛
6پایها آن را پایمال میکند،
پایهای ستمدیدگان و قدمهای بینوایان.»
7راه پارسایان هموار است؛
طریقی که تو برای پارسایان میسازی، مستقیم است.
8در طریق داوریهایت، ای خداوند،
برایت انتظار میکشیم.
نام و یاد توست
اشتیاق جان ما.
9شبانگاه جان من در اشتیاق توست،
و سحرگاه روح من در اندرونم تو را میجوید.
آنگاه که داوریهای تو بر زمین اجرا شود،
ساکنان جهان پارسایی را خواهند آموخت.
10لیکن هرچند بر شریر لطف شود،
پارسایی را نمیآموزد.
حتی در سرزمینِ صالحان نیز ستم روا میدارد،
و کبریایی خداوند را نمیبیند.
11خداوندا، دست تو افراشته است
اما آنان نمیبینند!
بگذار غیرت تو را برای قومت ببینند و سرافکنده شوند؛
بگذار آتشی که برای دشمنان تو است، ایشان را فرو بلعد.
12خداوندا، تو برای ما آرامش مقرر خواهی داشت؛
هرآنچه کردهایم، براستی تو برایمان کردهای.
13ای یهوه خدای ما، اربابانی غیر از تو بر ما حکم راندند،
اما ما تنها نام تو را یاد میداریم.
14آنان مردهاند و دیگر زنده نخواهند شد،
ارواحند و دیگر بر نخواهند خاست.
آنان را جزا داده و نابود کردهای،
و یادشان را از خاطرها زدودهای.
15خداوندا، تو قوم را افزودهای؛
آری، تو قوم را افزودهای و جلال یافتهای؛
تو حدود زمین را گستردهای.
16خداوندا، ما در تنگی خویش تو را جُستیم؛
آنگاه که تأدیبمان میکردی،
نجواهایمان را به حضورت ریختیم.
17همچون زن آبستنِ نزدیکِ وضع حمل
که از درد زا بر خود میپیچد و فریاد برمیآورد،
ما نیز، ای خداوند، به سبب تو چنین بودیم؛
18آبستن بودیم و از درد بر خود میپیچیدیم،
اما باد زاییدیم!
در زمین هیچ نجاتی بهبار نیاوردیم،
و ساکنان جهان ساقط نشدند.
19اما مردگان تو زیست خواهند کرد،
و بدنهایشان بر خواهد خاست.
ای شما که در خاک ساکنید،
برخیزید و فریاد شادمانی سر دهید.
شبنم تو همچون شبنم سحرگاهان است،
و زمینْ مردگان را بیرون خواهد افکند.
20ای قوم من، رفته به حجرههای خویش داخل شوید،
و درها را از عقب خویش ببندید.
لَختی، خویشتن را پنهان کنید،
تا خشم او درگذَرَد.
21زیرا هان خداوند از جایگاه خویش بیرون میآید
تا ساکنان زمین را به سزای تقصیراتشان برساند.
زمین خونهایی را که بر آن ریخته شده آشکار خواهد کرد،
و بیش از این کشتگان خود را پنهان نخواهد داشت.
27
1در آن روز، خداوند به شمشیر خود،
به شمشیر سهمگین، عظیم و نیرومند خود،
لِویاتان را جزا خواهد داد،
لِویاتان، آن مار تیزرو را،
آن مارِ تابیده بر گِرد خویش را؛
آری او اژدهای دریا را خواهد کشت.
سرود رهایی
2در آن روز، در وصف آن تاکستان دلپذیر بسرایید:
3«من، یهوه، نگاهدارندۀ آن هستم،
و پیوسته آبیاریاش میکنم.
شب و روز، آن را پاس میدارم،
تا کسی بدان ضرر نرساند؛
4خشمی ندارم.
کاش که خار و خَس به جنگم میآمدند،
تا بر آنها حمله برده،
جملۀ آنها را به آتش میسوزاندم.
5باشد که به حفاظت من تمسک جوید
و با من صلح کند؛
آری، با من از درِ صلح درآید.»
6در روزهای آینده یعقوب ریشه خواهد دوانید؛
اسرائیل شکوفه خواهد آورد و جوانه خواهد زد،
و تمامی جهان را از محصول پر خواهد کرد.
7آیا او را به همانسان زد که زنندگانِ او*27:7 منظور از ”او“، ”قوم اسرائیل“ است. را؟ آیا ایشان نیز همانند قاتلانشان از پا درآمدند؟
8به اخراج*27:8 معنای واژۀ عبری روشن نیست. و تبعید با وی معارضه کردی، به دَمِ*27:8 یا ”باد“. سخت خویش او را در روزِ باد شرقی بیرون راندی. 9پس تقصیر یعقوب بدینسان کفاره خواهد شد،
و ثمرۀ کاملِ زدوده شدنِ گناه او این خواهد بود
که چون تمامی سنگهای مذبح را
همچون سنگ آهک تکهتکه کند،
اَشیرَهها و مذبحهای بخور دیگر بر پا نخواهد ماند.
10زیرا آن شهرِ مستحکم تنها مانده است،
همچون اردوگاهی متروک و واگذاشته شده چون بیابان.
آنجا گوسالهها میچَرَند،
و آنجا به خواب میروند،
و شاخههایش را تباه میسازند.
11وقتی شاخههایش خشک است آنها را خواهند شکست،
و زنان آمده، با آنها آتش خواهند افروخت.
زیرا که این قوم بیفهم است.
پس صانعِ ایشان بر ایشان رحم نخواهد کرد،
و آن که ایشان را بسرشت بر آنان نظر لطف نخواهد افکند.
12در آن روز، خداوند از رود فُرات تا وادی مصر خرمن کوفته، شما را، ای بنیاسرائیل، یک به یک جمع خواهد کرد. 13و در آن روز شیپوری عظیم به صدا در خواهد آمد، و آنان که در سرزمین آشور گم گشته بودند و آنان که به مصر رانده شده بودند، خواهند آمد و خداوند را در کوه مقدس، در اورشلیم، خواهند پرستید.
28
وای بر اِفرایِم
1وای بر تاجِ فخر میگسارانِ اِفرایِم،
و بر گُلِ پژمردنیِ زیباییِ پرجلالش،
که بر سر وادی حاصلخیزِ مغلوبانِ شراب است!
2هان خداوند کسی نیرومند و توانا دارد،
که چون توفانِ تگرگ و تندبادِ ویرانگر،
و همچون رگبارِ باران شدید و سیلآسا،
آن را به دست خود بر زمین خواهد افکند.
3آری آن تاج فخرِ میگساران اِفرایِم
لگدمال خواهد شد؛
4و آن گل پژمردنیِ زیباییِ پرجلال او
که بر سر وادی حاصلخیز خودنمایی میکرد،
مانند انجیر رسیده پیش از موسم حصاد خواهد بود
که تا کسی آن را بیند،
به دست خود چیده، فرو میبلعد.
5در آن روز، خداوند لشکرها برای باقیماندگان قوم خویش
تاج جلال و افسر زیبایی خواهد بود،
6و روحِ انصاف برای آن که به داوری نشیند
و قوّت برای آنان که جنگ را نزد دروازه دفع میکنند.
7اینان نیز از فرط شراب افتان و خیزانند
و از میگساری بر پا نتوانند ایستاد:
کاهنان و انبیا از فرط شراب افتان و خیزانند،
و از میخوارگی منگ شدهاند؛
آنان از میگساری بر پا نتوانند ایستاد،
هنگام دیدن رؤیا تِلوتِلو میخورند
و به وقت حکم دادن میلغزند!
8سفرهها جملگی از قی پوشیده است،
حتی یک جای پاک نیز باقی نمانده است.
9«معرفت را به کِه خواهد آموخت؟
و پیام را به کِه خواهد فهمانید؟
آیا به کودکانِ تازه از شیر بازداشته؟
یا به اطفال تازه از پستان برگرفته؟
10زیرا که برای آنان کلمات بیمعنی
و عبارات نامفهوم است،
کلمهای اینجا و کلمهای آنجا!»*28:10 یا: «حکم بر حکم و حکم بر حکم، قانون بر قانون و قانون بر قانون، قدری اینجا و قدری آنجا خواهد بود؛» همچنین در آیۀ ۱۳. 11پس اکنون با لبانی اَلکَن و زبانی غریب
با این قوم سخن خواهد گفت،
12قومی که بدیشان فرموده بود:
«استراحتگاه همین است؛
پس خستگان را استراحت بخشید!
و مکان آرامی همین است؛»
اما نخواستند بشنوند.
13پس حال کلام خداوند برای ایشان
کلمات بیمعنی و عبارات نامفهوم خواهد بود،
کلمهای اینجا و کلمهای آنجا،
تا رفته، از پشت بیفتند
و مجروح گشته، در دام گرفتار آیند و اسیر گردند.
14پس ای تمسخرگرانِ حاکم بر این قوم در اورشلیم،
اکنون کلام خداوند را بشنوید:
15زیرا گفتهاید: «با مرگ عهد بستهایم،
و با هاویه*28:15 در عبری: ”شِئول“؛ همچنین در آیۀ ۱۸. همپیمان گشتهایم. آنگاه که توفان سهمگین بگذرد
به ما نخواهد رسید،
زیرا که دروغ را پناهگاه خود ساختهایم
و ناراستی را مخفیگاه خویش.»
16پس خداوندگارْ یهوه چنین میگوید:
«اینک در صَهیون سنگ بنیادی مینهم،
سنگ آزموده شده،
و سنگ زاویۀ گرانبها
به جهت پی مستحکم؛
آن که توکل کند
هراسان نخواهد شد.
17من انصاف را ریسمان اندازهگیری،
و عدالت را طراز خواهم ساخت.
تگرگْ پناهگاه شما یعنی دروغ را خواهد رُفت،
و سیلابْ مخفیگاه شما را خواهد بُرد.»
18عهدتان با مرگ فسخ خواهد شد
و پیمانتان با هاویه استوار نخواهد ماند.
آنگاه که توفان سهمگین عبور کند
شما را پایمال خواهد کرد.
19هر بار که بگذرد شما را خواهد برد،
زیرا که هر بامداد خواهد گذشت،
هر روز و هر شب.
درک این پیام
وحشت محض در پی دارد!
20بستر کوتاهتر از آن است که بتوان بر آن دراز کشید،
و رویانداز تنگتر از آن که کسی خویشتن را بپوشاند.
21زیرا خداوند بر خواهد خاست،
چنانکه در کوه فِراصیم کرد؛
و خویشتن را بر خواهد انگیخت،
چنانکه در وادی جِبعون کرد؛
تا عمل خویش را به جا آورَد،
عمل عجیب خود را،
و تا کار خویش را به انجام رسانَد،
کار غریب خود را!
22پس حال از تمسخر بازایستید
مبادا بندهایتان محکم شود.
زیرا من از هلاکت و تقدیری شنیدهام
که از جانب خداوندگار، خداوند لشکرها
بر تمامی زمین مقدر است.
23گوش فرا دهید و صدایم را بشنوید؛
توجه کنید و به سخنانم گوش بسپارید.
24آیا آن که به جهت بذرپاشی شخم میزند
پیوسته چنین میکند؟
آیا پیوسته زمین را میشکافد
و آن را شیار میکند؟
25آنگاه که زمین را هموار ساخت،
آیا گشنیز نمیپاشد و زیره نمیافشاند؟
آیا گندم در شیار نمیکارد،
و جو را در جای معین خود نمیگذارد
و چاودار*28:25 گیاهی از تیرۀ گندم. در حدود مزرعه نمیکارد؟ 26خدایش او را تعلیم میدهد،
و طریق درست را بدو میآموزد.
27زیرا گشنیز را با گردونۀ تیز نمیکوبند
و چرخ گاری را بر زیره نمیگردانند،
بلکه گشنیز را به عصا میزنند،
و زیره را به چوب.
28گندم باید به جهت تهیۀ نان آرد شود،
پس برزگر آن را تا ابد خرمنکوبی نمیکند.
چرخ گاری را بر آن میگرداند،
اما اسبانش آن را آرد نمیکنند.
29این همه از جانب خداوند لشکرهاست،
که مشورت او شگفتانگیز است
و حکمتش بس عظیم.
29
1وای بر اَریئیل، وای بر اَریئیل!
شهری که داوود در آن خیمه زد!
سال بر سال بیفزایید،
و عیدها را در وقتشان برگزار کنید!
2اما من اَریئیل را در فشار خواهم نهاد،
و ماتم و سوگواری خواهد بود،
و او برایم مانند آتشگاه مذبح*29:2 در عبری همان ”اَریئیل“ آمده است که میتواند به معنی ”شیر خدا“ یا ”قهرمان“ (۲سموئیل 30:23)، و یا ”آتشگاه“ (حزقیال 43:15-16) باشد. خواهد بود. 3من دور تا دور بر ضد تو اردو خواهم زد،
به برجها محاصرهات خواهم کرد،
و مَنجِنیقها علیه تو بر پا خواهم داشت.
4پست شده، از دل زمین سخن خواهی گفت،
و کلامت از قعر خاک بهسختی شنیده خواهد شد.
صدایت همچون آواز ارواح از زمین بر خواهد آمد،
و آوازت از میان غبار نجوا خواهد کرد.
5اما انبوه دشمنانت همچون ذراتِ غبار خواهند شد،
و خیل ستمکیشان همچون کاهی که رانده شود؛
بهناگاه و در یک آن،
6خداوند لشکرها به سراغ تو خواهد آمد،
با تُندر و زمینلرزه و غرّش مَهیب،
با تندباد و توفان و آتش فرو بلعنده.
7انبوه قومهایی که بر ضد اَریئیل به جنگ برخاستهاند،
جملۀ آنان که با او و با قلعۀ وی جنگیده، او را در فشار نهادهاند،
مانند خواب خواهند بود،
و همچون رؤیای شب.
8مانند شخص گرسنه که در خواب، خویشتن را در حال خوردن میبیند، اما چون بیدار میشود شکمش هنوز خالی است،
و همچون شخص تشنه که در خواب، خویشتن را در حال نوشیدن میبیند، اما چون بیدار میشود، بیحال است و کماکان تشنه،
انبوه تمامی قومهایی که با کوه صَهیون میجنگند چنین خواهند بود.
9حیرت کنید و متحیر باشید!
کور شوید و نابینا باشید!
مست شوید، اما نه از شراب!
افتان و خیزان باشید، اما نه از مُسکِرات!
10زیرا خداوند بر شما خوابی سنگین نازل کرده است.
او چشمان شما انبیا را بسته است؛
او سرهای شما رؤیابینندگان را پوشانیده است.
11تمام این رؤیا برای شما جز کلمات طوماری ممهور نیست. اگر آن را به کسی دهند که خواندن میداند و بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «نمیتوانم، زیرا که مُهر و موم شده است.» 12یا اگر به کسی داده شود که خواندن نمیداند، و به او بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «خواندن نمیدانم.»
13خداوندگار میگوید:
«این قوم به دهان خود به من نزدیک میآیند
و به لبهای خویش مرا حرمت مینهند،
اما دلشان از من دور است؛
ترس آنان از من
حُکم آموختۀ بشر است و بس.
14بنابراین، هان بار دیگر با اعمال عجیب و شگفتانگیز
این قوم را شگفتزده خواهم ساخت.
حکمت حکیمانشان نابود خواهد شد،
و فهم فهیمانشان محو خواهد گشت.»
15وای بر آنان که تدبیرهای خود را زیرکانه از خداوند پنهان میسازند،
که اعمالشان در تاریکی است و با خود میگویند:
«کیست که ما را ببیند؟
کیست که ما را بشناسد؟»
16شما همه چیز را وارونه میسازید.
آیا کوزهگر همچون گِل انگاشته شود؟
آیا مصنوع دربارۀ صانع خود بگوید که:
«او مرا نساخته است»؟
یا کوزه دربارۀ کوزهگر بگوید که:
«او را فهمی نیست»؟
17آیا در اندک زمانی لبنان به بوستان بدل نخواهد شد،
و بوستان، جنگل به شمار نخواهد آمد؟
18در آن روز، ناشنوایان کلام طومار را خواهند شنید،
و چشمان نابینایان از میان ظلمت و تاریکی خواهد دید.
19مسکینان بار دیگر در خداوند شادی خواهند کرد،
و آدمیانِ نیازمند در قدوس اسرائیل وجد خواهند نمود.
20زیرا که ستمکیشان هلاک خواهند شد،
تمسخرگران نابود خواهند گردید،
و شرارتپیشگان منقطع خواهند گشت،
21آنان که انسانی را به سخنی مجرم میسازند،
برای آن که در محکمه حکم میکند دام میگسترند،
و به ادعای باطلْ حق بیگناه را پایمال میکنند.
22از این رو خداوند که ابراهیم را فدیه داده است به خاندان یعقوب چنین میگوید:
«یعقوب دیگر شرمسار نخواهد شد
و دیگر رنگ از رخسار نخواهد باخت.
23زیرا چون ایشان فرزندان خویش را در میان خود ببینند،
فرزندانی را که ثمرۀ دستان منند،
نام مرا تقدیس خواهند کرد،
و قدوس یعقوب را تقدیس خواهند نمود،
و ترس و هیبت خدای اسرائیل را به دل خواهند داشت.
24آنان که در روح گمراهند فهیم خواهند شد،
و گلهمندان تعلیم خواهند گرفت.»
30
وای بر قوم عِصیانگر
1خداوند میفرماید: «وای بر فرزندان گردنکش
که تدبیرهایی را به انجام میرسانند که تدبیرهای من نیست،
پیمانهایی میبندند که از روح من نیست،
و بدینگونه گناه بر گناه میافزایند؛
2که به جهت فرود شدن به مصر رهسپار میشوند،
بیآنکه از من مشورت بخواهند،
و به حمایت فرعون پناه میبرند،
و زیر سایۀ مصر امنیت میجویند.
3اما حمایت فرعون مایۀ شرمساریتان خواهد بود
و امنیت در سایۀ مصر، اسباب رسواییتان.
4زیرا هرچند صاحبمنصبانش در صوعَن هستند
و فرستادگانش به خانیس رسیدهاند،
5لیکن همه به واسطۀ قومی که فایدهای بدیشان نتواند رسانید
شرمسار خواهند شد،
قومی که نه مددی بدیشان خواهد رسانید و نه فایدهای،
بلکه تنها مایۀ شرمساری و سرافکندگیشان خواهد بود.»
6وحی دربارۀ حیوانات نِگِب:
از میان دیار تنگی و فشار،
دیار شیران نر و ماده،
و افعیها و مارهای آتشینِ جهنده،
فرستادگانْ ثروت خویش را بر پشت الاغان
و گنجهای خویش بر کوهان شتران حمل میکنند،
و به جانب قومی رهسپارند که فایدهای بدیشان نمیرساند،
7به جانب مصر که کمکش بیارزش است و بیهوده،
و از این رو او را ’اژدهای بیخاصیت‘*30:7 در عبری: «رَهَبِ نشسته در جایش». ”رَهَب“ در ادبیات باستان نام موجودی افسانهای است که در دریا میزیست و سمبول هرج و مرج و آشفتگی قلمداد میشد؛ اینجا استعارهای است برای مصر. نامیدهام. 8حال برو و این را برای ایشان بر لوحی بنویس
و بر طوماری بنگار،
تا شهادتی باشد ماندگار،
برای ایام آینده.
9اینان قومی عِصیانگر و فرزندانی فریبکارند،
فرزندانی که نمیخواهند به شریعت خداوند گوش بسپارند.
10به انبیا میگویند:
«نبوت نکنید،»
و به رؤیابینندگان میگویند:
«برای ما به حقیقت رؤیا نبینید.
سخنان دلنواز به ما بگویید،
رؤیاهای فریبنده ببینید.
11از راه منحرف شوید،
طریقت را ترک گویید،
و دیگر با ما از قدوس اسرائیل سخن مگویید.»
12بنابراین قدوس اسرائیل چنین میگوید:
«چون این پیام را نپذیرفتید
و بر ظلم و فساد اعتماد کرده،
بر آنها تکیه نمودید،
13پس این گناه برای شما همچون دیواری خواهد بود
شکافخورده و شکمدار،
که در یک آن بهناگاه فرو میریزد؛
14و ریزش آن بسان در هم شکستن کوزهای خواهد بود
که چنان خرد شود
که تکهای از آن نتوان یافت
تا بِدان زغالی از آتشدان
یا اندک آبی از حوض برگیرند.»
15زیرا خداوندگارْ یهوه، قدوس اسرائیل چنین میگوید:
«نجات شما در توبه و آسودگی است،
و نیروی شما در آرامی و توکل،
اما نخواستید.
16گفتید: ”نه! بلکه سوار بر اسبان میگریزیم!“
پس خواهید گریخت.
گفتید: ”سوار بر اسبان تیزرو میرویم!“
پس تعقیبکنندگانتان نیز تیزرو خواهند بود.
17از تهدید یک تن
هزار خواهند گریخت،
و از تهدید پنج تن
همگی فرار خواهید کرد،
تا آنگاه که چون چوب بیرقی بر کوه
و عَلمی بر تپه بر جا مانید.»
فیض خداوند
18اما خداوند منتظر است تا با شما بر حسب فیض عمل کند؛
او برمیخیزد تا بر شما رحمت نماید.
زیرا یهوه خدای عدالت است؛
خوشا به حال همۀ آنان که برای او انتظار میکشند.
19بهیقین که قومی در صَهیون ساکن خواهند شد، و شما دیگر در اورشلیم نخواهید گریست. بلکه آنگاه که فریاد برآورید، او با شما بر حسب فیض عمل خواهد کرد، و بهمحض شنیدن صدایتان شما را اجابت خواهد نمود. 20اگرچه خداوندگار تو را نانِ تنگی و آبِ مصیبت دهد، اما رهنمای تو دیگر از نظرت پنهان نخواهد بود، بلکه او را به چشم خود خواهی دید. 21آنگاه که به چپ یا راست بروی، از پشت سر آوازی خواهی شنید که میگوید: «راه این است؛ در آن گام بردار!» 22آنگاه تمثالهای تراشیدۀ نقرهپوش و بتهای ریخته شدۀ طلاکوب را نجس خواهی شمرد و آنها را چون جامۀ نجس به دور افکنده، به آنها خواهید گفت: «بیرون شوید!»
