چت دانلود

www.enjil.me

عبرانیان 1
عهد جدید
عهد عتیق
1
پسر خدا برتر از فرشتگان
1در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون به واسطۀ پیامبران با پدران ما سخن گفت، 2امّا در این ایام آخر به واسطۀ پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به واسطۀ او جهان را آفرید. 3او فروغِ جلالِ خدا و مظهر کامل ذات اوست، و همه چیز را با کلام نیرومند خود نگاه می‌دارد. او پس از پاک کردن گناهان، به دست راست مقام کبریا در عرش برین بنشست. 4پس به همان اندازه که نامی برتر از فرشتگان به میراث بُرد، از مقامی والاتر از آنها نیز برخوردار شد.
5زیرا خدا تا کنون به کدام‌یک از فرشتگان گفته است:
«تو پسر من هستی؛
امروز من تو را مولود ساخته‌ام»؟*مزمور ‏2‏:7.
و یا:
«من او را پدر خواهم بود،
و او مرا پسر»*۲سموئیل ‏7‏:14 و ۱تواریخ ‏17‏:13.؟
6بلکه آن هنگام نیز که فرزند ارشد را به جهان می‌آورَد، می‌فرماید:
«همۀ فرشتگان خدا او را بپرستند.»*تثنیه ‏32‏:43 (ترجمۀ یونانی هفتادتَنان).
7حال آنکه دربارۀ فرشتگان می‌گوید:
«فرشتگانش را بادها می‌سازد،
و خادمانش را شعله‌های آتش.»*مزمور ‏104‏:4.
8امّا دربارۀ پسر می‌گوید:
«ای خدا، تخت سلطنت تو جاودانه است؛
عصای پادشاهی تو عصای عدل و انصاف است.
9تو پارسایی را دوست می‌داری و شرارت را دشمن؛
از این رو خدا، خدای تو، تو را بیش از همقطارانت به روغن شادمانی مسح کرده است.»*مزمور ‏45‏:6 و 7.
10و نیز می‌فرماید:
«تو، ای خداوند، در آغازْ بنیان زمین را نهادی،
و آسمانها صنعت دستان توست!
11آنها از میان می‌روند، امّا تو بر‌جا می‌مانی!
آنها همه چون جامهْ مندرس خواهند شد!
12آنها را چون ردایی در هم خواهی پیچید،
و بسان جامه‌ای جایگزین خواهند شد.
امّا تو همان هستی،
و سالهای تو را پایانی نیست!»*مزمور ‏102‏:‏25‏-27.
13خدا تا کنون به کدام‌یک از فرشتگان گفته است:
«به دست راست من بنشین
تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم»*مزمور ‏110‏:1.؟
14مگر آنها جملگی روحهایی خدمتگزار نیستند که برای خدمت به وارثان آیندۀ نجات فرستاده می‌شوند؟
2
ضرورت جدّی گرفتن نجات
1پس بر ماست که به آنچه شنیده‌ایم با دقتِ هر چه بیشتر توجه کنیم، مبادا از آن منحرف شویم. 2زیرا اگر پیامی که به واسطۀ فرشتگان بیان شد الزام‌آور بود، آن‌گونه که هر سرپیچی و نافرمانی مجازاتی برحق می‌یافت، 3پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر چنین نجاتی عظیم را نادیده بگیریم؟ این نجات در آغاز به واسطۀ خداوند بیان شد و سپس توسط آنان که از او شنیدند بر ما ثابت گردید، 4در حالی که خدا نیز بر آن گواهی می‌داد، با آیات و عجایب و معجزات گوناگون، و عطایای روح‌القدس، که آنها را بنا به خواست خود تقسیم می‌کرد.
عیسی خود را همانند برادران خویش می‌سازد
5او جهان آینده را که از آن سخن می‌گوییم، زیر فرمان فرشتگان قرار نداد. 6امّا