23او بر بذری که در زمین کاشتهای باران خواهد فرستاد، و نانی که از زمین برمیآید غنی و فراوان خواهد بود. در آن روز، گلههایت در مراتع وسیع خواهند چرید، 24و گاوان و الاغهایت که زمین را شیار میکنند، علوفۀ خوشطعمی را که با کجبیل و شانه افشانده شده است، خواهند خورد. 25در روز کشتار عظیم، آنگاه که برجها فرو میافتند، بر هر کوه بلند و هر تپۀ مرتفع نهرهای آب جاری خواهد شد. 26آنگاه که خداوند شکستگی قوم خویش را ببندد و جراحتهایی را که خود وارد آورده شفا دهد، نور ماه همچون نور خورشید خواهد بود و نور آفتاب هفت چندان، مانند روشنایی هفت روز.
27هان، نام یهوه از دور میآید،
با خشمی آتشین و دودی غلیظ.
لبانش پر از غضب است
و زبانش آتشی است فرو برنده.
28دَم او بسان نهری است سرشار
که تا به گردن میرسد.
قومها را به غربالِ فنا الک خواهد کرد،
و بر دهان ملتها لگامِ گمراهی خواهد نهاد.
29و شما را سرودی خواهد بود، بسان سرود شبِ عیدی مقدس؛ و دل شما شادمان خواهد شد، همچون زمانی که قوم با آواز نی به کوه خداوند، آن صخرۀ اسرائیل، رهسپار میگردند. 30و خداوند آواز مَهیب خود را خواهد شنوانید و بازوی خویش را نمایان خواهد ساخت، بازویی که با خشم آتشین و آتش فرو برنده، و با باران سیلآسا و توفان و تگرگ، فرود میآید. 31آری، آشور از آواز خداوند هراسان خواهد شد، و خداوند به عصای خود ایشان را خواهد زد. 32و هر ضربتی که خداوند به عصای تأدیب خود بر وی بنوازد، با آواز دف و بربط همراه خواهد بود؛ آری، او به بازوی پُر تاب و توان خویش با ایشان خواهد جنگید. 33زیرا دیرزمانی است که آتشگاه*30:33 در عبری، شکلی از ”توفِت“ که محلی بود بیرون از اورشلیم که مردم کودکان خود را همچون قربانی برای مولِک، خدای عَمّونیان میسوزاندند. آماده شده و برای پادشاه مهیا گشته است: آتشدانِ آن عمیق و عریض گشته و از هیزم و آتش مالامال است؛ و دَم خداوند، همچون نهری از گوگرد مشتعل، آن را برمیافروزد. 31
وای بر متکیان بر مصر!
1وای بر آنان که برای کمک، به مصر فرود میآیند
و بر اسبان توکل میکنند،
که اعتمادشان بر کثرت ارابهها
و قدرت سوارکاران است،
اما به قدوس اسرائیل نظر نمیکنند
و از خداوند یاری نمیطلبند.
2اما او نیز حکیم است و بلا نازل میکند؛
او از کلام خود بازنمیگردد،
بلکه بر ضد خاندان شریران برمیخیزد،
و بر ضد آنان که بدکاران را یاری میرسانند.
3اما مصریان انسانند و نه خدا؛
اسبانشان جسمند و نه روح.
آنگاه که خداوند دست خود را دراز کند
یاریرساننده خواهد لغزید،
یاریگیرنده خواهد افتاد،
و هر دو با هم هلاک خواهند شد.
4خداوند به من چنین گفته است:
«بدانسان که شیر و شیر ژیان بر طعمۀ خود میغرّد،
و هرچند تمام گروه چوپانان بر او گرد آیند،
از فریادهای ایشان نمیهراسد
و از غوغایشان مضطرب نمیگردد،
به همانسان خداوند لشکرها نیز فرود خواهد آمد
تا بر کوه صَهیون و تَلّ آن نبرد کند.
5همچون پرندگان در پرواز،
خداوند لشکرها از اورشلیم حفاظت خواهد کرد.
او از آن محافظت کرده، رهاییاش خواهد بخشید؛
و از آن درگذشته، رستگارش خواهد ساخت.»
6ای بنیاسرائیل، به سوی او که سخت بر وی عِصیان ورزیدهاید، بازگشت کنید. 7زیرا در آن روز تمامی شما بتهای طلا و نقره را که دستان گناهآلودتان ساخته است، ترک خواهید کرد.
8«آنگاه آشور به شمشیری که از انسان نیست خواهد افتاد؛
آری، شمشیری که از بنیآدم نیست او را فرو خواهد بلعید.
از برابر شمشیر خواهد گریخت،
و جوانانش جملگی به بیگاری گماشته خواهند شد.
9صخرۀ او از ترس زائل خواهد شد،
و سردارانش از عَلَمِ جنگ به هراس خواهند افتاد،»
این را خداوندی میفرماید
که آتش او در صَهیون است
و تنورش در اورشلیم.
32
پادشاه عدالت
1اینک پادشاهی به عدالت سلطنت خواهد کرد،
و حکمرانان به انصاف حکم خواهند راند.
2هر یک همچون پناهگاهی در برابر باد
و سرپناهی در برابر توفان خواهند بود؛
همچون نهرهای آب در بیابان خشک،
و سایۀ صخرهای بزرگ در صحرای سوزان.
3آنگاه چشمان بینندگان تار نخواهد شد،
و گوشهای شنوندگان خواهد شنید.
4دلِ شتابندگانْ معرفت را درک خواهد کرد،
و زبان اَلکَنان فصیح و بلیغ خواهد گردید.
5شخص خبیث دیگر شریف خوانده نخواهد شد،
و شخص رذل دیگر نجیب نامیده نخواهد گردید.
6چراکه خبیث به خباثت سخن میگوید
و دل او به شرارت اشتغال دارد.
فساد را پیشه کرده است
و دربارۀ خداوند عقاید نادرست میپراکَنَد.
گرسنگان را تهیدست رها میکند
و آب را از تشنهلبان دریغ میدارد.
7راه و روش شخص رذل، شریرانه است؛
او تدابیر شریرانه میاندیشد
تا فقیران را به سخنان دروغ نابود سازد،
و نیازمندان را از دادرسی به دور دارد.*32:7 یا: «هرچند درخواست نیازمندان برحق باشد». 8اما شریفان به شرافت تدبیر میکنند،
و به شرافت استوار خواهند ماند.
زنان اورشلیم
9ای زنانِ آسودهخیال،
برخیزید و سخنم را بشنوید!
ای دخترانِ مطمئن،
به آنچه میگویم گوش فرا دهید!
10پس از حدود یک سال
شما که مطمئنید، مضطرب خواهید شد؛
چراکه محصول انگور ضایع خواهد شد
و موسم چیدن میوه نخواهد آمد.
11ای زنان آسودهخیال، بر خود بلرزید!
و ای دختران مطمئن، مضطرب شوید!
لباس از تن برکَنید و عریان شوید،
و پلاس بر کمر ببندید!
12برای مزارع دلپذیر
و برای موهای پر بار؛
13و برای سرزمین قوم من
که به خار و خَس پوشیده است؛
آری، برای همۀ خانههای شادمانی
و برای این شهرِ سرمست!
14زیرا که قصر، متروک خواهد شد،
و شهر پرجنب و جوش، واگذاشته خواهد گردید؛
قلعه و دیدبانگاه به زمین خالی بدل خواهد شد،
به جولانگاهِ خران وحشی و چراگاهِ گلهها.
15تا آنگاه که روح از اعلی بر ما ریخته شود،
و بیابان به بوستان بدل گردد
و بوستان، همچون جنگل به نظر آید.
16آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد،
و عدالت در بوستان اقامت خواهد گزید.
17ثمرۀ عدالت، سلامتی خواهد بود
و نتیجۀ عدالت، آرامی و امنیت تا ابدالاباد.
18قوم من در منزلگاههای مملو از آرامش،
و مسکنهای ایمن
و استراحتگاههای پر از آسایش ساکن خواهند شد.
19جنگل از بارش تگرگ سراسر صاف خواهد شد
و شهر با خاک یکسان خواهد گردید.
20اما شما چه مبارک خواهید بود
که بر کنار نهرها بذر خواهید پاشید
و گاوان و الاغهایتان را به آزادی رها خواهید ساخت.
33
تنگی و اعانت
1وای بر تو ای ویرانگر
که خود ویران نشدهای!
وای بر تو ای خیانتکار
که خود طعم خیانت نچشیدهای!
آنگاه که از ویران کردن فارغ شوی
خود ویران خواهی شد،
و آنگاه که از خیانت ورزیدن بازایستی،
بر تو خیانت خواهند ورزید.
2خداوندا، فیض تو شامل حال ما گردد،
زیرا که چشمانتظار تو هستیم.
هر بامداد بازوی نیرومند برای ما باش،
و به وقت تنگی، نجات ما شو!
3از بانگ غوغا قومها میگریزند،
و چون خویشتن را برافرازی ملتها پراکنده میشوند.
4ای قومها،*33:4 عبارت ”ای قومها“ در متن عبری وجود ندارد. غنیمت شما را گرد میآورند، چنانکه حشرات گرد میآورند؛
و بر آن میجهند،
چنانکه ملخها میجهند.
5خداوند متعال است، زیرا که در اعلی ساکن است.
او صَهیون را از عدل و داد مملو خواهد ساخت.
6او بنیان مستحکم برای ایام تو خواهد بود،
و منبع نجات و حکمت و دانش؛
و ترس خداوند گنج صَهیون خواهد بود.
7هان دلاورانش بیرون فریاد برمیکشند،
و قاصدانِ صلح زار زار میگریند!
8شاهراهها متروک است
و هیچ رهگذری یافت نمیشود.
پیمان شکسته شده،
شاهدان*33:8 نسخۀ دریای مرده؛ نسخۀ مازورِتی: ”شهرها“. خوار گشتهاند، و آدمی را هیچ قدری نیست.
9زمینْ ماتمکنان میپژمُرَد؛
لبنانْ خجلتزده میخشکد؛
شارون همچون بَرَهوت گشته،
و برگهای درختان باشان و کَرمِل ریخته است.
10خداوند میفرماید: «اکنون برمیخیزم؛
حال، خود را برمیافرازم،
و اکنون متعال میگردم.
11شما به کاه آبستن خواهید شد
و خَس خواهید زایید!
دَم شما آتشی است که خودتان را خواهد سوزانید.
12قومها کاملاً سوخته شده، مانند آهک خواهند شد،
و همچون خاربوتههای قطع شده، در آتش خواهند سوخت.»
13ای شما که دورید،
آنچه را کردهام بشنوید!
و ای شما که نزدیکید،
به قدرتم اذعان کنید!
14گنهکاران در صَهیون ترسانند،
و لرزه بر تن منافقان افتاده است:
«کیست از ما که بتواند در آتشِ سوزاننده منزل گزیند؟
و کیست از ما که بتواند در آتشگاه جاودانی ساکن شود؟»
15آن که به پارسایی سلوک میکند،
و به انصاف سخن میگوید،
سود ظلم را خوار میشمارد،
و دست خویش از گرفتن رشوه بازمیدارد،
به توطئۀ قتل گوش نمیسپارد،
و چشم بر فرصتهای شرارت فرو میبندد؛
16اوست که بر بلندیها ساکن خواهد شد،
و پناهگاهش قلعههایی خواهد بود مستحکم چون صخره؛
نان او فراهم خواهد آمد،
و آب او برقرار خواهد بود.
17چشمان تو پادشاه را در زیباییاش نظاره خواهد کرد،
و بر سرزمینی بیپایان خواهد نگریست.
18دل تو به خوف پیشین خواهد اندیشید و خواهی گفت:
«کجاست آن که ما را میشمرد؟
کجاست آن که خَراج میگرفت؟
کجاست آن که برجها را میشمرد؟»
19دیگر قوم ستمکیش نخواهی دید،
قوم دشوارسخنی را که زبان اَلکَن و غیرقابل فهم دارند.
20صَهیون را بنگر،
آن شهر جشنهایِ مقدسمان را!
چشمانت اورشلیم را خواهد دید،
آن منزلگه آسوده و آن خیمه که مُنتقل نتوان کرد؛
که میخهایش کنده نشود،
و طنابهایش گسیخته نگردد.
21بلکه خداوند در آنجا برای ما زورآور خواهد بود،
و آنجا مانند مکانی از رودها و نهرهای وسیع خواهد بود
که هیچ کشتیِ پارویی از آنها گذر نتواند کرد،
و هیچ کشتی نیرومندی از آنها عبور نتواند نمود.
22زیرا که خداوند داور ماست؛
اوست که شریعت را به ما بخشیده.
خداوند پادشاه ماست؛
اوست که ما را نجات خواهد داد.
23طنابهای تو سست است؛
دَکَل را در جایش استوار نمیدارد
و بادبانها افراشته نمیگردد.
آنگاه غنایمِ بسیار تقسیم میشود
و حتی لنگان نیز از غنیمت سهم میبرند.
24هیچیک از ساکنان نخواهد گفت که «بیمارم!»
و تقصیرات مردمی که در آن زندگی میکنند آمرزیده خواهد شد.
34
داوری بر قومها
1ای قومها نزدیک آیید و گوش فرا دهید؛
ای ملتها توجه نمایید.
زمین و هرآنچه در آن است بشنود؛
جهان و هرآنچه از آن برون میآید گوش گیرند.
2زیرا خداوند بر تمامی قومها خشمگین است،
و بر همۀ لشکریان آنها غضبناک گشته.
آنها را به نابودی کامل سپرده،
و تسلیمِ کشتار کرده است.
3کشتگان ایشان بیرون افکنده خواهند شد،
بوی تعفنِ اجسادشان بر خواهد خاست،
و کوهها از خون ایشان اِشباع خواهد شد.
4تمامی لشکر آسمان خواهد گندید،
و آسمان همچون طوماری در هم خواهد پیچید؛
لشکر آسمان جملگی خواهند افتاد،
آنسان که برگ از تاک و انجیر از درخت اُفتَد.
5زیرا که شمشیر من در آسمانها سیراب شده است
و هان بر اَدوم فرود میآید،
بر قومی که ایشان را به نابودی کامل سپردهام.
6شمشیر خداوند به خون آغشته
و از پیه فربه گردیده است،
چنانکه از خون برهها و بزها
و چربی قلوههای قوچها.
زیرا که خداوند را در بُصرَه قربانی است،
و در سرزمین اَدوم، کشتار عظیم.
7گاوان وحشی همراه ایشان خواهند افتاد،
و هم گوسالهها و گاوان زورآور؛
سرزمین ایشان از خون سیراب خواهد شد،
و خاکشان از پیه فربه خواهد گشت.
8زیرا که خداوند را روز انتقام است،
و سال کیفر دادن به جهت دادرسی صَهیون.
9نهرهای اَدوم به قیر بدل خواهد شد،
غبار آن به گوگرد،
و سرزمینش به قیر سوزان!
10آتشِ آن روز و شب خاموشی نخواهد پذیرفت
و دودِ آن تا ابد بالا خواهد رفت.
نسل اندر نسل، ویرانهای باقی خواهد بود
و دیگر هیچگاه کسی از آن عبور نخواهد کرد.
11بلکه پرندگان وحشی*34:11 در عبری نام دو پرندۀ وحشی آمده که هویت آنها روشن نیست. آن را متصرف خواهند شد، و جغد و کلاغ در آن لانه خواهند کرد.
او ریسمان هرج و مرج
و شاقولِ ویرانی بر اَدوم خواهد کشید.
12از بزرگانش کسی نخواهد ماند که به سلطنت ندا کند،
و رهبرانش جملگی نیست خواهند شد.
13دژهایش را خار خواهد پوشانید،
گَزَنه و خَسَک در قلعههایش خواهد رویید،
و شغالان و شترمرغان در آن مأوا خواهند گرفت.
14وحوش صحرا در آنجا با کفتارها جمع خواهند شد،
دیوها*34:14یا ”بزهای وحشی“. به یکدیگر ندا خواهند داد و هیولای شب*34:14 هویت این حیوان نامشخص است. نیز در آنجا آرامی یافته، مکانی برای استراحتِ خویش خواهد یافت.
15جغد در آنجا لانه کرده، تخم خواهد گذاشت و بر آنها خواهد نشست،
و جوجههایش را زیر سایۀ بالهایش جمع خواهد کرد؛
و بازها در آنجا با جفتشان جمع خواهند شد.
16در طومار خداوند تفحص کنید و بخوانید:
هیچیک از اینها کم نخواهد بود،
و هیچکدام بیجفت خود نخواهد ماند،
زیرا که دهان او چنین امر کرده،
و روح او آنها را گرد آورده است.
17او برای ایشان قرعه افکنده،
و دست او به ریسمان برایشان تقسیم کرده است.
ایشان این مکان را تا به ابد متصرف خواهند شد
و نسل اندر نسل در آن سکونت خواهند داشت.
35
شادی نجاتیافتگان
1بیابان و خشکزار شادمان خواهد شد
و صحرا به وجد آمده،
چون گل سرخ خواهد شکفت؛
2شکوفۀ بسیار خواهد آورد
و وجدکنان فریاد شادی سر خواهد داد.
جلال لبنان به آن عطا خواهد شد،
شکوه کَرمِل و شارون؛
جلال یهوه را خواهند دید،
و شکوه خدای ما را مشاهده خواهند کرد.
3دستهای سست را قوی سازید؛
زانوان لرزان را استوار گردانید.
4به دلهای هراسان بگویید:
«قوی باشید و مهراسید!
هان خدای شما میآید؛
او با انتقام و مکافات الهی میآید؛
او خود میآید تا شما را نجات دهد.»
5آنگاه چشمان نابینایان گشوده خواهد شد،
و گوشهای ناشنوایان باز خواهد گشت.
6آنگاه لنگان چون غزال جست و خیز خواهند کرد،
و زبان گنگ شادمانه خواهد سرایید.
آبها در بیابان سیلان خواهد کرد،
و نهرها در صحرا خواهد جوشید.
7شن داغ به برکه بدل خواهد شد،
و زمین تشنه به چشمههای جوشان.
در مکانی که شغالان میآرمیدند،
علف و بوریا و نی خواهد رویید.
8در آنجا شاهراهی خواهد بود
که ’راه مقدس‘ نامیده خواهد شد؛
شخص نجس در آن قدم نخواهد نهاد،
بلکه تنها از آنِ سالکانِ راه خواهد بود،
و جاهلان از آن گذر نخواهند کرد.
9شیری در آن نخواهد بود،
و حیوان درّندهای بر آن بر نخواهد آمد،
و در آن یافت نخواهد شد.
بلکه تنها رهایییافتگان در آن گام خواهند زد،
10و فدیهشدگان خداوند باز خواهند گشت.
سرودخوانان به صَهیون داخل خواهند شد،
و شادی جاودانی زینتبخش سَرشان خواهد بود.
از شادمانی و خوشی برخوردار خواهند شد،
و غم و ناله خواهد گریخت.
36
تهدید سنحاریب
1در چهاردهمین سال سلطنت حِزِقیای پادشاه، سنحاریب پادشاه آشور به تمامی شهرهای حصاردار یهودا حمله آورد و آنها را متصرف شد. 2پادشاه آشور نمایندۀ*36:2 در نسخۀ عبری، واژۀ اصیل آشوری یعنی: ”رَبشاقی“ برای این مقام به کار رفته است؛ همچنین در بقیۀ کتاب. خود را با لشکری عظیم از لاکیش به اورشلیم نزد حِزِقیای پادشاه فرستاد، و او در کنار قنات آبگیرِ بالایی بر سر راه مزرعۀ رختشورها توقف کرد. 3پس اِلیاقیم پسر حِلقیا رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایعنگار پسر آساف نزد او بیرون آمدند. 4نمایندۀ پادشاه آشور بدیشان گفت: «به حِزِقیا بگویید: ”شاهِ کبیر، پادشاه آشور، چنین میفرماید: این اطمینان تو بر چه پایهای استوار است؟ 5آیا گمان میکنی سخنان پوچ میتواند جایگزین تدبیر جنگی و قدرت سپاهیگری شود؟ اکنون بر چه کسی توکل بستهای که اینچنین بر من شوریدهای؟ 6اینک تو بر مصر، آن نی در هم شکسته توکل بستهای که هر که بر آن تکیه زند و آن را عصای دست خویش سازد، به دستش فرو رود و مجروحش سازد! آری، هر که بر فرعون پادشاه مصر امید بندد، سرانجامش جز این نخواهد بود! 7و اگر مرا بگویی: ’ما بر یهوه خدای خود توکل داریم،‘ آیا او همان نیست که حِزِقیا مکانهای بلند و مذبحهایش را از بین برده و به یهودا و اورشلیم میگوید: ’باید تنها در برابر این مذبح پرستش کنید‘؟ 8پس حال، بیا و با سرورم پادشاه آشور شرطی ببند: من دو هزار اسب به تو میدهم، اگر خود بتوانی سواران بر آنها بگماری! 9پس چگونه میخواهی حتی یک افسر ساده از کوچکترین خادمان سرورم را عقب برانی، در حالی که به جهت ارابهها و سواران به مصر امید بستهای؟ 10وانگهی، آیا من بدون فرمان خداوند برای نابودی این سرزمین برآمدهام؟ خداوند خود مرا فرموده تا بر این سرزمین برآیم و آن را نابود کنم.“»
11آنگاه اِلیاقیم، شِبنا و یوآخ به نمایندۀ پادشاه گفتند: «تمنا داریم با خادمان خود به زبان آرامی سخن بگویی، زیرا آن را میفهمیم. به زبان یهودیان با ما سخن مگوی، مبادا مردمِ بالای دیوار شهر سخنانت را بشنوند.» 12اما نمایندۀ پادشاه آشور گفت: «مگر سرورم مرا فرستاده تا تنها با تو و سرورت سخن بگویم و با مردمی که بر دیوار شهر نشستهاند خیر؟ مگر نه این است که آنان نیز همراه شما مدفوع خود را خواهند خورد و ادرار خویش را خواهند نوشید؟»
13آنگاه ایستاد و به بانگ بلند به زبان یهودیان گفت: «کلام شاهِ کبیر، پادشاه آشور را بشنوید! 14پادشاه چنین میفرماید: ”مگذارید حِزِقیا شما را بفریبد، زیرا او نمیتواند شما را برهاند. 15سخن حِزِقیا را که میگوید: ’خداوند بهیقین ما را خواهد رهانید و این شهر به دست پادشاه آشور نخواهد افتاد،‘ باور مکنید و اجازه ندهید شما را به توکل بر خداوند وادارد. 16آری، به حِزِقیا گوش مگیرید. زیرا پادشاه آشور چنین میگوید: با من صلح کنید و به جانب من بیرون آیید، تا هر کس از تاک و درخت انجیر خود بخورد و از آبِ چاه خویش بنوشد، 17تا آنگاه که بیایم و شما را به سرزمینی برم همچون سرزمین خودتان، سرشار از غَله و شراب تازه، و نان و تاکستان! 18مبادا حِزِقیا شما را فریفته، بگوید: ’یهوه ما را خواهد رهانید.‘ آیا تا کنون هیچیک از خدایان قومهای جهان توانسته است سرزمین خود را از چنگ پادشاه آشور برهاند؟ 19کجایند خدایانِ حَمات و اَرفاد؟ خدایان سِفاروایِم؟ آیا آنها توانستند سامِرِه را از دست من برهانند؟ 20از همۀ خدایانِ این ممالک، کدامیک تا به حال توانسته است سرزمین خویش را از دست من برهاند که حال یهوه بخواهد اورشلیم را از چنگ من نجات بخشد؟“»
21اما آنها سکوت کردند و پاسخی ندادند، زیرا پادشاه بدیشان فرمان داده بود که: «او را پاسخ مدهید.» 22آنگاه اِلیاقیم پسر حِلقیا که رئیس امورِ دربار بود، و شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایعنگار پسر آساف با جامههای دریده نزد حِزِقیا آمدند و سخنان نمایندۀ آشور را به او بازگفتند.
37
پیشگویی رهایی اورشلیم
1حِزِقیای پادشاه چون این سخنان را شنید، جامه بر تن درید و پلاس در بر کرده، به خانۀ خداوند درآمد. 2سپس اِلیاقیم رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و کاهنان ارشد را پلاس در بر، نزد اِشعیای نبی پسر آموص فرستاد. 3ایشان به وی گفتند: «حِزِقیا چنین میگوید: ”امروز روز تنگی و توبیخ و رسوایی است، همچون زمانی که فرزندان در آستانۀ تولدند اما مادر را قوّت زادن نیست. 4شاید که یهوه خدای تو تمام سخنان نمایندۀ آشور را که سرورش پادشاه آشور فرستاده است تا خدای زنده را کفر گوید بشنود، و او را به سبب سخنانی که یهوه خدایت شنیده است توبیخ کند. پس برای باقیماندگان حاضر دعا کن.“»
5مقامات حِزِقیای پادشاه نزد اِشعیا رسیدند، 6و او بدیشان گفت: «به سرورتان چنین بگویید: ”خداوند میفرماید: از آنچه شنیدهای، یعنی از سخنان کفرآمیز خادمان پادشاه آشور دربارۀ من، مَهَراس. 7اینک من در او روحی قرار خواهم داد که با شنیدن خبری به دیار خود بازگردد، و در آنجا او را به شمشیر خواهم کشت.“»
8باری، چون نمایندۀ آشور شنید که پادشاه آشور لاکیش را ترک گفته است، بازگشت و او را در حال جنگ با لِبنَه یافت. 9و اما سنحاریب پادشاه شنید که تیرهاقا پادشاهِ کوش عازم جنگ با اوست. پس چون این را شنید، قاصدانی نزد حِزِقیا فرستاد با این پیام: 10«به حِزِقیا پادشاه یهودا چنین بگویید: ”مگذار خدایی که بر او توکل داری تو را فریفته بگوید: ’اورشلیم به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.‘ 11اینک شنیدهای که پادشاهان آشور بر سر همۀ ممالک چه آوردهاند و چگونه آنها را به نابودی کامل سپردهاند. و آیا تو رهایی خواهی یافت؟ 12مگر خدایان اقوامی که به دست نیاکان من نابود شدند، یعنی خدایان جوزان، حَران، رِصِف و قوم عدن که در تِلاَسّار بودند، توانستند آن اقوام را رهایی دهند؟ 13کجاست پادشاه حَمات و پادشاه اَرفاد؟ و یا پادشاه شهرهای سِفاروایِم، هینَع و عِوّا؟“»
دعای حِزِقیا
14حِزِقیا نامه را از دست قاصدان گرفت و خواند. آنگاه به خانۀ خداوند درآمده، نامه را در حضور خداوند گسترد 15و به خداوند چنین دعا کرد: 16«ای خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، که در میان کروبیان نشستهای، تویی که به تنهایی بر تمامی ممالک جهان خدا هستی. آسمان و زمین را تو آفریدی. 17پس حال ای خداوند، گوش فرا ده و بشنو! ای خداوند، چشمان خویش بگشا و ببین! سخنان سنحاریب را که به جهت کفر گفتن به خدای زنده فرستاده است، جملگی بشنو! 18خداوندا، راست است که پادشاهان آشور همۀ قومها را از بین برده و سرزمینشان را ویران کردهاند، 19و خدایانشان را در آتش افکنده، نابود کردهاند، زیرا آنها خدا نبودند، بلکه ساختۀ دست انسان از چوب و سنگ. 20پس حال ای یهوه خدای ما، ما را از دست او نجات ده تا همۀ ممالک جهان بدانند که تنها تو خداوند هستی.»
نبوّت اِشعیا
21آنگاه اِشعیا پسر آموص برای حِزِقیا چنین پیغام فرستاد: «یهوه، خدای اسرائیل چنین میفرماید: از آنجا که دربارۀ سنحاریب، پادشاه آشور، نزد من دعا کردی، 22کلامی که خداوند دربارهاش گفته، این است:
«”دختر باکرۀ صَهیون
تو را خوار میشمارد و تمسخر میکند.
دختر اورشلیم،
از پسِ تو سر میجنباند.
23کیست آن که به او اهانت کرده، کفرش میگویی؟
آواز خویش بر که بلند میکنی،
و دیدگان خویش بر که برمیافرازی؟
آیا بر قدوسِ اسرائیل؟
24به واسطۀ خادمان خویش
خداوندگار را ریشخند کرده، گفتهای:
با ارابههای بسیارِ خویش
بر بلندای کوهها و بر دامنههای لبنان برآمدهام؛
بلندترین درختان سرو آزاد،
و بهترین صنوبرهایش را قطع کردهام.
به دوردستترین ارتفاعاتش
و نیکوترین بیشههایش دست یافتهام.
25چاهها کندهام،
و آب نوشیدهام.
به کفِ پای خود
همۀ رودخانههای مصر را خشکانیدهام.
26«”آیا نشنیدهای
که من این همه را از دیرباز مقدّر داشتم؟
و در روزگاران قدیم طرح کردم،
و حال آن را به انجام میرسانم،
تا تو شهرهای مستحکم را ویران کنی
و به تَلهایی از سنگ بدل سازی؟
27مردمانش قدرت خویش از کف دادند،
و ترسان و خوار گشتند؛
بسان گیاه صحرا،
و همچون جوانههای لطیف و نو رَسته، و
مانند علفی که بر بام جوانه میزند
ولی پیش از روییدن، میسوزد و میپَژمُرَد.
28«”من مکان نشستن تو را میدانم،
و آمدن و رفتنت را،
و خشمی را که بر من گرفتهای.
29چون بر من خشم گرفتهای
و آسودهخیالیات به گوشم رسیده است،
قلاب خود را بر بینی تو خواهم نهاد،
و افسار خویش را بر دهانت خواهم زد،
و تو را از همان راهی که آمدهای باز خواهم گردانید.“
30«ای حِزِقیا! نشان برای تو این خواهد بود: امسال از گیاهان خودرو بخورید و سال بعد از آنچه از آن بروید، اما در سال سوّم بِکارید و بِدِرَوید و تاکستانها غرس نموده، از میوۀ آن بخورید. 31آری، بار دیگر باقیماندهای از خاندان یهودا که رستهاند به پایین ریشه خواهند زد و به بالا میوه خواهند آورد، 32زیرا که از اورشلیم باقیماندهای، و از کوه صَهیون رستگاران بیرون خواهند آمد. آری، غیرت خداوند لشکرها، این را به جا خواهد آورد.
33«پس خداوند دربارۀ پادشاه آشور چنین میفرماید: او به این شهر داخل نخواهد شد و به اینجا تیر نخواهد انداخت. با سپر به مقابل آن بر نخواهد آمد، و پشتهای در برابر حصار آن بر نخواهد افراشت. 34بلکه از همان راه که آمده است، باز خواهد گشت. آری، خداوند میفرماید که او به این شهر داخل نخواهد شد. 35زیرا بهخاطر خود و بهخاطر خدمتگزارم داوود از این شهر محافظت کرده، آن را نجات خواهم داد.»
36پس فرشتۀ خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار تن از سربازان اردوگاه آشور را کشت، چنانکه بامدادان چون قوم برخاستند، جز اجساد مردگان ندیدند! 37پس سنحاریب، پادشاه آشور، اردوی خود برچید و عقب نشست. او به خانه بازگشت و در نینوا ساکن شد.
38روزی چون او در معبد خدای خود، نِسروک، در حال پرستش بود، پسرانش اَدرَمِلِک و شَراِصِر او را به ضرب شمشیر کشتند و به سرزمین آرارات گریختند. پس از او پسرش اِسَرحَدّون به جای وی پادشاه شد.
38
بیماری حِزِقیا
1در آن ایام حِزِقیا بیمار و مُشرف به موت شد. اِشعیای نبی پسر آموص به عیادت او رفت و گفت: «خداوند چنین میفرماید: تدارک خانۀ خود ببین، زیرا که میمیری و زنده نخواهی ماند.» 2پس حِزِقیا روی به دیوار نموده، نزد خداوند چنین دعا کرد: 3«خداوندا، تمنا دارم به یاد آوری که چگونه وفادارانه و با تمامی دل در حضورت سلوک کردهام و آنچه در نظرت نیکو بوده است، به جا آوردهام.» پس حِزِقیا به تلخی بگریست. 4کلام خداوند بر اِشعیا نازل شده، فرمود: 5«برو و به حِزِقیا بگو: یهوه خدای جَدّت داوود چنین میگوید: دعایت را شنیدم و اشکهایت را دیدم؛ اینک پانزده سال بر عمرت میافزایم. 6تو و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید، و از این شهر حمایت خواهم کرد. 7برای تو نشانۀ وفای خداوند به وعدهاش این خواهد بود: 8اینک سایۀ آفتاب را که بر ساعت آفتابی آحاز پایین رفته است، ده درجه به عقب بازمیگردانم.» پس آفتاب از جایی که پایین رفته بود، ده درجه به عقب بازگشت.
9این است متن آنچه حِزِقیا پادشاه یهودا پس از آنکه بیمار شد و بهبود یافت، نوشت:
10با خود گفتم که در میانسالی رخت برمیبندم؛
و بقیۀ سالهایم را در پس دروازههای هاویه*38:10 در عبری: ”شِئول“ که اشارهای است به جهان مردگان؛ همچنین در آیۀ ۱۸. میگذرانم. 11گفتم دیگر خداوند را نخواهم دید؛
آری، خداوند را در زمین زندگان نخواهم دید.
دیگر با ساکنان این جهان
بر آدمی نخواهم نگریست.
12مسکن من بسان خیمۀ شبانان
برچیده گشته و از من بازگرفته شده است.
همچو بافندهای زندگیام را پیچیدهام؛
او مرا از نَورَد بریده و جدا کرده است؛
روز و شب، مرا به پایان میرساند.*38:12 در عبری: ”میرسانی“؛ همچنین در آیۀ ۱۳. 13تا بامدادان خویشتن را آرام ساختم؛
همچون شیر همۀ استخوانهایم را میشکند؛
روز و شب، مرا به پایان میرساند.
14همچون پرستو و دُرنا فریاد میزنم،
و همچون کبوتر ناله میکنم.
دیدگانم از نگریستن به بالا کمسو گشته؛
خداوندگارا، درماندهام، مددکار من باش!
15اما چه گویم که او با من سخن گفته،
و خود چنین کرده است.
به سبب تلخی جان خویش
همۀ سالهای عمرم آهسته گام میزنم.
16خداوندگارا، آدمیان به این چیزها زیست میکنند،
و حیاتِ روح من نیز به همۀ اینهاست.
نیرویم بخش،
و مرا زنده نگاه دار!
17بیگمان به جهت سلامتیام بود
که چنین عذاب کشیدم.
اما تو در محبت خود مرا از چاه هلاکت بهدور داشتی؛
زیرا تمامی گناهانم را پشت سر خود افکندی.
18زیرا که هاویه سپاسِ تو نتواند گفت،
و مرگ تو را نتواند ستود.
آنان که به گودال فرو میشوند،
به امانت تو امید نتوانند داشت.
19زندگان، آری زندگانند که تو را سپاس میگویند،
همانند من، امروز.
پدران به پسران خویش
امانت تو را خواهند آموخت.
20خداوند مرا نجات خواهد داد؛
پس سرودهایم را با سازهای زهی خواهیم سرائید،
همۀ روزهای عمرمان، در خانۀ خداوند.
21و اما اِشعیا گفته بود: «مرهمی از انجیر گرفته، بر دُمَل او بنهید، و شفا خواهد یافت.» 22حِزِقیا پرسیده بود: «نشانۀ اینکه به خانۀ خداوند بر خواهم آمد، چیست؟»
39
فرستادگانی از بابِل
1در آن زمان مِرودَکبَلَدان، پسر بَلَدان پادشاه بابِل، نامهها و هدیهای برای حِزِقیا فرستاد، زیرا شنیده بود که بیمار بوده و صحت یافته است. 2حِزِقیا فرستادگان را بهخوشی به حضور پذیرفت و خانۀ خزائن خود و هرآنچه را که در خزانههای او یافت میشد، از سیم و زر و ادویه و روغن خالص و تمامی جنگافزارش، همه را بدیشان نشان داد. هیچ چیز در کاخ حِزِقیا یا در تمامی مملکتش نبود که بدیشان نشان نداده باشد.
3آنگاه اِشعیای نبی نزد حِزِقیای پادشاه آمد و پرسید: «آن مردان چه میگفتند؟ از کجا نزدت آمده بودند؟» حِزِقیا پاسخ داد: «از سرزمینی دوردست نزدم آمده بودند. از بابِل!» 4اِشعیا پرسید: «در کاخ تو چه دیدند؟» حِزِقیا گفت: «هر چه در کاخ من است دیدند، و در خزاینم چیزی نیست که بدیشان نشان نداده باشم.»
5پس اِشعیا به حِزِقیا گفت: «کلام خداوند لشکرها را بشنو: 6هان، زمانی خواهد آمد که هر چه در کاخ توست و آنچه پدرانت تا به امروز اندوختهاند، همگی به بابِل برده خواهد شد، و خداوند میفرماید، چیزی باقی نخواهد ماند. 7و برخی از نوادگانت نیز که از تو پدید آیند و تو ایشان را تولید خواهی کرد، بدانجا برده خواهند شد، و ایشان در دربار پادشاه بابِل خواجه خواهند بود.» 8حِزِقیا به اِشعیا گفت: «کلام خداوند که گفتی نیکوست.» زیرا با خود میاندیشید که: «دستکم تا زمانی که من در قید حیاتم، صلح و امنیت خواهد بود!»
40
تسلی برای قوم خدا
1تسلی دهید! قوم مرا تسلی دهید!
خدای شما میگوید.
2به اورشلیم سخنان دلگرمکننده بگویید
و او را ندا در دهید
که دوران زحمت طاقتفرسایش به پایان رسیده،
و تاوان گناهش پرداخت شده است،
زیرا که به جهت تمامی گناهانش
از دست خداوند دوچندان دریافت کرده است.
3صدایی ندا میکند:*40:3 یا: ”آوای ندا کنندهای“. «راه خداوند را در بیابان مهیا سازید
و طریقی برای خدای ما در صحرا هموار کنید؛
4هر درّهای برافراشته شود
و هر کوه و تَلی پست گردد.
زمینِ ناصافْ صاف،
و ناهمواریها هموار گردد.
5آنگاه جلال خداوند آشکار خواهد شد،
و تمامی بشر با هم آن را خواهند دید،
زیرا که دهان خداوند سخن گفته است.»
6هاتفی میگوید: «ندا کن!»
گفتم: «به چه ندا کنم؟»
«آدمی جملگی علف است
و زیباییاش یکسره چون گُل صحرا!
7علف میخشکد و گل میپژمُرَد،
زیرا که دَم خداوند بر آن دمیده میشود.
براستی که مردمان علفند!
8علف میخشکد و گُل میپژمُرَد،
اما کلام خدای ما تا ابد باقی میماند.
9ای صَهیون، که بشارت میآوری،
به کوه بلند برآی!
و ای اورشلیم، که مژده میرسانی،
به نیروی تمام صدایت را بلند کن!
آن را بلند کن و مترس!
به شهرهای یهودا بگو:
«هان، خدای شما است!»
10اینک خداوندگارْ یهوه نیرومندانه میآید
و بازویش برای او حکمرانی میکند.
پاداش او با وی است
و اُجرت او پیش رویش میآید.
11او همچون شبانْ گوسفندان خود را خواهد چرانید،
و برهها را میان بازوانش گرد خواهد آورد؛
آنها را در آغوش خود حمل خواهد کرد،
و شیردهندگان را با ملایمت رهبری خواهد نمود.
12کیست که آبها را به کف دست خود پیموده،
و آسمانها را به وجب*40:12 یک ”وجب“ تقریباً معادل ۲۳ سانتیمتر است. اندازه گرفته باشد؟ کیست که غبار زمین را در پیمانه گنجانیده،
و کوهها را به قَپّان و تپهها را به ترازو وزن کرده باشد؟
13کیست که روح خداوند را هدایت کرده،*40:13 یا: «روح خداوند را به تمامی درک کرده»، یا «روح خداوند را اندازه گرفته». و یا چون مشاورش به او تعلیم داده باشد؟
14او از که مشورت خواست تا به او فهم ببخشد
و طریق عدالت را به وی تعلیم دهد؟
یا او را معرفت بیاموزد
و طریق فهم را بر وی بنمایاند؟
15براستی که قومها همچون قطرهای در دَلوَند،
و همچون غباری بر کفۀ ترازو محسوب میشوند.
بهواقع که او سواحل دوردست را همچون گَرد برمیگیرد!
16لبنان به جهت هیزم کافی نیست،
و حیواناتش برای قربانی تمامسوز کفایت نمیکنند.
17قومها جملگی در برابر او هیچند؛
در نظرش بطالتند و از هیچ هم کمتر مینمایند.
18پس خدا را به که تشبیه میکنید؟
و کدام شباهت را با او قیاس توانید کرد؟
19و اما تمثالی را در نظر آورید!
صنعتگری آن را میریزد،
زرگری آن را به طلا میپوشاند
و زنجیرهای نقره برایش میریزد.
20فقیری که توان چنین هدیهای ندارد،
چوبی را که نمیپوسد برمیگزیند
و صنعتگری ماهر میجوید
تا برایش تمثالی تراشیده بسازد که واژگون نشود.
21آیا ندانسته و نشنیدهاید؟
آیا از ابتدا به شما خبر داده نشده است؟
و از زمانی که زمین بنیان نهاده شد، درک نکردهاید؟
22اوست که بر بالای دایرۀ زمین نشسته است،
و ساکنان آن به ملخ میمانند.
اوست که آسمانها را چون پرده میگسترانَد،
و همچون خیمهای به جهت سکونت پهن میکند.
23اوست که امیران را هیچ میگرداند،
و داوران جهان را چون بطالت میسازد.
24هنوز کاشته نشده و غرس نگردیدهاند،
و هنوز در زمین ریشه ندوانیدهاند
که او بر آنها میدمد و خشک میشوند،
و گردباد ایشان را چون کاه میروبد.
25آن قدوس میگوید: مرا با که قیاس میکنید،
تا با او برابر باشم؟
26چشمان خود را به اعلی برافرازید و ببینید:
کیست که اینها را آفرید؟
کیست که لشکر اینها را به شماره بیرون میآورد،
و آنها را جملگی به نام میخوانَد؟
به سبب کثرت قوّت و عظمت قدرتش
هیچیک از آنها گم نخواهد شد.
27ای یعقوب، چرا با خود میاندیشی،
و ای اسرائیل، چرا میگویی:
«طریق من از خداوند پنهان است،
و خدایم دادرسی مرا به فراموشی سپرده است»؟
28آیا ندانستهای؟
آیا نشنیدهای؟
که یهوه خدای سرمدی است،
آفرینندۀ کرانهای زمین؟
او هرگز درمانده و خسته نمیشود،
و فَهمِ او را تفحص نتوان کرد.
29ضعیفان را قوّت میبخشد،
و ناتوانان را نیروی بیشتر عطا میکند.
30حتی جوانان نیز خسته و درمانده میشوند،
و جوانمردان از پا میافتند.
31اما آنان که برای خداوند انتظار میکشند،
نیروی تازه خواهند یافت
و با بالهایی همچون عقاب اوج خواهند گرفت؛
خواهند دوید و خسته نخواهند شد؛
خواهند خرامید و درمانده نخواهند گردید.
41
یاور اسرائیل
1ای سواحل دوردست، خاموش باشید و به من گوش بسپارید؛
ای ملتها، نیروی خویش تازه کنید.
پیش آمده لب به سخن بگشایید؛
بیایید تا با هم برای محاکمه نزدیک آییم.
2آن کیست که فاتحی عادل از شرق برانگیخت،*41:2یا: «آن کیست که در عدالت یکی را از شرق برانگیخت». و او را به خدمت خویش برگماشت؟
که قومها را تسلیم وی میکند،
و پادشاهان را مطیع وی میگرداند؛
که آنان را چون غبار به شمشیر وی میسپارد،
و همچون کاه که بر باد شود، به کَمانش وامیگذارد.
3او ایشان را تعقیب میکند و به سلامتی میگذرد،
از راهی که پیشتر در آن پا ننهاده است.
4کیست که این همه را به عمل آورده،
و کیست که نسلها را از آغاز فرا خوانده است؟
من هستم، یهوه،
من که اوّلین و نیز با امور آخرینم،
من هستم.
5سواحل دوردست این را دیده، ترسان گشتهاند،
و کرانهای زمین به لرزه درآمدهاند.
آنها پیش آمده، نزدیک میشوند،
6و هر یک دیگری را یاری میدهند،
و به برادر خود میگویند: «قوی باش!»
7صنعتگر به زرگر قوّتقلب میدهد،
و چکشکار او را که بر سَندان میکوبد، تشویق میکند.
دربارۀ آنچه جوش خورده، میگوید که «نیکوست»،
و آن را به میخها محکم میکند تا واژگون نشود.
8اما تو ای اسرائیل، خادم من،
و ای یعقوب، که تو را برگزیدهام،
و ای نسل دوست من ابراهیم،
9من تو را از کرانهای زمین برگرفتم،
و از دورترین نقاطش تو را فرا خواندم.
به تو گفتم: «تو خادم من هستی؛
تو را برگزیدهام و رد نکردهام»؛
10پس ترسان مباش زیرا من با تو هستم،
و هراسان مباش زیرا من خدای تو هستم.
تو را تقویت خواهم کرد و یاری خواهم داد،
و به دست راست عدالتِ خویش از تو حمایت خواهم نمود.
11اینک آنان که بر تو خشم گیرند،
جملگی سرافکنده و رسوا خواهند شد،
و آنان که با تو به مخالفت برخیزند،
هیچ گشته، هلاک خواهند شد.
12هرچند دشمنانت را بجویی،
ایشان را نخواهی یافت،
و آنان که با تو به جنگ برخیزند،
نیست و نابود خواهند شد.
13زیرا من که یهوه، خدای تو هستم،
دست راست تو را میگیرم،
و به تو میگویم، «مترس،
من تو را یاری خواهم داد.»
14ای یعقوب، که همچون کِرمی
و ای اسرائیلِ کمشمار، مترس!
خداوند میفرماید: من خود تو را یاری خواهم داد؛
وَلیّ تو، قدوس اسرائیل است.
15اینک از تو خرمنکوبی خواهم ساخت
تیز و نو و دندانهدار؛
کوهها را کوبیده، خُرد خواهی کرد،
و تَلها را به کاه بدل خواهی ساخت.
16آنها را خواهی افشاند و باد آنها را خواهد راند،
و تندباد آنها را پراکنده خواهد ساخت.
اما تو در خداوند شادی خواهی کرد،
و در قدوس اسرائیل فخر خواهی نمود.
17فقیران و نیازمندان آب میجویند و نمییابند،
و زبانشان از تشنگی تَرَک میخورد.
اما من، یهوه، ایشان را اجابت خواهم کرد؛
من، خدای اسرائیل، ایشان را وا نخواهم گذاشت.
18بر تَلهای خشک نهرها جاری خواهم کرد،
و در میان وادیها چشمهها روان خواهم ساخت.
بیابان را به برکۀ آب بدل خواهم کرد،
و خشکزار را به چشمهساران.
19در بیابان سرو آزاد خواهم گذاشت
و هم اقاقیا و آس و زیتون،
و در زمین خشک درخت کاج غرس خواهم کرد
و صنوبر و سرو را با هم.
20تا همه ببینند و بدانند،
و تعمق کرده دریابند،
که دست خداوند این را کرده،
و قدوس اسرائیل این را پدید آورده است.
بتهای باطل
21خداوند میگوید: ادعای خود را مطرح سازید،
و شاهِ یعقوب میگوید: قویترین براهین خویش را عرضه دارید.
22آنچه را که واقع خواهد شد
پیش آورده، بر ما اعلام کنید.
امور نخستین را به ما بگویید،
تا در آنها تأمل کنیم
و انجامِ آنها را بدانیم.
یا امور آینده را به ما بشنوانید
23و آنچه را که پس از این میآید بیان کنید،
تا بدانیم که شما خدایانید.
آری، کاری انجام دهید، نیک یا بد،
تا ترسان و هراسان شویم.
24اما شما هیچ هستید و کارهایتان از هیچ هم کمتر؛
آن که شما را اختیار کند مکروه است.
25و اما من کسی را از شمال برانگیختهام که خواهد آمد،
کسی را از محل طلوع آفتاب، که نام مرا خواهد خواند.
او بر سلاطین همچون بر گِل پا خواهد نهاد،
همچون کوزهگری که گِل را لگدمال کند؛
26کیست که از ابتدا این را بیان کرد،
تا بدانیم؟
و کیست که از پیش آن را گفت،
تا بگوییم که، «سخنش راست است»؟
هیچکس آن را بیان نکرد،
و هیچکس آن را اعلام ننمود،
و هیچکس سخنی از شما نشنید.
27من بودم که نخست به صَهیون گفتم: «هان، اینها را بنگر!»
من بودم که به اورشلیم بشارتدهندهای بخشیدم.
28اما خود مینگرم و کسی را نمییابم:
در میان ایشان مشورتدهندهای نیست،
و نه کسی که چون سؤال میکنم پاسخ تواند داد.
29اینک آنان جملگی باطلند،
و کارهایشان هیچ است؛
و بتهای ریختهشدۀ ایشان
باد و بطالت بیش نیست.
42
خدمتگزار خداوند
1این است خادم من که از او حمایت میکنم،
و برگزیدۀ من که جانم از او خشنود است.
من روح خود را بر او مینهم،
و او عدالت را در حق قومها جاری خواهد ساخت.
2او فریاد نخواهد زد و آوای خویش بلند نخواهد کرد،
و صدای خود را در کوچهها نخواهد شنوانید.
3نی خُرد شده را نخواهد شکست،
و فتیلۀ کمسو را خاموش نخواهد کرد.
او عدالت را در کمال امانت اجرا خواهد نمود؛
4سست نخواهد شد و دلسرد*42:4 یا ”شکسته“. نخواهد گشت تا عدل و انصاف را بر زمین برقرار سازد.
سواحل دوردست چشمانتظار شریعت اویند.
5یهوه خدا که آسمانها را آفرید و آنها را گسترانید،
او که زمین و ثمرات آن را وسعت میبخشد،
و نَفَس را به مردمانی که بر آنند
و روح را به کسانی که بر آن سالکند ارزانی میدارد،
چنین میفرماید:
6«من، یهوه، تو را به جهت برقراری عدالت خواندهام؛
من دست تو را خواهم گرفت
و تو را حفظ خواهم کرد؛
من تو را عهدی برای قوم
و نوری برای ملتها خواهم ساخت؛
7تا چشمان نابینایان را بگشایی،
و اسیران را از زندان برهانی،
و ظلمتنشینان را از سیاهچال به در آوری.
8«من یهوه هستم! نام من این است!
من جلال خود را به کسی دیگر نخواهم داد،
و نه ستایش خویش را به بتهای تراشیده.
9اینک وقایع پیشین بهانجام رسید،
و حال من از چیزهای نو خبر میدهم،
و آنها را پیش از وقوع به شما اعلام میدارم.»
سرود ستایش
10ای دریانوردان و هرآنچه در دریاست،
ای سواحل دوردست و تمامی ساکنان آنها،
سرودی نو برای خداوند بسرایید،
و او را از کرانهای زمین بستایید.
11صحرا و شهرهایش صدای خود را بلند کنند،
و هم روستاهایی که اهالی قیدار در آنها ساکنند.
ساکنان سِلاع بانگ شادی سر دهند،
و از فراز کوهها فریاد برآورند.
12خداوند را جلال دهند،
و او را از سواحل دوردست ستایش کنند.
13خداوند مانند جنگاوری بیرون میآید،
و همچون مرد جنگی غیرت خویش را برمیانگیزاند؛
فریاد برکشیده، غریو نبرد سر میدهد
و بر دشمنان خویش چیرگی مییابد.
14«دیرزمانی است که لب فرو بستهام؛
خاموش ماندهام و خودداری کردهام؛
اما حال چون زنی در حالِ زا فریاد خواهم کرد،
و نَفَسزنان آه خواهم کشید.
15کوهها و تپهها را خراب خواهم کرد،
و گیاهانشان را خشک خواهم ساخت.
نهرها را به ساحل شنی بدل خواهم کرد،
و برکهها را خشک خواهم نمود.
16نابینایان را به راهی که نمیدانند رهبری خواهم کرد
و در طریقهای ناآشنا هدایتخواهم نمود.
تاریکی را در برابر ایشان به نور بدل خواهم کرد،
ناهمواریها را به زمین هموار.
آری، این همه را به جا خواهم آورد،
و ایشان را وا نخواهم نهاد».
17آنان که بر تمثالهای تراشیده توکل دارند
و به بتهای ریختهشده میگویند: «شمایید خدایان ما»!
به عقب رانده خواهند شد
و بهغایت شرمسار خواهند گردید.
اسرائیل نابینا و ناشنوا
18ای ناشنوایان، بشنوید!
و ای نابینایان، بنگرید تا ببینید!
19کیست نابینا همچون خادم من،
و کیست ناشنوا همچون پیامآور من که او را میفرستم؟
کیست که کور باشد مانند همپیمان من،
و نابینا همچون خادم خداوند؟
20چیزهای بسیار میبینی، اما توجه نمیکنی؛
گوشهایت باز است، اما هیچ نمیشنوی!
21خداوند را به سبب عدالتش پسند آمد
که شریعت خود را بزرگ داشته، تکریم نماید.
22اما اینان قومی به غنیمت برده شده و به تاراج رفتهاند؛
جملگی در سیاهچالها در بند نهاده شده و در زندانها پنهانند.
غنیمت گشتهاند و کسی نیست که رهاییشان دهد،
به تاراج رفتهاند و کسی نمیگوید: «باز ده».
23کیست در میان شما که بدین کلام گوش بسپارد،
و برای ایام آینده توجه کند و بشنود؟
24کیست که یعقوب را به تاراجگر تسلیم کرد،
و اسرائیل را به دست غارتگران سپرد؟
آیا خداوند نبود
که به او گناه ورزیدند؟*42:24در عبری: «ورزیدیم». زیرا نمیخواستند به راههای او سلوک کنند،
و از شریعت او اطاعت نکردند.
25از این رو حِدَت خشم خود را بر ایشان ریخت
و شدت جنگ را بر ایشان نازل فرمود؛
و آن ایشان را از هر سو در کام کشید،
اما در نیافتند؛
و ایشان را سوزانید،
اما عبرت نیاموختند.
43
یگانه نجاتدهندۀ اسرائیل
1اما اکنون خداوند، آفرینندۀ تو ای یعقوب، و صانع تو ای اسرائیل، چنین میفرماید:
«مترس، زیرا من تو را فدیه دادهام،*43:1 ”فدیه“ یعنی «پرداختن بهای آزادی» یا «بازخرید کردن». و تو را به نام خواندهام، پس از آنِ من هستی.
2چون از آبها بگذری، با تو خواهم بود،
و چون از نهرها عبور کنی، تو را فرو نخواهند گرفت.
چون از میان آتش روی، نخواهی سوخت،
و شعلهاش تو را نخواهد سوزانید.
3زیرا من یهوه خدای تو هستم،
قدوس اسرائیل، نجاتدهندۀ تو.
مصر را فدیۀ تو میسازم،
و کوش و سِبا را به جای تو میدهم.
4از آنجا که در نظرم گرانبها و محترمی،
و چون تو را دوست میدارم،
آدمیان را به عوض تو خواهم داد،
و قومها را به عوض جان تو تسلیم خواهم کرد.
5مترس، زیرا من با تو هستم؛
فرزندانت را از مشرق خواهم آورد،
و تو را از مغرب جمع خواهم کرد.
6به شمال خواهم گفت: ”رهایشان کن“،
و به جنوب که: ”نگاهشان مدار“.
پسرانم را از دوردستها بیاورید،
و دخترانم را از چهار گوشۀ زمین؛
7یعنی هر که را که به نام من خوانده میشود
و او را برای جلال خویش آفریده،
و سرشته و ساختهام.»
اسرائیل شاهد خداوند
8قومی را که چشم دارند اما نمیبینند،
و گوش دارند اما نمیشنوند، بیرون آور!
9تمامی قومها گرد هم آیند،
و ملتها جمع شوند.
کیست در میان آنها که این را بیان کند،
و امور نخستین را بر ما اعلام دارد؟
شاهدان خود را بیاورند
تا ثابت کنند که ایشان راست میگویند؛
تا دیگران بشنوند و بگویند: «آری، درست است.»
10خداوند میفرماید: «شما شاهدان من هستید،
و خادم من که شما را برگزیدهام،
تا مرا بشناسید و به من ایمان آورید،
و دریابید که من او هستم.
پیش از من خدایی مصوّر نشده،
و پس از من نیز نخواهد بود.
11من، آری من، یهوه هستم،
و جز من نجاتدهندهای نیست.
12من بیان داشته و نجات داده و اعلام کردهام،
و خدایی بیگانه در میان شما نبوده است.
خداوند میفرماید:
«شما شاهدان من هستید، و من خدا هستم.
13آری از ایام قدیم من اویم؛
کسی از دست من رهایی نتواند داد؛
چون من عمل کنم، کیست که آن را برگرداند؟»
کار تازۀ خدا
14خداوند که ولیّ شما و قدوس اسرائیل است چنین میفرماید: «من بهخاطر شما به بابِل خواهم فرستاد و همۀ ایشان یعنی کَلدانیان را در همان کشتیهایی که بدان فخر میکنند، وادار به فرار خواهم کرد.
15«من یهوه هستم، قدوسِ شما،
آفرینندۀ اسرائیل، پادشاه شما.»
16خداوند چنین میفرماید -
همان که راهی در دریا ساخت،
و طریقی در میان آبهای عظیم پدید آورد؛
17همان که ارابهها و اسبان را بیرون آورد،
و سپاهیان و جنگاوران را،
و آنان در آنجا افتادند و دیگر برنخاستند
و از بین رفته، چون فتیله خاموش شدند:
18«چیزهای پیشین را دیگر به یاد میاورید،
و به امور قدیم میندیشید.
19هان، اکنون من کاری تازه میکنم:
هماکنون در حال پدید آمدن است؛
آیا آن را تشخیص نمیدهید؟
من در بیابان راهی پدید میآورم،
و در بَرَهوتْ نهرها جاری میسازم.
20وحوش صحرا مرا حرمت خواهند داشت،
حتی شغالان و شترمرغان،
زیرا که در بیابان آب جاری میکنم
و در بَرَهوتْ نهرها روان میسازم،
تا قوم برگزیدۀ خویش را سیراب کنم،
21قومی را که برای خود سرشتم
تا ستایش مرا بیان دارند.
بیوفایی اسرائیل
22«اما تو ای یعقوب، مرا نخواندی،
و تو ای اسرائیل، از من خسته شدی!
23گوسفندان به جهت قربانی تمامسوز برایم نیاوردی،
و با قربانیهای خود مرا تکریم نکردی.
من با مطالبۀ هدایا، باری گران بر تو ننهادم
و با طلبیدن بخور، تو را خسته نکردم.
24برایم نی معطر به نقره نخریدی
و به پیه قربانیهایت مرا خشنود نساختی،
بلکه با گناهانت باری گران بر من نهادی،
و با تقصیرات خویش مرا خسته کردی.
25«من هستم، آری من، که نافرمانیهایت را بهخاطر خویشتن محو میسازم،
و گناهانت را دیگر به یاد نمیآورم.
26گذشته را به من یادآور شو؛
بیا تا با هم به داوری بنشینیم!
حجّت خود را بیاور،
تا ثابت شود که حق به جانب توست.
27نیای نخست تو*43:27 اشارهای است به یعقوب یا ابراهیم و یا حتی آدم. گناه ورزید، و میانجیگران*43:27 یا ”سخنگویان“. تو بر من عِصیان ورزیدند. 28پس من نیز سروران قُدس را بیحرمت خواهم ساخت،
و یعقوب را به نابودی و اسرائیل را به دشنام خواهم سپرد.
44
اسرائیل، برگزیدۀ خدا
1«اما حال ای خادم من یعقوب،
و ای اسرائیل که تو را برگزیدهام، بشنو!
2خداوند که صانع توست،
و تو را از رحِم بسرشت،
همان که تو را یاری خواهد داد،
چنین میفرماید:
ای خادم من یعقوب،
و ای یِشورون*44:2 از القاب بنیاسرائیل. که تو را برگزیدهام، مترس! 3زیرا که بر زمین تشنه آب خواهم ریخت،
و بر خشکزار نهرها جاری خواهم ساخت.
روح خود را بر نسل تو فرو خواهم ریخت،
و برکت خویش را بر فرزندان تو.
4آنان در میان نیزار خواهند رویید،
همچون درختان بید در کنار جویبار.
5یکی خواهد گفت: ”من از آنِ خداوندم،“
و دیگری خود را به نام یعقوب خواهد خواند؛
یکی دیگر بر دست خود خواهد نوشت: ”از آنِ خداوند،“
و نام اسرائیل را بر خود خواهد نهاد.»
بطالت بتها
6خداوند چنین میفرماید، خداوند لشکرها،
که پادشاه اسرائیل و ولیّ ایشان است:
«من اوّلم و من آخر،
و جز من خدایی نیست.
7کیست که بتواند مانند من وقایع را از پیش اعلام کند؟
اگر هست بگذار از ایامی که قومِ کهن خویش را برقرار داشتم
آنچه را رخ خواهد داد بیان کرده، به من عرضه دارد،
و آنچه را بر آنها واقع خواهد شد از پیش بگوید.
8پس ترسان و لرزان مباشید؛
آیا من از دیرباز به شما نگفتم،
و آن را اعلام نکردم؟
شما شاهدان من هستید!
آیا غیر از من خدایی هست؟
نه، صخرهای دیگر نیست
و احدی را نمیشناسم.»
9آنان که تمثال تراشیده میسازند جملگی هیچند،
و آنچه بدان رغبت دارند فایدهای نمیرساند.
شاهدان ایشان نمیبینند و نمیدانند،
پس شرمسار خواهند شد.
10کیست آن که خدایی بسازد یا تمثالی بریزد،
که منفعتی بدو نمیرساند؟
11پس او و امثال او شرمسار خواهند شد.
سازندگان بتها انسانی بیش نیستند،
پس همگی گرد آمده، بایستند؛
ایشان هراسان خواهند شد،
و با هم سرافکنده خواهند گردید.
12آهنگر با تیشه بر زغالها کار میکند. او با چکش به بتی شکل میدهد و به نیروی بازوی خویش آن را میسازد. او گرسنه شده، نای از کف میدهد و آب ننوشیده، به حال ضعف میافتد! 13نجّار با ریسمان چوب را اندازه میگیرد و با قلم نشانهگذاری میکند. با رنده آن را صاف میکند و با پرگار بر آن نشانه میگذارد. آن را به شباهت انسان و با زیبایی بشری میسازد تا در خانهای بگذارد. 14او سروهای آزاد میبُرد، و یا درخت چنار یا بلوطی برای خود اختیار میکند، و میگذارد تا در جنگل نمو کند؛ و یا درخت کاجی مینشاند و باران آن را نمو میدهد. 15آنگاه برای شخص به جهت سوخت به کار میآید. قدری از آن را برگرفته، خود را با آن گرم میکند و آتش افروخته، نان میپزد. سپس از آن خدایی میسازد و آن را میپرستد، و تمثالی تراشیده، در برابرش سَجده میکند! 16باری، از آن هیزم نیمی را در آتش میسوزاند؛ بر آن خوراک خود را طبخ میکند، و گوشت کباب کرده، میخورد و سیر میشود. نیز خود را گرم میکند و میگوید: «وه چه گرم شدم! گرمای آتش را حس میکنم!» 17و از آنچه باقی مانَد، خدایی یعنی تمثالی تراشیده برای خود میسازد و در برابرش سَجده کرده، آن را میپرستد و به آن دعا کرده، میگوید: «ای که خدای من هستی، مرا برهان!»
18ایشان را هیچ درک و فهمی نیست؛ زیرا چشمانشان را بسته است تا نبینند، و دلهایشان را نیز تا نفهمند. 19هیچیک لختی تأمل نمیکند و هیچیک را این درک و فهم نیست که بگوید: «نیمی از آن را در آتش سوزاندم، و بر زغالهایش نان پختم، و بر آن گوشت کباب کرده خوردم؛ آیا از باقی آن چیزی مکروه بسازم و در برابر چوبی سَجده کنم؟» 20او خاکستر میخورَد و دلی فریبخورده او را گمراه میسازد. خود را نتواند رهانید، و با خود نتواند گفت که: «آیا دروغی به دست راست خویش ندارم؟»
اسرائیل فراموش نخواهد شد
21ای یعقوب و ای اسرائیل، اینها را به یاد آور،
این را که تو خادم من هستی؛
من تو را سرشتهام و تو خدمتگزار من هستی؛
ای اسرائیل، تو را فراموش نخواهم کرد.
22نافرمانیهایت را مانند ابر رُفتَم،
و گناهانت را مانند مِه محو ساختم.
نزد من بازگرد،
زیرا که تو را فدیه دادهام.
23ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
زیرا که خداوند چنین کرده است؛
ای ژرفاهای زمین فریاد برآورید!
ای کوهها، و ای جنگلها و تمامی درختانش،
بسرائید!
زیرا که خداوند یعقوب را فدیه داده است،
و در اسرائیل جلال خود را نمایان خواهد ساخت.
اورشلیم مسکون خواهد شد
24خداوند که ولیّ توست و تو را از رَحِم سرشته است، چنین میفرماید:
«من هستم یهوه،
آن که همه چیز را آفرید،
آسمانها را بهتنهایی گسترانید،
و زمین را یکه و تنها پهن کرد.
25آن که آیات انبیای دروغین را باطل میسازد،
و غیبگویان را اَبله میگرداند.
آن که حکیمان را ناکام بازمیگرداند،
و معرفت آنان را به حماقت بدل میسازد.
26آن که کلام خدمتگزارانش را تحقق میبخشد،
و پیشگوییهای فرستادگانش را به انجام میرساند.
آن که دربارۀ اورشلیم میگوید: ”مسکون خواهد شد!“
و دربارۀ شهرهای یهودا، که: ”بنا خواهند گردید“،
و دربارۀ ویرانههایشان، که ”آنها را بر پا خواهم داشت“.
27آن که به ژرفای دریا میگوید: ”خشک شو!
من نهرهایت را خشک خواهم کرد“.
28آن که دربارۀ کوروش میگوید: ”او شبان من است،
و تمامی خشنودی مرا به جا خواهد آورد“.
و آن که دربارۀ اورشلیم میگوید: ”بنا خواهد شد“،
و در خصوص معبد که: ”بنیادت نهاده خواهد گشت.“»
45
برگزیدۀ خدا، کوروش
1این است آنچه خداوند به مرد مسحشدۀ خود میگوید،
به کوروش، که دست راستش را گرفتم
تا قومها را در برابرش به زانو درآورم،
و توان ایستادگی را از آنان سلب کنم،
تا درها را در برابرش بگشایم
و دروازهها دیگر بسته نشوند:
2«من پیش روی تو خواهم خرامید،
و بلندیها را هموار خواهم کرد؛
دروازههای برنجین را در هم خواهم شکست
و پشتبندهای آهنین را خواهم بُرید.
3گنجهای نهان در تاریکی را به تو خواهم بخشید،
و خزائن پنهان در جایهای مخفی را از آنِ تو خواهم ساخت.
تا بدانی که من یهوه، خدای اسرائیل، هستم،
که تو را به نام میخوانم.
4بهخاطر خدمتگزارم یعقوب،
و برگزیدهام اسرائیل است
که تو را به نام میخوانم
و لقبی پرافتخار به تو میبخشم،
اگرچه مرا نمیشناسی.
5من یهوه هستم و دیگری نیست؛
بهجز من خدایی نیست.
اگرچه مرا نمیشناسی،
تو را تجهیز خواهم کرد،
6تا از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
بدانند که غیر از من کسی نیست؛
من یهوه هستم و دیگری نیست؛
7پدیدآورندۀ روشنایی و خالق تاریکی،
موجد سعادت و آفرینندۀ مصیبت؛
آری من، یهوه، تمام اینها را به جا میآورم.
8ای آسمانها از بالا ببارانید،
و ابرها عدالت را فرو ریزند؛
زمین بشکافد
و نجات و عدالت بار آورد،
و آنها را با هم برویاند؛
من، خداوند، اینها را آفریدهام.
9وای بر کسی که با صانع خود مجادله میکند،
حال آنکه سفالی از سفالهای زمین بیش نیست!
آیا گِل به کوزهگر میگوید: ”این چیست که میسازی؟“،
یا، ”کوزۀ تو را دسته نیست“؟
10وای بر آن که به پدرش بگوید: ”این چیست که تولید میکنی؟!“
یا به مادرش، که: ”چه میزایی؟!“»
11خداوند که قدوس اسرائیل و صانع اوست،
دربارۀ امور آینده چنین میفرماید:
«آیا دربارۀ فرزندانم مرا زیر سؤال میبرید؟
آیا درمورد اعمال دستانم به من امر و نهی میکنید؟
12منم که زمین را ساختم
و انسان را بر آن آفریدم؛
دستان من بود که آسمانها را گسترانید،
و تمامی لشکریان آسمان را من فرمان دادم.
13من کوروش*45:13 در عبری: ”او“. را برای اجرای عدالتم برانگیختهام، و راههایش را جملگی راست خواهم گردانید.
او شهر مرا بنا خواهد کرد،
و اسیرانم را آزاد خواهد ساخت،
اما نه برای دستمزد یا پاداش؛»
این را خداوند لشکرها میگوید.
خداوند یگانه نجاتدهنده
14خداوند چنین میفرماید:
«ثروت*45:14 یا ”محصول“. مصر و منفعتِ کوش و مردان بلندقامت سِبا، جملگی نزد تو آمده، از آن تو خواهند گشت.
آنان از پی تو خواهند آمد،
و در غُل و زنجیر به نزد تو عبور خواهند کرد،
و در برابرت تعظیم کرده، التماسکنان خواهند گفت:
”براستی که خدا با توست و جز او کسی نیست؛
غیر از او خدایی نیست.“»
15ای خدا و ای نجاتدهندۀ اسرائیل،
براستی که تو خدایی هستی که خود را پنهان میکنی.
16همۀ سازندگان بتها سرافکنده و رسوا خواهند شد،
آری همه با هم به رسوایی گرفتار خواهند آمد.
17اما اسرائیل به دست خداوند به نجات جاودانی نجات خواهد یافت،
و تا به ابد سرافکنده و رسوا نخواهد گشت.
18زیرا خداوند که آسمانها را آفرید،
او که خداست و زمین را شکل داد،
و آن را ساخت و استوار نمود،
و آن را نیافرید تا تهی باشد،
بلکه تا از سکنه پر گردد،
هماو چنین میفرماید:
«من خداوند هستم،
و جز من کسی نیست.
19من در خفا سخن نگفتم
و نه در جایی از سرزمین تاریک؛
و به نسل یعقوب نگفتم که
”مرا عبث بطلبید.“
من، یهوه، به امانت سخن میگویم
و آنچه را که راست است اعلام میکنم.
20«ای بازماندگان قومها، گرد هم آیید!
بیایید و به هم نزدیک شوید!
نادانند کسانی که تمثالهای تراشیدۀ چوبین خویش را حمل میکنند،
و نزد خدایی که نجات نتواند داد، دست به دعا برمیدارند.
21پس ادعای خود را مطرح سازید؛
با یکدیگر مشورت کنید.
کیست که اینها را از ایام قدیم بیان کرد،
و این همه را از گذشتههای دور اعلام داشت؟
آیا نه من که یهوه هستم؟
غیر از من خدایی نیست،
خدایی عادل و نجاتدهنده؛
آری، جز من خدایی نیست.
22«ای همۀ کرانهای زمین،
به من روی آورید و نجات یابید!
زیرا که من خدا هستم،
و جز من خدایی نیست.
23به ذاتِ خود قسم خوردهام
و این کلام به عدالت از دهانم صادر گشته،
و بر زمین نخواهد افتاد،
که هر زانویی در برابر من خم خواهد شد
و به من هر زبانی سوگند وفاداری خواهد خورد.
24و ایشان دربارۀ من خواهند گفت:
پارسایی و قوّت تنها در خداوند است.
تمام آنان که از او خشمگینند
نزد وی آمده، سرافکنده خواهند شد.
25اما در خداوند، همۀ فرزندان اسرائیل
پارسا محسوب شده، فخر خواهند کرد.»
46
خدایان بابِل
1’بِل‘ به زانو درمیآید و ’نِبو‘ خم میشود؛
بتهای ایشان بر حیوانات و چارپایان سوار است.
اینها که حملشان میکنید،
بر چارپایانِ خسته بار میشوند!
2آنها با هم خم شده، به زانو درمیآیند؛
ایشان را توان رهانیدنِ بار نیست،
بلکه خود نیز به اسارت میروند.
3«ای خاندان یعقوب، به من گوش فرا دهید،
و ای تمام باقیماندگان خاندان اسرائیل!
ای شما که از رَحِم حمل گشتهاید،
و از بطن، برگرفته شدهاید.
4حتی تا به پیریتان من اویم،
و تا به سپیدموییحملتان خواهم کرد.
شما را من آفریدهام و حملتان نیز خواهم کرد؛
آری، من شما را حمل کرده، رهایی خواهم داد.
5«مرا به کِه مانند میکنید و با که برابر میسازید؟
مرا با کِه قیاس میکنید تا همانند باشیم؟
6آنان که طلا از کیسۀ خویش بیرون میریزند،
و نقره را به ترازو وزن میکنند،
زرگری اجیر میکنند تا از آن خدایی بسازد،
و سپس در برابرش سَجده کرده، آن را میپرستند!
7آن را بر دوش برگرفته، حمل میکنند،
و در جایش میگذارند و آنجا میایستد،
و از جایش حرکت نتواند کرد.
اگر کسی نزدش فریاد برآورد، پاسخ نتواند گفت
و او را از تنگی نجات نتواند داد.
8«ای یاغیان، این را به یاد آورید؛
بدان بیندیشید و دلیر باشید.
9امور پیشین را از ایام کهن به یاد آورید؛
من خدا هستم و جز من کسی نیست؛
من خدا هستم و همانند من نیست.
10انتها را از ابتدا بیان میکنم
و آنچه را که هنوز انجام نشده، از قدیم.
میگویم: ”تدبیر من برقرار خواهد ماند،
و تمامی خشنودی خود را به جا خواهم آورد.“
11پرندۀ شکاری را از شرق فرا میخوانم،
و مردی را که تدبیر مرا به جا میآورد، از دیار دوردست.
سخن گفتم و بهیقین به انجام خواهم رسانید،
تدبیر کردم و آن را عملی خواهم ساخت.
12ای سختدلان، به من گوش فرا دهید!
ای شما که از عدالت بهدورید!
13اکنون عدالت خود را نزدیک میآورم؛
دور نیست، و نجات من تأخیر نخواهد کرد.
نجات را به صَهیون ارزانی خواهم داشت،
و فرّ و شکوه خویش را به اسرائیل.»
47
سقوط بابِل
1«ای دختر باکرۀ بابِل،
فرود آی و بر خاک بنشین!
ای دختر کَلدانیان،
بر زمین، بیتخت بنشین!
چراکه تو را دیگر
ظریف و لطیف نخواهند خواند.
2دستاس گرفته، آرد را خرد کن؛
نقاب از چهره برگیر و ردا از تن به در آر؛
ساقها را عریان کن و از نهرها بگذر!
3برهنگی تو آشکار خواهد شد،
و رسواییات عیان خواهد گردید.
آری، من انتقام خواهم کشید،
و بر کسی شفقت نخواهم کرد.»
4ولیّ ما که نامش خداوند لشکرهاست،
هم اوست قدوس اسرائیل.
5«ای دختر کَلدانیان خاموش بنشین
و به ظلمت درآی،
زیرا که تو را دیگر ملکۀ ممالک نخواهند خواند.
6من از قوم خویش غضبناک بودم،
پس میراث خود را بیحرمت ساختم؛
ایشان را به دست تو تسلیم کردم،
و تو بر ایشان ذرهای رحم نکردی؛
حتی بر پیران یوغی بس سنگین نهادی،
7و گفتی: ”تا به ابد ملکه خواهم بود.“
تا بدانجا که در اینها تأمل نکردی،
و به عاقبت کار نیندیشیدی.
8«پس حال ای که در ناز و نعمتی بشنو،
ای که آسودهخاطر نشستهای!
ای تو که با خود میگویی:
”من هستم و جز من کسی نیست؛
هرگز بیوه نخواهم شد،
و بیاولاد نخواهم گشت“:
9این هر دو بلای بیوِگی و بیاولادی،
در یک روز و یک آن بر تو نازل خواهد شد!
با وجود تمام جادوگریهایت
و قدرت عظیم افسونگریهایت،
این هر دو بهشدت بر تو عارض خواهد گردید.
10زیرا که بر شرارت خویش اعتماد کردهای،
و گفتهای: ”کسی مرا نمیبیند“.
به حکمت و دانش خود گمراه گشتهای،
و در دل گفتهای: ”من هستم و جز من کسی نیست.“
11اما بلایی بر تو نازل خواهد شد
که افسونت بر آن کارگر نخواهد بود.
و مصیبتی بر تو وارد خواهد آمد
که آن را دفع نتوانی کرد؛
و هلاکتی که بهکل از آن بیخبری،
بهناگاه بر تو نازل خواهد شد.
12حال در افسونگریها و تمامی جادوگریهایت
که از جوانی در آنها محنت کشیدهای، استوار باش!
شاید که کامیاب شوی،
شاید که رعب و وحشت بیافرینی!
13از همۀ مشورتهایی که گرفتی،
تو را جز خستگی سودی نبوده است.
بگذار تقسیمکنندگان افلاک و نظارهگرانِ ستارگان
که در ابتدای هر ماه آنچه را بر تو واقع میشود اعلام میدارند،
برخیزند و نجاتت دهند!
14بهیقین آنان چون کاه در آتش خواهند سوخت،
و خود را از چنگ آتش رهایی نتوانند داد؛
آن آتش، آتشی نیست که کسی را گرم کند،
آتشی که بخواهند در کنارش بنشینند.
15این است تمام آنچه آنان برایت خواهند بود،
آنانی که با ایشان محنت کشیدی،
و از جوانیات با تو داد و ستد میکردند.
آنان هریک به راه خود سرگردانند،
و کسی نیست که تو را نجات دهد.»
48
سختدلی قوم اسرائیل
1ای خاندان یعقوب این را بشنوید!
ای شما که به نام اسرائیل خوانده میشوید،
و از نسل*48:1 در عبری: آبهای“. یهودایید؛ ای کسانی که به نام خداوند سوگند یاد میکنید،
و خدای اسرائیل را میخوانید،
اما نه در صداقت و راستی.
2زیرا خویشتن را شهروندان شهر مقدس میخوانید،
و مدعیِ تکیه بر خدای اسرائیلید
که نامش خداوند لشکرهاست.
3«اما من رویدادهای پیشین را از قدیم خبر دادم؛
از دهان من صادر شدند و آنها را اعلام کردم؛
سپس بهناگاه آنها را به عمل آوردم، و واقع شدند.
4زیرا میدانستم که چه سختدل هستی،
و گردن آهنین و پیشانی برنجین داری!
5پس آنها را از قدیم به تو خبر دادم،
و پیش از رخ دادن، بر تو اعلام داشتم،
مبادا بگویی: ”بتهایم اینها را به عمل آوردهاند،
و تمثالهای تراشیدهام و بتهای ریخته شدهام آنها را مقرر داشتهاند.“
6حال دربارۀ این امور شنیدی؛
پس بر آنها چشم بدوز!
آیا آنها را بیان نخواهی کرد؟
از این پس چیزهای تازه بر تو اعلام میکنم،
چیزهای نهان را که از آنها آگاه نبودهای.
7هماکنون آفریده میشوند، نه در ایام قدیم،
و تو تا به امروز دربارۀ آنها نشنیده بودی؛
پس نمیتوانی بگویی: ”البته آنها را میدانستم.“
8تو هرگز نشنیده و هرگز ندانستهای،
و گوش تو از قدیم باز نشده است؛
زیرا میدانستم که چقدر خیانتکاری،
و از بدو تولد عِصیانگر خوانده شدهای.
9بهخاطر نام خویش خشم خود را به تعویق خواهم افکند،
و به سبب ستایش خویش آن را مهار خواهم کرد
تا تو را منقطع نسازم.
10اینک تو را تصفیه کردم، اما نه چون نقره؛
و تو را در کورۀ مصیبت آزمودم.
11بهخاطر خودم چنین میکنم،
آری تنها بهخاطر خودم؛
زیرا چرا باید نام من بیحرمت شود؟
من جلال خویش را به دیگری نخواهم داد.
آزادی اسرائیل
12«ای یعقوب بشنو،
و ای اسرائیل که تو را فرا خواندهام!
من او هستم؛
من اوّلم و من آخر.
13دست خود من بود که بنیان زمین را نهاد؛
دست راست من بود که آسمانها را گسترانید.
چون آنها را میخوانم،
با هم به پا میخیزند.
14«پس همگی گرد هم آیید و گوش فرا دهید!
کدام یک از بتها اینها را اعلام کرده است؟
آن که خداوند دوستش میدارد،
خشنودی او را بر ضد بابِل عملی خواهد ساخت،
و بازوی او بر کَلدانیان*48:14 یا ”بابِلیان“. فرود خواهد آمد. 15من سخن گفتهام، آری من؛
و او را فرا خواندهام.
من او را آوردم،
و او در راه خویش کامیاب خواهد شد.
16نزدیک من آیید و این را بشنوید:
از آغاز، من در نهان سخن نگفتهام؛
از زمانی که این پدید آمد، من حضور داشتهام.»
و اکنون خداوندگارْ یهوه مرا و روح خود را فرستاده است.
17خداوند که ولیّ تو و قدوس اسرائیل است، چنین میفرماید:
«من یهوه خدای تو هستم،
که تو را به آنچه به سود توست تعلیم میدهم،
و در طریقی که باید بروی هدایتت میکنم.
18کاش که به فرامین من توجه میکردی!
آنگاه سلامتی*48:18 یا ”آرامش“. تو همچون نهر، و پارسایی*48:18 یا ”پیروزی“. تو همچون امواج دریا میبود. 19نسل تو همچون ریگ، بیشمار،
و فرزندانت همچون دانههای آن میبودند؛
نامشان هرگز منقطع نمیشد
و از حضور من نابود نمیگشت.»
20از بابِل به در آیید!
از میان کَلدانیان بگریزید!
با فریادهای شادی این خبر را اعلام کنید
و آن را تا به کرانهای زمین منتشر ساخته، بگویید:
«خداوند خادم خویش یعقوب را فدیه داده است.»
21آنگاه که ایشان را در بیابان رهبری کرد،
هرگز تشنگی نکشیدند؛
از صخره برایشان آب جاری ساخت؛
صخره را شکافت و آب فوران کرد!
22اما خداوند میگوید: «شریران را سلامتی نیست.»
49
خادم خداوند
1ای سرزمینهای ساحلی، به من گوش فرا دهید!
ای قومهای دوردست، توجه کنید!
خداوند مرا از رَحِم فرا خواند،
و از بطن مادرم مرا به نام صدا زد.
2دهان مرا چون شمشیر تیز ساخت،
و مرا زیر سایۀ دست خود پنهان کرد.
مرا تیرِ صیقلی ساخت،
و در تَرکِش خود پنهانم کرد.
3مرا گفت: «تو خادم من هستی،
اسرائیل، که در او جلال خود را نمایان خواهم ساخت.»
4اما من گفتم: «بیهوده محنت کشیدهام
و قوّت خویش به باطل و عبث صرف کردهام؛
اما بهیقین حقِ من با خداوند است،
و پاداش من، با خدای من.»
5و حال، خداوند چنین میفرماید،
همان که مرا از رَحِم برای خدمت خویش بسرشت،
تا یعقوب را نزدش بازآورم،
و اسرائیل را گرد او جمع کنم،
زیرا که در نظر خداوند محترم هستم،
و خدای من قوّت من است.
6آری، او چنین میفرماید:
«سهل است که خادم من باشی،
تا قبایل یعقوب را بر پا بداری،
و اسرائیلیانی را که محفوظ داشتهام، بازآوری؛
بلکه تو را نوری برای ملتها خواهم ساخت
تا نجات مرا به کرانهای زمین برسانی.»
7خداوند، که ولیّ و قدوس اسرائیل است،
به او که مورد تحقیر و انزجار قوم،
و بندۀ سلاطین است، چنین میفرماید:
«پادشاهان با دیدن تو بر پا خواهند ایستاد،
و سروران روی بر زمین خواهند نهاد،
به سبب خداوند که امین است
و قدوس اسرائیل، که تو را برگزیده است.»
احیای اسرائیل
8خداوند چنین میفرماید:
«در زمان لطف خود، تو را اجابت کردم،
و در روز نجات، یاریات دادم؛
تو را حفظ خواهم کرد،
و عهدی برای قومْ خواهم ساخت،
تا این سرزمین را آباد سازی،
و آن را میانشان تقسیم کنی؛
9تا به زندانیان بگویی: ”به در آیید!“
و به آنان که در تاریکیاند، که: ”خویشتن را بنمایانید!“
«آنان در کنار راهها خواهند چرید،
و بر همۀ ارتفاعات خشک، چراگاه خواهند یافت.
10گرسنگی و تشنگی نخواهند کشید،
و بادِ سوزان و آفتابِ داغ آسیبی بدیشان نخواهد رسانید.
زیرا او که بر ایشان شفقت دارد رهبریشان خواهد کرد،
و نزد چشمههای آب هدایتشان خواهد نمود.
11من همۀ کوههای خود را راه خواهم ساخت،
و شاهراههای من افراشته خواهد شد.
12اینک آنان از دوردستها میآیند؛
برخی از شمال، برخی از غرب،
و برخی از دیار سینیم.*49:12 ممکن است اشاره به شهری به نام ”اَسوان“ در جنوب مصر باشد که جامعۀ بزرگی از یهودیان در آنجا سکونت داشتند.» 13ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
و ای زمین وجد نما!
ای کوهها شادمانه بسرایید،
زیرا خداوند قوم خود را تسلی میدهد،
و بر ستمدیدگان خویش شفقت میکند.
14اما صَهیون گفته است: «خداوند مرا ترک کرده،
و خداوندگار مرا از یاد برده است.»
15«آیا ممکن است مادر کودک شیرخوارۀ خود را فراموش کند،
و بر پسر رَحِم خویش ترحم ننماید؟
اینان ممکن است فراموش کنند،
اما من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد.
16ببین، تو را بر کف دستهایم نقش کردهام،
و حصارهایت پیوسته در نظر من است.
17پسرانت بهشتاب باز خواهند آمد
و آنان که تو را ویران کردند، از تو دور خواهند شد.
18سر برافراز و به اطراف خود بنگر،
همۀ پسرانت گرد آمده، نزدت خواهند آمد.
خداوند میفرماید: به حیات خود قسم،
تو تمام آنها را همچون زیور خواهی پوشید،
و همچون عروس به آنها آراسته خواهی شد.
19«هرچند ویران و متروک شدهای
و سرزمینت خرابهای بیش نیست،
اما اکنون از کثرتِ ساکنان تنگ خواهی شد،
و آنان که تو را فرو میبلعیدند دور خواهند گشت.
20فرزندان ایام داغداریات،
در گوش تو خواهند گفت:
”این مکان برای ما بس تنگ است؛
جای بیشتر برای سکونت ما فراهم کن.“
21آنگاه در دل خود خواهی گفت:
”اینها را چه کسی برایم زاده است؟
من که داغدیده و نازا بودم،
تبعیدی و طرد شده بودم؛
پس اینها را چه کسی پرورانیده است؟!
یکّه و تنها به حال خود رها شده بودم،
پس اینها از کجا آمدهاند؟!“»
22خداوندگارْ یهوه چنین میگوید:
«اینک دست خود را به سوی قومها دراز میکنم،
و عَلَم خویش را به سوی آنها برمیافرازم؛
آنان پسران تو را بر دستهای خویش خواهند آورد،
و دخترانت را بر دوش خود حمل خواهند کرد.
23پادشاهانْ پدرخواندۀ تو خواهند بود،
و ملکهها دایهات.
در برابرت خم شده، روی بر زمین خواهند نهاد،
و خاک پایت را خواهند لیسید.
آنگاه خواهی دانست که من یهوه هستم،
و هر که بر من امید بندد سرافکنده نخواهد شد.»
24آیا غنیمت از دست جنگاور بازگرفته شود؟
یا اسیران از چنگ ستمپیشه رهانیده گردند؟
25اما خداوند چنین میفرماید:
«آری، اسیران از چنگ ستمپیشه رهانیده خواهند گشت،
و غنیمت از دست جنگاور بازگرفته خواهد شد.
من با مخالفان تو مخالفت خواهم کرد،
و من فرزندان تو را نجات خواهم داد.
26من به آنان که بر تو ستم کردند گوشتِ تنِ خودشان را خواهم خورانید،
و به خون خویش مست خواهند شد، آن سان که به شراب.
آنگاه تمامی بشر خواهند دانست
که من یهوه، نجاتدهندۀ تو،
ولیّ تو، و قدیرِ یعقوب هستم.»
50
گناه اسرائیل و اطاعت خادم خداوند
1خداوند چنین میفرماید:
«طلاقنامۀ مادر شما کجاست
که بدان او را طلاق دادم؟
یا کدام یک از طلبکاران من است
که شما را بدو فروختم؟
بهیقین به سبب گناهانتان بود که فروخته شدید،
و به سبب نافرمانیهای شما بود که مادرتان طلاق داده شد.
2چون آمدم چرا کسی نبود؟
و چون خواندم چرا کسی پاسخم نگفت؟
آیا دست من کوتاه شده است که فدیه نتواند داد؟
و آیا مرا قدرت رهانیدن نیست؟
هان، دریا را به عتابی خشک میسازم،
و نهرها را بیابان میگردانم،
آن سان که ماهیانش از بیآبی بوی تعفن میدهند،
و از تشنگی میمیرند.
3آسمان را سیاهپوش میسازم،
و پلاس را پوشش آن میگردانم.»
4خداوندگارْ یهوه زبانِ شاگرد به من بخشیده است
تا بدانم چگونه خستگان را به کلام تقویت دهم.
او صبح به صبح بیدارم میکند؛
آری، گوش مرا بیدار میکند
تا همچون شاگردان بشنوم.
5خداوندگارْ یهوه گوش مرا گشود،
و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم.
6پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند،
و رخسار خویش را به آنان که ریش مرا کَندند؛
آری از رسوایی و آب دهان،
روی خود را نپوشاندم.
7از آنجا که خداوندگارْ یهوه یاریام میدهد،
هرگز رسوا نخواهم شد.
پس روی خود را چون سنگ خارا ساختهام،
و میدانم که سرافکنده نخواهم شد.
8آن که مرا تبرئه میکند نزدیک است،
پس کیست که مرا متهم سازد،
تا رو در رو بایستیم!
مدعی من کیست؟
بگذار نزدیک من آید.
9هان خداوندگارْ یهوه یاریام میدهد،
پس کیست که مرا محکوم کند؟
آنان جملگی همچون جامه مندرس خواهند شد،
و بید آنها را خواهد خورد.
10کیست از شما که از خداوند میترسد،
و سخن خادم او را میشنود؟
هر که در تاریکی سالک است
و روشنایی ندارد،
بگذار بر نام یهوه توکل کند
و بر خدای خویش اعتماد بندد.
11اما همۀ شما که آتش میافروزید،
و به مشعلها مجهزید،
بروید و در نور آتش خویش سالک شوید،
در نور مشعلهایی که افروختهاید.
اما این از دست من به شما خواهد رسید
که در عذاب خواهید مرد!
51
نجات قوم خدا
1«ای پیروان پارسایی،*51:1 یا ”عدالت“. و ای جویندگان خداوند،
به من گوش فرا دهید:
به صخرهای که از آن گرفته شدید نظر کنید،
به آن معدنِ سنگ که از آن تراشیده شدید.
2پدرتان ابراهیم را در نظر آورید،
و سارا را که شما را بزاد:
آنگاه که او را فرا خواندم یک تن بیش نبود،
اما من او را برکت دادم و کثیر ساختم.
3زیرا خداوند براستی صَهیون را تسلی خواهد داد،
و همۀ ویرانههایش را دلداری خواهد بخشید؛
او بیابانش را همچون باغ عدن خواهد ساخت،
و زمین خشکش را همچون باغ خداوند.
خوشی و شادی در آن یافت خواهد شد،
و هم شکرگزاری و نغمۀ سرود.
4«ای قوم من، به من توجه کنید،
و ای مردم من، به من گوش بسپارید:
شریعت از نزد من صادر خواهد شد
و انصافم را چون نوری برای قومها برقرار خواهم ساخت.
5عدالت من نزدیک شده،
و نجات من در راه است؛
بازوی من قومها را دادرسی خواهد کرد.
چشم امید سرزمینهای ساحلی به من است،
و برای بازوی من انتظار میکشند.
6چشمان خود را به سوی آسمانها برافرازید،
و پایین به زمین بنگرید.
آسمانها همچون دود ناپدید خواهند شد،
زمین چون جامه، مندرس خواهد گشت،
و ساکنانش بسان مَگسان خواهند مرد.
اما نجات من تا به ابد باقی خواهد ماند،
و عدالتم هرگز زوال نخواهد پذیرفت.
7«ای کسانی که عدالت را میشناسید،
و ای قومی که شریعت مرا در دل دارید،
به من گوش فرا دهید!
از سرزنش مردمان مهراسید،
و از دشنامهای آدمیان پروا مدارید.
8زیرا بید، ایشان را چون جامه خواهد زد،
و کرم، ایشان را چون پشم خواهد خورد.
اما عدالت من تا به ابد باقی خواهد ماند،
و نجات من، نسل اندر نسل.»
9بیدار شو، ای بازوی خداوند، بیدار شو،
و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!
همچون ایام قدیم
و بسان نسلهای پیشین، بیدار شو!
آیا تو همان نیستی که ’رَهَب‘*51:9 ”هیولای دریایی“. را قطعه قطعه کردی و اژدها را مجروح ساختی؟
10آیا تو همان نیستی که دریا را خشکانیدی،
آبهای ژرفای عظیم را؟
که در اعماق دریا راهی ساختی،
تا رهایییافتگان عبور کنند؟
11آری، فدیهشدگان خداوند باز خواهند گشت؛
آنان سرودخوانان به صَهیون داخل خواهند شد،
و شادی جاودانی زینتبخش سرشان خواهد بود.
به شادمانی و خوشی خواهند رسید،
و غم و ناله خواهد گریخت.
12«من هستم، من، که شما را تسلی میدهم؛
پس تو کیستی که از انسان فانی ترسانی،
از بنیآدم که علفی بیش نیست؟
13خداوند، آفرینندۀ خود را، فراموش کردهای،
که آسمانها را گسترانید و زمین را بنیان نهاد؛
تمام روز از خشم ستمکار هراسانی،
آنگاه که آمادۀ هلاک کردن است.
اما براستی خشم ستمکار کجاست؟
14زیرا زندانیان ذلیل بهزودی آزاد خواهند شد؛
در سیاهچال نخواهند مرد،
و محتاج نان نخواهند شد.
15زیرا من یهوه خدای شما هستم،
همان که دریا را به تلاطم میآورد تا امواجش بخروشند؛
نام من خداوند لشکرهاست.
16من کلام خود را در دهان تو نهادم،
و تو را زیر سایۀ دست خویش پوشانیدم.
آسمانها را من استوار کردم،
و زمین را من بنیان نهادم؛
مَنَم که به صَهیون میگویم:
”تو قوم من هستی.“»
جام غضب خدا
17خویشتن را برانگیز، ای اورشلیم!
خویشتن را برانگیز و بر پا بایست،
ای تو که جام غضب خداوند را
از دست او نوشیدی،
و آن جام سرگیجهآور را
تا به آخر سر کشیدی!
18از تمام پسرانی که زادهای
کسی نیست که تو را رهبری کند،
و از تمام پسرانی که پروردهای
یکی نیست که دستت را بگیرد.
19این دو بلا بر تو نازل شده است؛
کیست که با تو ماتم کند؟
ویرانی و هلاکت، قحطی و شمشیر؛
کیست که تو را تسلی بخشد؟
20پسران تو ضعف کردهاند
و بر سر هر کوی و برزن افتادهاند،
همچون آهویی گرفتار در دام.
از خشم خداوند پر گشتهاند،
و از توبیخ خدایت آکندهاند.
21پس ای ستمدیده، این را بشنو؛
ای تو که مستی اما نه از شراب!
22خداوندگار تو یهوه چنین میگوید،
خدای تو که از حق قومش دفاع میکند:
«اینک جام سرگیجهآور را از دست تو میگیرم،
و از پیالۀ غضب من دیگر نخواهی نوشید.
23آن را در دست عذابکنندگان تو مینهم،
که به تو میگفتند: ”خم شو تا بر تو پا نهیم“،
و تو پشتت را مانند زمین میساختی،
و مانند کوچه، تا بر تو بگذرند.»
52
1بیدار شو، ای صَهیون، بیدار شو،
و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!
ای اورشلیم، ای شهر مقدس،
جامۀ زیبای خویش در بر کن!
زیرا ختنهناشده و نجس
دیگر هرگز به تو داخل نخواهد شد.
2ای اورشلیم، غبار از خود بِتَکان،
و برخاسته، بر تخت بنشین!
ای دختر صَهیون که اسیر شدهای،
زنجیر از گردن خود بگشا!
3زیرا خداوند چنین میفرماید: «مفت فروخته شدید، و بهرایگان نیز بازخرید خواهید شد.» 4زیرا خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: «نخست قوم من به مصر فرود شدند تا در آنجا ساکن شوند؛ سپس آشور بیسبب بر آنان ستم کرد.» 5اما خداوند میفرماید: «اکنون در اینجا مرا چه کار است، زیرا که قوم من مفت اسیر شدهاند، و آنان که بر ایشان حاکمند تمسخر میکنند.» و خداوند میفرماید: «نام مرا هر روز پیوسته کفر میگویند. 6پس قوم من نام مرا خواهند شناخت، و در آن روز خواهند دانست که من هستم که سخن میگویم؛ آری، من هستم!»
7چه زیباست بر کوهساران
پایهای آن که بشارت میآورد،
که صلح و سلامت را ندا میکند،
و به چیزهای نیکو بشارت میدهد،
و نجات را اعلام مینماید؛
و به صَهیون میگوید:
«خدای تو پادشاهی میکند.»
8گوش فرا ده! دیدبانانت آواز خویش بلند میکنند،
و بهاتفاق بانگ شادی سر میدهند.
زیرا آنگاه که خداوند به صَهیون بازمیگردد،
آنان با چشمان خود خواهند دید.
9ای ویرانههای اورشلیم،
بهاتفاق بانگ برآورده سرود شادمانی بخوانید،
زیرا خداوند قوم خود را تسلی داده
و اورشلیم را فدیه کرده است.
10خداوند بازوی قدوسش را
در برابر تمامی قومها برهنه کرده است
و تمام کرانهای زمین
نجات خدای ما را خواهند دید.
11ای شما که ظروف خداوند را حمل میکنید،
روانه شوید، روانه شوید،
و از آنجا بیرون آیید!
هیچ چیز نجس را لمس مکنید،
بلکه از آنجا بیرون آمده، خود را طاهر سازید.
12اما بهشتاب بیرون نخواهید آمد
و گریزان روانه نخواهید شد،
زیرا خداوند پیش روی شما خواهد خرامید،
و خدای اسرائیل از پشت نگاهبان شما خواهد بود.
رنج و جلال خادم خداوند
13اینک خادم من کامیاب خواهد شد*52:13 یا: «خردمندانه رفتار خواهد کرد». و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.
14چنانکه بسیاری از او*52:14 در عبری: ”تو“. در حیرت شدند - چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمیمانست،
و چهرهاش چنان مخدوش که دیگر به بنیآدم شبیه نبود -
15به همانسان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد،*52:15 در عبری: «بر قومهای بسیار خواهد پاشید»، که به پاشیدن خون قربانی توسط کاهن در آئین تطهیر اشاره دارد. این قسمت را اینطور نیز میتوان ترجمه کرد: «قومهای بسیار را به حیرت خواهد افکند». و پادشاهان به سبب او دهان خود را خواهند بست.
زیرا آنچه را که بدیشان گفته نشده بود، خواهند دید،
و آنچه را نشنیده بودند، درک خواهند کرد.
53
1چه کسی پیام ما را باور کرده،
و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟
2زیرا در حضور وی چون نهال،
و همچون ریشهای در زمینِ خشک خواهد رویید.
او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
3خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم.
4حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای*53:4 یا ”مرضهای“. ما بود که او حمل کرد، اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
5حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا مییابیم.
6همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.
7آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون برهای که برای ذبح میبرند،
و چون گوسفندی که نزد پشمبرندهاش خاموش است،
همچنان دهان نگشود.
8با محاکمهای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
9گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان.
10اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،*53:10 یا: «چون جان او را قربانی گناه ساختی». نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.
11ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
و سیر خواهد شد.
خادم پارسای من به معرفت خود سببِ بسیاری را پارسا خواهد گردانید،
زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.
12بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.
زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت میکند.
54
جلال آیندۀ صَهیون
1«ای نازا که نزادهای،
شادمانه بسرا!
ای که دردِ زا نکشیدهای،
بانگ شادی سر ده و فریادِ بلند برآور!»
زیرا خداوند میگوید: «فرزندان زن بیکس
از فرزندان زن شوهردار زیادتر خواهند بود.
2«مکان خیمهات را وسیع گردان،
و پردههای مسکنهای تو عریض شود؛
دریغ مدار، طنابهای خود را دراز کن،
و میخهایت را محکم ساز.
3زیرا که به چپ و راست منتشر خواهی شد؛
فرزندانت سرزمینهای قومها را به تصرف در خواهند آورد،
و شهرهای متروک را مسکون خواهند ساخت.
4مترس، زیرا شرمسار نخواهی شد،
و هراسان مباش، زیرا رسوا نخواهی گشت.
شرمساری جوانیات را فراموش خواهی کرد،
و رسوایی بیوگیات را دیگر به یاد نخواهی آورد.
5زیرا که آفرینندۀ تو شوهر توست،
او که نامش خداوند لشکرهاست؛
و قدوس اسرائیل ولیّ توست،
او که خدای تمامی جهان نام دارد.
6خداوند تو را مانند زنی مطرود و رنجیدهدل فرا میخواند،
همچون زن ایام جوانی که شوهرش او را ترک کرده باشد.»
آری خدایت چنین میگوید:
7«برای لحظهای کوتاه تو را ترک کردم،
اما با شفقتی عظیم تو را بازمیآورم.»
8خداوند ولیّ تو میفرماید:
«به جوشش غضبی لحظهای روی خود را از تو پوشاندم،
اما با محبت جاودانی بر تو شفقت خواهم کرد.
9«این برای من همچون روزهای*54:9 یا ”آبهای“. نوح است: چنانکه قسم خوردم آبهای نوح بار دیگر زمین را فرو نخواهد گرفت،
همچنان قسم خوردهام که دیگر بر تو خشم نگیرم و عتابت نکنم.
10حتی اگر کوهها به لرزه درآیند
و تَلها به جنبش آیند،
محبت من نسبت به تو متزلزل نخواهد شد،
و عهد سلامتی من به جنبش در نخواهد آمد،»
خداوند که بر تو شفقت دارد چنین میفرماید.
11«ای ستمدیده و توفانزده که تسلی نیافتهای،
اینک من تو را با سنگهای فیروزه*54:11 معنای این واژه در عبری نامشخص است. بنا خواهم کرد و پیات را با یاقوت کبود*54:11 یا ”سنگ لاجورد“. خواهم نهاد. 12برج و بارویت را از لعل خواهم ساخت،
دروازههایت را از بلور،
و همۀ دیوارهایت را از سنگهای قیمتی.
13تمامی پسرانت از خداوند تعلیم خواهند گرفت،
و سلامتی فرزندانت عظیم خواهد بود.
14در عدالت استوار خواهی شد،
از ظلم بهدور خواهی ماند
و نخواهی ترسید.
وحشت از تو رخت بر خواهد بست
و نزدیکت نخواهد آمد.
15اگر کسی بر تو حمله آورد،
از جانب من نخواهد بود؛
پس آن که بر تو حمله آورد،
به سبب تو خواهد افتاد.
16«اینک مَنَم که آهنگران را آفریدم،
که بر آتشِ زغال میدمند
و سِلاحی مناسبِ مقصود آن میسازند.
و نیز مَنَم که هلاککننده را برای ویرانگری آفریدم.
17هر سلاحی که بر ضد تو ساخته شود کارگر نخواهد افتاد،
و هر زبانی را که در محاکمه بر ضد تو برخیزد، تکذیب خواهی کرد.
این است میراث خادمان خداوند،
و دفاع من از حقانیت ایشان؛»
این است فرمودۀ خداوند.
55
دعوت از تشنگان
1«ای جمیع تشنگان، نزد آبها بیایید
و ای شما که نقرهای ندارید،
بیایید، بخرید و بخورید!
بیایید شراب و شیر را
بینقره و بیبها بخرید!
2چرا نقره را برای آنچه نان نیست خرج میکنید،
و محنت خویش را برای آنچه سیر نمیکند؟
بهدقّت به من گوش فرا داده، چیزهای نیکو بخورید
تا جان شما از بهترین خوراکها لذت برَد.
3گوش فرا داده، نزد من آیید؛
از من بشنوید، تا جانهایتان زنده گردد.
من با شما عهد جاودانی خواهم بست،
همانند محبت وفادارانهام به داوود.
4هان من او را شاهدی برای طوایف ساختم،
رهبر و حاکم بر طوایف.
5بهیقین قومهایی را که نمیشناسی فرا خواهی خواند،
و قومهایی که تو را نمیشناسند نزدت خواهند شتافت،
به سبب یهوه خدایت که قدوس اسرائیل است،
زیرا که تو را شکوه و جلال بخشیده است.»
6«خداوند را حینی که یافت میشود بجویید،
و تا زمانی که نزدیک است او را بخوانید.
7شریر راههای خود را ترک گوید،
و شخص بدکار افکار خویش را؛
به سوی خداوند بازگردد،
که بر وی رحم خواهد کرد؛
و به سوی خدایمان بیاید،
که او را بهفراوانی خواهد آمرزید.»
8خداوند میفرماید:
«افکار من افکار شما نیست،
و نه راههای من، راههای شما.
9زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است،
راههای من نیز از راههای شما
و افکار من از افکار شما بلندتر است.
10چنانکه باران و برف از آسمان میبارد،
و دیگر بدانجا بازنمیگردد،
بلکه زمین را سیراب کرده،
آن را بارور و برومند میسازد،
و برزگر را بذر و خورنده را نان میبخشد،
11همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر میشود؛
بیثمر نزد من باز نخواهد گشت،
بلکه آنچه را خواستم به جا خواهد آورد،
و در آنچه آن را به انجامش فرستادم کامران خواهد شد.
12زیرا شما با شادمانی بیرون خواهید رفت،
و به سلامتی هدایت خواهید شد.
کوهها و تلها پیش روی شما بانگ شادی سر خواهند داد،
و همۀ درختان صحرا دستک خواهند زد.
13به جای خار، سرو خواهد رویید،
و به جای خس، آس،*55:13 ”آس“ یا ”مورْد“ درختچهای است زیبا با برگهای سبز شفاف و معطر. و این آوازهای برای خداوند خواهد بود،
و آیتی جاودان که هرگز از میان نخواهد رفت.»
56
نجات برای دیگران
1خداوند چنین میفرماید:
«انصاف را نگاه داشته،
عدالت را به عمل آورید،
زیرا نجات من نزدیک شده،
و عدالت من بهزودی منکشف خواهد شد.
2خوشا به حال آن که چنین کند،
و کسی که بدین متمسک گردد؛
که شَبّات را نگاه داشته، آن را بیحرمت نسازد،
و دست خویش از هر عمل بد باز دارد.»
3پس غریبی که به خداوند پیوسته باشد، نگوید: «خداوند مرا از قوم خویش جدا خواهد کرد»، و خَصی نگوید: «درختی خشک بیش نیستم.» 4زیرا خداوند چنین میفرماید: «خصیهایی که شَبّات مرا نگاه دارند، و آنچه مرا خشنود میسازد برگزینند و به عهد من تمسک جویند، 5بدیشان در خانۀ خویش و در اندرون دیوارهایش نام و یادی بهتر از پسران و دختران خواهم بخشید؛ آری، بدیشان نامی جاودانی خواهم بخشید که هرگز از میان نخواهد رفت. 6و نیز غریبانی که به خداوند تمسک جستهاند تا او را خدمت کنند، و نام او را عزیز دارند و خادمان او شوند، یعنی همۀ کسانی که شَبّات را نگاه داشته، آن را بیحرمت نسازند و به عهد من متمسک باشند، 7آنان را به کوه مقدس خویش خواهم آورد و در خانۀ عبادت خویش، ایشان را شادمان خواهم ساخت. قربانیهای تمامسوز و دیگر قربانیهای ایشان بر مذبح من پذیرفته خواهد شد، زیرا که خانۀ من، خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد.» 8و خداوندگارْ یهوه، که راندهشدگان اسرائیل را گرد میآورد، چنین میفرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هماکنون گرد آمدهاند، با ایشان جمع خواهم کرد.»
اتهام خدا علیه شریران
9ای تمامی وحوش صحرا،
و ای همۀ حیوانات جنگل،
بیایید و بخورید!
10دیدبانان اسرائیل کورند؛
آنان جملگی عاری از معرفتند!
جملگی سگانی گنگ را مانند
که پارس کردن نتوانند!
دراز میکشند و رؤیاها میبینند،
و چُرت زدن را دوست میدارند.
11آنان سگانی حریصند،
که سیری نمیشناسند؛
شبانانی بیفهمند،
که جملگی به راه خود برگشتهاند
و هر یک در پی نفع خویشند.
12فریاد برمیآورند:
”بیایید تا رفته شراب بیاوریم،
بیایید تا از مُسکِرات مست شویم!
فردا نیز مانند امروز خواهد بود،
و حتی بسی بهتر از آن!»
57
1شخص پارسا هلاک میشود،
و کسی در دل بدان نمیاندیشد؛
مردان سرسپرده از میان برداشته میشوند،
و کسی درک نمیکند.
اما پارسا برداشته میشود
تا از بلا در امان بماند؛
2او به آرامش داخل میگردد.
آنان که به راه راست گام برمیدارند،
بر بسترهای خویش استراحت مییابند.
3اما شما ای پسران ساحره،
و ای اولاد زنا و فحشا،
بدینجا آیید!
4بر کهِ تمسخر میکنید،
و دهان بر کهِ میگشایید
و زبان بر کهِ دراز میکنید؟
آیا شما فرزندان عِصیان
و اولاد فریب نیستید؟
5آیا شما نیستید که در میان درختان بلوط
و زیر هر درخت سبز
در آتش شهوت میسوزید؟*57:5 اشاره به بتپرستی قوم اسرائیل است که توأم با اعمال جنسی بود. آیا شما نیستید که در درّهها
و زیر برآمدگی صخرهها
کودکانتان را قربانی میکنید؟
6نصیب تو در میان صخرههای صافِ*57:6 اشاره به بتها و الاهگان باروری است. درّههاست؛ آری، سهم تو همینهاست و بس!
تو برای ایشان هدایای ریختنی ریختی،
و هدایای آردی بدیشان تقدیم کردی.
با این همه آیا گذشت کنم؟
7بسترت را بر کوهی بلند و رفیع گسترانیدی،
و بدانجا برآمدی تا قربانی کنی.
8پشت درها و تیرک چارچوبشان،
علامتهای بتپرستی خویش را نهادی.
مرا ترک گفته، بسترت را گشودی،
و بر آن برآمده، آنرا گسترانیدی؛
با آنان که بسترشان را دوست میداشتی پیمان بستی،
و بر برهنگیشان خیره نگریستی!
9با روغن زیتون نزد پادشاه*57:9 یا ”مولِک“ که خدای عَمّونیان بود. برآمدی، و بر عطریات خویش افزودی.
سفیران خود را به دوردستها فرستادی،
و حتی تا به خود هاویه*57:9 یا ”گور“. آنان را گسیل داشتی! 10از راه دراز خویش درمانده گشتی،
با این حال نگفتی که، «امید نیست».
قوّت خویش تازه کردی،
و از همین رو ضعف به هم نرساندی.
11از که مشوش و هراسان شدی
که خیانت ورزیدی؟
که مرا به یاد نیاوردی
و هیچ اعتنا نکردی؟
آیا نه از آن رو که دیرزمانی لب فرو بستم،
پس حال دیگر ترس مرا به دل نداری؟
12من پارسایی و اعمال تو را بیان خواهم کرد،
اما تو از آن سودی نخواهی برد.
13آنگاه که فریاد کمک بلند میکنی،
بتهایی که خود گرد آوردهای رهاییات دهند!
بهیقین که بادْ آنها را خواهد رُفت
و جملگی به نَفَسی رانده خواهند شد.
اما آن که در من پناه جوید،
وارث زمین خواهد شد
و کوه مقدس مرا به میراث خواهد برد.
تسلی برای توبهکاران
14و گفته خواهد شد که:
«بسازید، بسازید! راه را مهیا سازید!
موانع را از سر راه قوم من بردارید!»
15زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است،
آن که در ابدیت ساکن است
و قدوس نامیده میشود،
چنین میگوید:
«من در مکان رفیع و مقدس ساکنم،
و نیز با آن که روح توبهکار و افتاده دارد؛
تا روحِ افتادگان را احیا کنم،
و دل توبهکاران را زنده سازم.
16زیرا که تا به ابد محکوم نخواهم کرد،
و همیشه خشمگین نخواهم بود؛
مبادا روحها و جانهایی که آفریدهام
جملگی در حضور من ضعف به هم رسانند.
17به سبب گناه سودِ نامشروع به خشم آمده، ایشان را زدم،
و از فرط خشم، روی خویش پنهان ساختم،
اما ایشان عِصیانگرانه به راه دل خود ادامه دادند.
18من راههای ایشان را دیدهام،
اما شفایشان خواهم داد.
من ایشان را هدایت خواهم کرد،
و اسرائیل و سوگوارانش را بهکمال تسلی بخشیده،
19میوۀ ستایش بر لبها خواهم آفرید.»
خداوند میگوید:
«سلامتی بر آنان که دورند،
و سلامتی بر آنان که نزدیکند،
و من ایشان را شفا خواهم بخشید.
20اما شریران چون دریایی متلاطمند
که آرامی نتواند یافت،
و موجهایش گل و لجن برمیآورد.»
21خدای من میگوید: «شریران را سلامتی نیست.»
58
روزۀ حقیقی
1«فریاد بلند برآور و دریغ مدار؛
آواز خود را همچون کرّنا بلند کرده،
به قوم من عِصیانشان را
و به خاندان یعقوب گناهانشان را اعلام کن.
2زیرا آنان هر روزه مرا میجویند،
چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛
همچون قومی پارسا مینمایند،
همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند.
دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش میکنند،
و چنان مینمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند.
3میگویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟
جان خویش را رنجور ساختیم و درنیافتی؟“
«از آن رو که شما در ایام روزۀ خویش، خشنودی خود را میجویید
و بر کارگران خود ظلم روا میدارید.
4اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه میگیرید،
برای اینکه شریرانه به یکدیگر مشت بزنید.
با چنین روزهای،
نمیتوانید صدای خود را در عرش برین بشنوانید.
5آیا روزهای که من میپسندم این است؟
روزی که آدمی جان خود را رنجور سازد،
سر خویش را همچون نی خم کند،
و بر پلاس و خاکستر بخوابد؟
آیا این است آنچه روزهاش مینامید
و آن را روز مقبول خداوند میخوانید؟
6«آیا روزهای که من میپسندم این نیست
که زنجیر بیعدالتی را بگشایی،
و بندهای یوغ را باز کنی؟
مظلومان را آزاد سازی،
و هر یوغ را بشکنی؟
7که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی
و فقیرانِ بیخانمان را به خانۀ خویش آوری؟
و چون برهنهای بینی، او را بپوشانی
و از آن که از گوشت تن توست، خود را پنهان نسازی؟
8آنگاه نور تو همچون فجر طلوع خواهد کرد،
و صحت تو بهزودی خواهد رویید؛
پارساییات*58:8 یا ”پارساکنندۀ تو“. پیشاپیش تو خواهد خرامید، و جلال خداوند از پشت نگاهبان تو خواهد بود.
9آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد نمود؛
یاری خواهی طلبید و او خواهد گفت: ”اینک حاضرم!“
«اگر یوغ ستم و انگشت اشاره*58:9 مقصود از ”انگشت اشاره“، «افترا زدن» است. را از خود دور کنی، و از بدگویی بپرهیزی؛
10اگر تمامی همّ خود را وقف گرسنگان کنی
و جان ستمدیدگان را سیر سازی،
آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید
و شبِ تو همچون نیمروز روشن خواهد بود.
11خداوند پیوسته تو را هدایت خواهد کرد،
و جان تو را در بیابان سوزناک سیر خواهد نمود؛
به استخوانهایت قوّت خواهد بخشید،
و تو چون باغی خواهی بود سیراب
و چشمهای که آبش کم نشود.
12قوم تو ویرانههای کهن را بنا خواهند کرد،
و بنیانهای ایام سَلَف را بر پا خواهند داشت.
و تو را بنا کننده دیوارهای شکسته خواهند خواند
و مرمتگر کوچهها به جهت سکونت.
13«اگر شَبّات را زیر پا ننهی
و در روز مقدس من خشنودی خود را به جا نیاوری،
اگر شَبّات را مایۀ خوشی بشماری
و روز مقدس خداوند را محترم بخوانی،
اگر آن را حرمت نهی
و به راههای خود رفتار نکنی،
اگر لذت خود را نجویی
و سخنان بیهوده*58:13 در عبری: ”سخنان خود را“. بر زبان نرانی، 14آنگاه لذت تو در خداوند خواهد بود؛
تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد،
و میراث پدرت یعقوب را به تو خواهم خورانید؛»
زیرا که دهان خداوند تکلم کرده است.
59
گناه و اعتراف
1هان دست خداوند کوتاه نیست که نجات ندهد،
و نه گوش او سنگین تا نشنود.
2بلکه تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است،
و گناهانتان روی او را از شما نهان ساخته است تا نشنود.
3زیرا دستان شما به خون آغشته است،
و انگشتانتان به تقصیر آلوده!
لبهایتان به دروغ تکلم میکند،
و زبانتان به انحراف سخن میگوید.
4کسی عادلانه اقامۀ دعوی نمیکند،
و هیچکس به امانت محاکمه نمیشود.
بر بطالت توکل میدارند،
و به دروغ سخن میگویند؛
به آزار آبستن میشوند،
و شرارت میزایند!
5از تخمهای افعی، بچه برمیآورند،
و تار عنکبوت میتَنَند.
هر که از تخمهای آنان بخورد، میمیرد،
و هر کدام که بشکند، افعی بیرون میآید.
6از تارهای ایشان جامه حاصل نمیشود،
و از صنعت خویش خود را نتوانند پوشانید.
کارهای ایشان شریرانه است،
و اعمال خشونتآمیز در دستهایشان!
7پاهایشان برای شرارت دوان است،
و برای ریختن خون بیگناهان شتابانند!
افکار ایشان شریرانه است،
و هر کجا میروند، ویرانی و خرابی بر جای میگذارند.
8طریق صلح و سلامت را نمیشناسند،
و در راههای ایشان عدالت جایی ندارد.
راههای خویش را کج ساختهاند،
و آن که در آنها گام زند روی سلامت نخواهد دید.
9از این رو انصاف از ما دور است،
و عدالت به ما نمیرسد.
انتظار نور میکشیم،
و اینک ظلمت است؛
منتظر روشنایی هستیم،
اما در تاریکی گام میزنیم!
10چون نابینایان با لمسِ دیوار قدم برمیداریم؛
مانند کسانی که چشم ندارند کورمال راه میرویم.
در نیمروز، همچون شامگاهان میلغزیم؛
در میان تندرستان*59:10 معنای عبری این واژه مشخص نیست. همچون مردگانیم! 11جملگی چون خرسها خرناس میکشیم،
و مانند کبوتران ناله میکنیم.
برای عدالت انتظار میکشیم، و نیست!
برای نجات، اما از ما دور است!
12زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،
و گناهانمان بر ضد ما شهادت میدهد.
عِصیانهای ما پیوسته با ماست،
و تقصیرهای خود را میدانیم.
13عِصیان کرده و به خداوند خیانت ورزیدهایم،
و از خدای خود روی برتافتهایم.
به ظلم و فتنه سخن گفتهایم،
و در دل به دروغ آبستن شده، آن را بر زبان آوردهایم.
14پس انصاف به عقب رانده شده،
و عدالت دور ایستاده است.
حقیقت در معابر فرو افتاده،
و صداقت نمیتواند داخل شود.
15راستی مفقود شده،
و هر که از شرارت دوری گزیند،
به یغما میرَوَد.
داوری و رهایی
پس خداوند این را دید،
و در نظرش ناپسند آمد
که انصاف وجود نداشت.
16او دید که کسی نبود،
و به شگفت آمد که شفاعتکنندهای وجود نداشت.
پس بازوی خودش برای او نجات به ارمغان آورد،
و عدالت وی، از او حمایت کرد.
17پس عدالت را چون زره بر تن کرد،
و کلاهخود نجات را بر سر نهاد؛
جامۀ انتقام را در بر کرد،
و خویشتن را به ردای غیرت ملبس ساخت.
18بدیشان بر حسب اعمالشان سزا خواهد داد:
بر دشمنان خویش غضب را فرو خواهد ریخت،
بر خصمانش مکافات را،
و بر سواحل دوردست، آنچه را سزاوار آنند.
19از جانب غرب، مردمان از نام یهوه خواهند ترسید،
و از محل طلوع آفتاب، از جلال وی ترسان خواهند بود.
زیرا او همچون جویبار پُر شتابی
که دَمِ خداوند*59:19 یا: ”روح خداوند“. آن را براند، خواهد آمد. 20و خداوند میفرماید:
«برای کسانی در یعقوب که از نافرمانیهای خویش بازگشت کنند،
رهانندهای به صَهیون خواهد آمد.»
21باز خداوند میگوید: «و اما این است عهد من با ایشان: روح من که بر تو است و سخنان من که بر دهانت نهادهام، هرگز از دهان تو، از دهان فرزندانت، و از دهان فرزندان فرزندانت دور نخواهد شد، از حال تا ابدالآباد.» این است فرمودۀ خداوند.
60
جلال صَهیون
1برخیز و درخشان شو، زیرا که نور تو آمده،
و جلال خداوند بر تو طلوع کرده است.
2زیرا اینک تاریکی زمین را فرو خواهد گرفت،
و ظلمت غلیظ قومها را خواهد پوشانید.
اما خداوند بر تو طلوع خواهد کرد،
و جلال او بر تو نمایان خواهد شد.
3قومها به سوی نور تو خواهند آمد،
و پادشاهان به سوی درخشش طلوع تو.
4چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین:
ایشان همه گرد آمده، نزد تو میآیند؛
پسرانت از دوردستها خواهند آمد،
و دخترانت در آغوش حمل خواهند شد.
5آنگاه خواهی دید و خواهی درخشید،
و دلت از فرط شادی خواهد لرزید.
ثروت دریاها به تو واگذار خواهد شد،
و دولت قومها به تو خواهد رسید.
6انبوه شترانْ سرزمین تو را خواهد پوشانید،
یعنی شتران مِدیان و عِفَه.
اهل صَبا جملگی آمده،
طلا و کُندُر با خود خواهند آورد،
و ستایش خداوندرا مژده خواهند داد.
7گلههای قیدار جملگی نزد تو گرد خواهند آمد،
و قوچهای نِبایوت تو را خدمت خواهند کرد؛
آنان بر مذبح من مقبول خواهند افتاد،
و من خانۀ پر شکوه خود را خواهم آراست.
8اینان کیستند که همچون ابر پرواز میکنند،
و چون کبوتران به روزنههای خویش بال برمیکشند؟
9براستی که سواحل دوردست در انتظار من خواهند بود،
کشتیهای تَرشیش، در صف مقدم،
تا فرزندانت را از دوردستها بیاورند،
همراه با سیم و زرشان،
به حرمت نام یهوه خدایت،
و به حرمت آن قدوس اسرائیل،
زیرا که تو را فرّ و شکوه بخشیده است.
10بیگانگان حصارهایت را بنا خواهند کرد،
و پادشاهانشان در خدمت تو خواهند بود.
اگرچه تو را در خشم خویش زدم،
اما به لطف خویش بر تو رحم خواهم کرد.
11دروازههایت همواره گشوده خواهد بود،
و شب و روز بسته نخواهد شد،
تا ثروت قومها را نزد تو آورند،
و پادشاهانشان را در صف اسیران.
12زیرا قوم و مملکتی که تو را خدمت نکند،
نابود خواهد شد؛
آری، آن قومها بهتمامی هلاک خواهند گردید.
13جلال لبنان نزد تو آورده خواهد شد،
درختان کاج و صنوبر و سرو،
تا مکان قُدس مرا بیارایند،
و من قدمگاه خود را جلال خواهم بخشید.
14فرزندان آنان که بر تو ستم روا میدارند
آمده، در برابرت خم خواهند شد،
و هر آن که تو را خوار میشمارد،
به پاهایت خواهد افتاد؛
تو را شهر خداوند خواهند خواند،
و صَهیونِ قدوس اسرائیل.
15تو را که متروک و منفور بودی،
و کسی از میانت گذر نمیکرد،
فخر جاودانی خواهم ساخت،
و مایۀ شادمانی همۀ نسلها.
16شیر قومها را خواهی مَکید،
و از پستانهای پادشاهان شیر خواهی خورد.
آنگاه خواهی دانست که من یهوه نجاتدهندۀ تو هستم،
و قدیر یعقوب، ولیّ تو.
17به جای برنج برایت طلا خواهم آورد؛
به جای آهن، نقره؛
به جای چوبْ برنج خواهم آورد؛
و به جای سنگ، آهن.
صلح را فرماندار تو خواهم ساخت،
و عدالت را حاکم تو.
18در سرزمین تو دیگر خبری از خشونت نخواهد بود،
و نه در حدود تو خبری از خرابی و ویرانی؛
بلکه حصارهایت را ’نجات‘ خواهی نامید،
و دروازههایت را ’ستایش‘.
19دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود،
و درخشش ماه بر تو نخواهد تابید؛
زیرا خداوند نور جاودان تو،
و خدایت جلال تو خواهد بود.
20آفتابِ تو دیگر هرگز غروب نخواهد کرد،
و ماهِ تو زوال نخواهد پذیرفت؛
زیرا خداوند نور جاودان تو خواهد بود،
و روزهای ماتم تو به پایان خواهد رسید.
21آنگاه تمامی قوم تو پارسا خواهند بود،
و زمین را تا به ابد در تصرف خویش خواهند داشت.
آنان نهال مَغروس منند،
و ثمرۀ دستانم،
تا جلال بیابم.
22کمترین، هزار تن خواهد شد،
و کوچکترین، قومی نیرومند.
من یهوه هستم،
و این را در وقتش خواهم شتابانید.
61
سال لطف خداوند
1روح خداوندگارْ یهوه بر من است،
زیرا که خداوند مرا مسح کرده است
تا فقیران را بشارت دهم؛
او مرا فرستاده تا دلشکستگان را التیام بخشم،
و آزادی را به اسیران و رهایی را به محبوسان اعلام کنم؛*61:1 نسخۀ عبری؛ در نسخۀ ترجمۀ یونانی هفتادتَنان: ”نابینایان را به بینایی“. 2تا سال لطف خداوند را اعلام نمایم،
و از روز انتقام خدایمان خبر دهم؛
تا همۀ ماتمیان را تسلی بخشم،
3و به آنان که در صَهیون سوگوارند،
تاجی به عوض خاکستر ببخشم،
و روغن شادمانی به عوض سوگواری،
و ردای ستایش به جای روح یأس.
آنان بلوطهای پارسایی،
و نهالهای مغروس خداوند خوانده خواهند شد،
تا جلال او نمایان شود.
4آنان خرابههای کهن را بنا خواهند کرد،
و ویرانههای سَلَف را بر پا خواهند داشت؛
شهرهای خراب را بازسازی خواهند کرد،
و ویرانههای نسلهای متمادی را آباد خواهند نمود.
5غریبان برخاسته، گلههای شما را خواهند چرانید،
و بیگانگان زارعان و تاکبانان شما خواهند بود؛
6کاهنان خداوند خوانده خواهید شد،
و شما را خادمان خدای ما خواهند نامید.
از دولت قومها خواهید خورد،
و در ثروت ایشان فخر خواهید کرد.
7به عوض شرمساری، نصیب دوچندان خواهید یافت،
و به عوض رسوایی، در میراث خود شادی خواهید کرد.
بنابراین، ایشان در سرزمینشان نصیب دوچندان خواهند یافت،
و خوشی جاودانی از آن ایشان خواهد بود.
8زیرا من، یهوه، عدالت را دوست میدارم،
و از غارت و ستم بیزارم.
من با امانت به قوم خود پاداش خواهم داد،
و با ایشان عهد جاودانی خواهم بست.
9نسل ایشان در میان قومها مشهور خواهند شد،
و ذریت ایشان در میان ملتها معروف خواهند گشت.
هر که ایشان را ببیند تصدیق خواهد کرد
که آنان نسل برکتیافته از خداوندند.
10در خداوند شادی بسیار میکنم،
و جان من در خدایم به وجد میآید؛
زیرا مرا به جامۀ نجات ملبس ساخته،
و ردای پارسایی به من پوشانیده است؛
همچون دامادی که سرِ خویش را به تاجِ کِهانت میآراید،
و همچون عروسی که خویشتن را به جواهر زینت میدهد.
11زیرا چنانکه زمین نباتات خود را میرویاند،
و باغ، دانههای کاشته شده را نمو میدهد،
خداوندگارْ یهوه نیز پارسایی و ستایش را
در نظر جمیع قومها خواهد رویانید.
62
نام جدید صَهیون
1بهخاطر صَهیون سکوت نخواهم کرد،
و بهخاطر اورشلیم خاموش نخواهم ماند؛
تا پارساییاش همچون نور طلوع کند،
و نجاتش همچون مشعلی فروزان.
2قومها پارسایی تو را خواهند دید،
و تمامی پادشاهان، جلال تو را.
و تو به نامی جدید نامیده خواهی شد،
نامی که دهان خداوند عطا میکند.
3تو تاج جلال در دست خداوند خواهی بود،
و افسر ملوکانه در دست خدای خویش.
4تو را دیگر ’متروک‘ نخواهند نامید،
و سرزمینت را ’ویرانه‘ نخواهند خواند؛
بلکه تو را ’اشتیاق من‘*62:4 یعنی: «اشتیاق من در اوست». خواهند خواند، و سرزمینت را ’متأهل‘*62:4 یعنی: ”متأهل“. خواهند نامید؛ زیرا که خداوند مشتاق تو خواهد بود،
و سرزمینت به عقد ازدواج در خواهد آمد.
5چنانکه مرد جوان دوشیزهای را به عقد خود درمیآورد،
همچنان پسرانت*62:5 یا ”سازندهات“. تو را به عقد خویش در خواهند آورد؛ و چنانکه داماد از عروس خویش به وجد میآید،
همچنان خدایت از تو به وجد خواهد آمد.
6ای اورشلیم! بر حصارهایت دیدبانان گماشتهام،
که شبانهروز هرگز خاموش نخواهند بود.
ای کسانی که به خداوند یادآوری میکنید،
آرام مگیرید،
7و او را نیز آرامی مدهید،
تا اورشلیم را استوار ساخته،
آن را در جهان مایۀ ستایش بگرداند.
8خداوند به دست راست خویش سوگند خورده است
و به بازوی نیرومندش، که:
«دیگر هیچگاه غلۀ شما را خوراک دشمنانتان نخواهم ساخت،
و بیگانگان دیگر شراب تازۀ شما را نخواهند نوشید،
شرابی را که برایش محنت کشیدهاید.
9بلکه آنان که غَله را میدِروند از آن خواهند خورد،
و خداوند را ستایش خواهند کرد؛
و آنان که انگورها را گرد میآورند،
در صحنهای قُدس من از آن خواهند نوشید.»
10بگذرید! از دروازهها بگذرید!
راه را برای قوم مهیا سازید.
بسازید! شاهراه را بسازید!
سنگها را برچینید،
و عَلَمی به جهت ملتها بر پا دارید!
11اینک خداوند تا به کرانهای زمین اعلان کرده است:
به دختر صَهیون بگویید:
«هان نجات تو میآید.
همانا پاداش او با وی است،
و اجرت او پیش رویش میآید.»
12آنان ’ملت مقدس‘ خوانده خواهند شد،
و ’فدیهشدگان خداوند‘؛
و تو ’مطلوب‘،
و ’شهر غیرمتروک‘ نامیده خواهی شد.
63
روز انتقام و نجات
1این کیست که از اَدوم، از شهر بُصرَه میآید،
و جامۀ سرخفام بر تن دارد؟
این کیست که به فرّ و شکوه ملبس است،
و در عظمت قوّت خویش گام برمیدارد؟
«آن منم! من که به عدالت سخن میگویم،
و در نجات دادن نیرومندم.»
2چرا جامهات سرخفام است،
همچون جامۀ کسانی که چَرخُشت لگدکوب میکنند؟
3«من چَرخُشت را به تنهایی لگدکوب کردم،
و از ملتها احدی همراهم نبود.
در خشم خویش بر ایشان پا نهادم،
و در غضب خویش لگدکوبشان کردم.
خون ایشان بر جامهام پاشید،
و لباسهایم را بیالود.
4زیرا که روز انتقام در دل من بود،
و سال فدیهشدگانم فرا رسیده بود.
5نگریستم اما یاریرسانی نبود،
در بُهت و حیرت شدم زیرا پشتیبانی نبود.
پس بازوی من برایم نجات به ارمغان آورد،
و خشم من پشتیبان من شد.
6در خشم خویش ملتها را پایمال کردم،
و در غضبم ایشان را مست ساخته،
خونشان را بر زمین ریختم.»
پرستش و دعا
7محبتهای خداوند و کارهای ستودنی او را بر خواهم شمرد،
یعنی تمامی آنچه را که خداوند برای ما کرده است؛
آری، احسان فراوانی را که بر حسب رحمتها و محبتهای بسیار خویش به خاندان اسرائیل نشان داده است.
8زیرا گفته است: «آنان بهیقین قوم من هستند،
فرزندانیکه خیانت نخواهند کرد»،
پس نجاتدهندۀ ایشان شده است.
9در تمامی رنجهای ایشان، او نیز رنج کشید،
و فرشتۀ حضور وی ایشان را نجات داد.
در محبت و گذشت خویش ایشان را فدیه داد،
در تمامی ایام قدیمْ ایشان را برگرفته، حمل کرد.
10اما ایشان عِصیان ورزیدند،
و روح قدوس او را محزون ساختند.
پس روی گردانیده دشمن ایشان شد،
و خود با ایشان جنگ کرد.
11اما قوم او ایام قدیم را به یاد آوردند،
یعنی ایام موسی را:*63:11 یا: «او ایام قدیم، یعنی ایام موسی را به یاد آورد». کجاست آن که ایشان را با شبان گلهاش
از میان دریا عبور داد؟
کجاست آن که روح قدوس خود را
در میان ایشان نهاد،
12و بازوی شکوهمندش را
به دست راست موسی به حرکت درآورد؟
که آبها را پیش روی ایشان شکافت
تا آوازهای جاودانی برای خویشتن کسب کند،
13و ایشان را از ژرفاها عبور داد؟
همچون اسب در بیابان،
زمین نخوردند؛
14همچون چارپایانی که به وادی فرود آیند،
روح خداوند ایشان را استراحت بخشید.
آری، تو اینچنین قوم خود را رهبری کردی،
تا نامی شکوهمند برای خود کسب کنی.
15از آسمان بنگر و ببین،
از عرش مقدس و شکوهمندت.
غیرت و قدرت تو کجاست؟
دلسوزی و شفقت تو از ما بازداشته شده است.
16براستی که تو پدر مایی،
اگرچه ابراهیم ما را نشناسد
و اسرائیل ما را بجا نیاورد!
تو ای یهوه، ’پدر‘ مایی؛
’ولیّ ما‘ است، نام تو از ازل.
17ای خداوند، چرا از راههای خود گمراهمان کردی،
و چرا دلهایمان را سخت ساختی تا از تو نترسیم؟
بهخاطر خادمانت بازگشت نما،
بهخاطر قبیلههایی که میراث تو هستند.
18قوم مقدس تو کوتاهزمانی قُدس تو را در تصرف داشتند،
اما اکنون دشمنان ما آن را لگدمال کردهاند.
19ما همچون مردمانی گشتهایم
که تو هرگز بر ایشان فرمان نراندهای
و به نام تو نامیده نشدهاند.*63:19یا: «ما از قدیم از آنِ توییم، اما تو بر آنان فرمان نراندهای و به نام تو نامیده نشدهاند». 64
1کاش که آسمانها را شکافته، نازل میشدی،
تا کوهها از حضورت به لرزه درمیآمد -
2همچون آتشی که خُردهچوبها را مشتعل میسازد،
و آب را به جوش میآورد -
تا نام خود را به دشمنانت بشناسانی،
و تا قومها از حضورت به لرزه درآیند!
3آنگاه که اعمالی هولناک انجام دادی که انتظارش را نداشتیم،
نازل شدی و کوهها از حضورت به لرزه درآمد.
4از دیرباز کسی نشنیده،
و گوشی استماع نکرده است،
و چشمی خدایی را غیر از تو ندیده
که برای منتظران خود عمل کند.
5تو کسانی را که شادمانه به پارسایی عمل میکنند،
و در راههای تو، تو را به یاد میآورند،
ملاقات میکنی.
هان تو خشمناک شدی زیرا که ما گناه کردیم،
و دیرزمانی در آنها به سر بردیم،
پس حال چگونه نجات توانیم یافت؟
6همۀ ما همچون شخص نجس شدهایم،
و اعمال نیک ما جملگی همچون پارچهای کثیف است!
همگی ما مانند برگْ پژمُردهایم،
و گناهان ما همچون باد، ما را با خود میبرد.
7کسی نیست که نام تو را بخواند،
یا خویشتن را برانگیزد تا به تو تمسک جوید،
زیرا که روی خود را از ما نهان کردهای،
و ما را به سبب گناهانمان گداختهای.*64:7 نسخۀ ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و سوری چنین است: «ما را به دست گناهانمان تسلیم کردهای». 8با این همه، ای خداوند، تو پدر ما هستی.
ما گِل هستیم و تو کوزهگری؛
همۀ ما کارِ دست توییم.
9ای خداوند، چنین سخت غضبناک مباش،
و گناه را تا ابد به خاطر مدار!
تمنا اینکه بنگری،
که ما جملگی قوم توییم.
10شهرهای مقدس تو به بیابان بدل شده،
حتی صَهیون بیابان گردیده است، و اورشلیم، ویرانهای.
11معبد مقدس و پر شکوه ما،
که نیاکانمان در آن تو را ستایش میکردند،
به آتش سوزانده شده،
و مکانهای دلپذیر ما،
جملگی ویران گشته است!
12خداوندا، آیا با این همه همچنان خودداری میکنی؟
آیا همچنان سکوت کرده، ما را چنین سخت مبتلا میسازی؟
65
داوری و نجات
1اجازه دادم کسانی که مرا نطلبیده بودند،
مرا بجویند،
و کسانی که مرا نجسته بودند،
مرا یافتند،
و به قومی که نام مرا نخوانده بودند،
گفتم: «اینک حاضرم؛ اینک حاضرم.»
2تمامی روز دستانم را دراز کردم
به سوی قومی گردنکش،
که در طریقهای نادرست گام برمیدارند،
و توهمات خویش را پیروی میکنند؛
3قومی که پیوسته پیش رویم،
خشم مرا برمیانگیزند،
و در باغها قربانی گذرانده،
بر آجرها بخور میسوزانند؛
4که در میان قبرها مینشینند،
و تمامی شب را در مغارهها سپری میکنند؛
که گوشت خوک میخورند،
و خورش از گوشت مکروه در ظروفشان است؛
5که میگویند: «دور بایست و نزد من میا،
زیرا مقدستر از آنم که نزدیک من آیی.»
آنان دودند در بینیام،
و آتشی که تمامی روز مشتعل است!
6خداوند میگوید:
همانا این نزد من مکتوب است که:
«خاموش نخواهم ماند، بلکه بدیشان مزد خواهم داد،
آری مزد آن را به آغوش ایشان خواهم پرداخت،
7مزد گناهان شما و گناهان پدران شما را با هم.
و از آنجا که بر کوهها قربانی تقدیم کردند،
و بر تپهها به من بیحرمتی روا داشتند،
مزد اعمال گذشتۀ ایشان را پیموده،
به آغوششان خواهم پرداخت.»
8خداوند چنین میگوید:
«مانند زمانی که شراب تازه هنوز در خوشه یافت میشود،
و میگویند: ”آن را زایل مسازید، زیرا هنوز برکتی در آن هست،“
من نیز بهخاطر خادمانم چنین عمل خواهم کرد،
و آنها را بهکل هلاک نخواهم ساخت.
9از یعقوب نسلی فراهم خواهم آورد،
و از یهودا آنان را که کوههایم را به تصرف آورند؛
برگزیدگانم آنها را به میراث خواهند برد،
و خادمانم در آنجا سکونت خواهند گزید.
10و برای قوم من که مرا میجویند،
شارون چراگاه گلهها خواهد شد،
و وادی عَخور، استراحتگاه رمهها خواهد بود.
11«و اما شما که خداوند را ترک کردید
و کوه مقدس مرا به فراموشی سپردید،
که برای ’بَخت‘ سفره میگسترانید
و برای ’تقدیر‘ شراب ممزوج میریزید،
12شما را به جهت شمشیر مقدر خواهم کرد،
و همۀ شما برای کشتار خم خواهید شد.
زیرا چون خواندم، پاسخم ندادید،
و چون سخن گفتم، گوش نگرفتید،
بلکه آنچه را در نظرم ناپسند بود به عمل آوردید،
و آنچه را که خشنودم نمیساخت برگزیدید.»
13پس خداوند لشکرها چنین میفرماید:
«خادمان من خواهند خورد،
اما شما گرسنه خواهید ماند؛
و خادمان من خواهند نوشید،
اما شما تشنه خواهید ماند؛
و خادمان من شادی خواهند کرد،
اما شما سرافکنده خواهید شد؛
14و خادمانم از خوشیِ دل سرود خواهند خواند،
اما شما از اندوه دل فریاد بر خواهید آورد
و از شکستگی روح شیون خواهید کرد.
15شما نام خود را به عنوان لعنت
برای برگزیدگانم بر جا خواهید گذاشت،
و خداوندگارْ یهوه شما را خواهد کشت،
اما به خادمانش نامی دیگر خواهد داد.
16آن که خویشتن را در این سرزمین برکت دهد،
خویشتن را به خدای حق*65:16در عبری: ”خدای آمین“. برکت خواهد داد، و آن که در این سرزمین سوگند خورَد،
به خدای حق سوگند خواهد خورد.
زیرا که مشقتهای پیشین فراموش خواهد شد،
و از نظر من نهان خواهد گشت.
آسمان و زمین جدید
17«هان من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید،
و امور پیشین دیگر به یاد آورده نخواهد شد،
و از ذهن نخواهد گذشت.
18بلکه از آنچه من میآفرینم،
تا ابد شادی و وجد کنید،
زیرا من اورشلیم را چنان خواهم آفرید که مکان وجد باشد،
و قوم آن را چنانکه مایۀ شادی.
19بر اورشلیم شادی خواهم کرد،
و به سبب قوم خویش به وجد خواهم آمد.
صدای گریه و ناله
دیگر در آن شنیده نخواهد شد.
20دیگر هرگز در آن کودکی نخواهد بود
که چند روزی بیش زنده نماند،
و نه پیرمردی که عمر خود را بهکمال نرساند.
آن که در صدسالگی بمیرد،
جوان محسوب گردد
و آن که به صدسالگی نرسد،
ملعون بهشمار آید.
21خانهها بنا خواهند کرد،
و در آنها ساکن خواهند شد؛
تاکستانها غرس خواهند کرد،
و از میوۀ آنها خواهند خورد.
22دیگر بنا نخواهند کرد تا دیگران ساکن شوند،
و غرس نخواهند کرد تا دیگران بخورند.
زیرا ایام قوم من مانند ایام درخت خواهد بود،
و برگزیدگان من سالها از دسترنج خود لذت خواهند برد.
23محنتِ بیهوده نخواهند کشید،
و فرزندان به جهت رعب و وحشت نخواهند زاد،
زیرا قومی برکتیافته از خداوند خواهند بود،
آنان و نسل ایشان با هم.
24پیش از آنکه بخوانند پاسخ خواهم داد،
و هنوز سخن بر زبانشان است که خواهم شنید.
25گرگ و بره با هم خواهند چَرید،
و شیر چون گاو کاه خواهد خورد،
اما خوراک مار خاک خواهد بود.
و در تمامی کوه مقدس من،
ضرری نخواهند رسانید
و نابود نخواهند کرد؛»
این است فرمودۀ خداوند.
66
داوری و امید
1خداوند چنین میفرماید:
«آسمان تخت پادشاهی من است،
و زمین کرسیِ زیر پایم!
چه خانهای برای من بنا میکنید،
و مکان آرمیدنم کجاست؟
2این همه را دست من ساخته است،
و بدینگونه همۀ آنها به وجود آمده؛
خداوند این را میفرماید.
«اما این است آن که بر وی نظر خواهم کرد:
آن که فروتن است و روحِ توبهکار دارد،
و از کلام من میلرزد.
3«آن که گاوی ذبح میکند،
مانند کسی است که انسانی را میکشد؛
و آن که برهای قربانی میکند،
همچون کسی است که گردن سگی را میشکند؛
آن که هدیه آردی تقدیم میکند،
مانند کسی است که خون خوک پیشکش میآورد؛
و آن که کُندُر به عنوان یادگاری میسوزانَد،
همچون کسی است که بتی را متبارک میگوید.
اینان راههای خودشان را برگزیدهاند،
و جانشان از اعمالِ قبیحشان لذت میبرد.
4پس من نیز برای ایشان مصیبتی سخت بر خواهم گزید
و ترسهایشان را بر سرشان خواهم آورد،
زیرا چون خواندم کسی پاسخ نداد،
و چون سخن گفتم گوش نگرفتند؛
بلکه آنچه را در نظرم ناپسند بود به عمل آوردند،
و آنچه را از آن خشنود نبودم برگزیدند.»
5ای شما که از کلام خداوند میلرزید،
کلام او را بشنوید:
«برادران شما که از شما نفرت دارند
و بهخاطر نام من شما را از خود میرانند، میگویند:
”باشد که خداوند جلال یابد
تا ما شادی شما را ببینیم“؛
اما خودِ ایشان سرافکنده خواهند شد.
6«آواز غوغا از شهر!
صدایی از معبد!
این آواز خداوند است
که دشمنان خود را سزا میدهد!
7«او پیش از دردِ زا،
زاییده است؛
پیش از آنکه درد او را فرو بگیرد،
پسری به دنیا آورده.
8کیست که چنین چیزی شنیده باشد؟
و کیست که چنین چیزهایی دیده باشد؟
آیا سرزمینی در یک روز متولد میشود؟
و ملتی در یک لحظه به دنیا میآید؟
زیرا که صَهیون به محض شروع درد زایمان،
فرزندان خود را زاده است.»
9خداوند میگوید:
«آیا من به مرحلۀ تولد برسانم
و به دنیا نیاورم؟»
خدای شما میفرماید:
«آیا من که میزایانم،
رَحِم را ببندم؟»
10«ای همۀ کسانی که اورشلیم را دوست میدارید،
با او شادی کنید و برایش شادمان باشید؛
ای همۀ آنان که برایش سوگوارید،
با او شادیِ بسیار نمایید؛
11تا از پستانِ تسلیبخشِ او مکیده، سیراب شوید؛
تا از وفور نعمت او بهغایت نوشیده، خرّم گردید.»
12زیرا خداوند چنین میگوید:
«اینک من صلح و سلامت را چون رود در او جاری خواهم ساخت،
و جلال قومها را چون نهری سرشار؛
شما خواهید مکید و در آغوش او حمل خواهید شد،
و بر زانوانش نوازش خواهید یافت.
13همچون کسی که مادرش او را تسلی میدهد،
من نیز شما را تسلی خواهم داد؛
آری، شما در اورشلیم تسلی خواهید یافت.
14خواهید دید و دلتان شادمان خواهد شد،
و استخوانهایتان چون سبزه خرّم خواهد گردید؛
دست خداوند بر خادمانش معروف خواهد گشت،
و خشم او بر دشمنانش.
15«زیرا هان خداوند در آتش خواهد آمد،
و ارابههایش همچون گردباد خواهد بود،
تا خشم خود را بهشدت جاری سازد،
و عتاب خویش را با شعلههای آتش.
16زیرا خداوند با آتش و شمشیر خود
بر تمامی بشر داوری خواهد کرد،
و کشتگان خداوند بسیار خواهند بود.»
17خداوند میفرماید: «آنان که از پیِ یک تن که در وسط است، خود را برای رفتن به باغها تقدیس و تطهیر میکنند، و گوشت خوک و موش و مکروهات میخورند، با هم نابود خواهند شد. 18زیرا اعمال و افکارشان را میدانم، و زمان آن میرسد که تمامی قومها و زبانها را گرد آورم. آنان خواهند آمد و جلال مرا خواهند دید 19و من در میان آنها نشانهای خواهم نهاد. و از ایشان بازماندگانی را نزد قومها خواهم فرستاد: به تَرشیش و فول و لود، که تیراندازند، و به توبال و یاوان و سواحل دوردست، که آوازهام را نشنیده و جلال مرا ندیدهاند؛ و آنان جلال مرا در میان قومها اعلام خواهند کرد. 20و خداوند میگوید که ایشان تمامی برادرانتان را از جمیع امتها سوار بر اسب و ارابه و تختِروان و قاطر و شتر، به عنوان هدیهای برای خداوند به کوهِ مقدس من اورشلیم خواهند آورد، همانگونه که اسرائیلیان هدیۀ آردی خود را در ظرفی طاهر به خانۀ خداوند میآورند. 21و خداوند میگوید: از ایشان کاهنان و لاویان نیز خواهم گرفت.
22«زیرا خداوند میفرماید: چنانکه آسمان جدید و زمین جدیدی که میسازم در حضورم پایدار خواهد ماند، نام و نسل شما نیز پایدار میماند. 23و خداوند میفرماید: تمامی بشر، از ماه نو تا ماه نو و از شَبّات تا شَبّات خواهند آمد تا در حضور من پرستش کنند. 24و آنان بیرون رفته، اجساد کسانی را که بر من طغیان کردهاند نظاره خواهند کرد.
«زیرا کِرمِ ایشان نخواهد مرد،
آتش ایشان خاموش نخواهد شد،
و نزد تمامی بشر مکروه خواهند بود.»
The Persian New Millennium Version © 2014, is a production of Elam Ministries. All rights reserved.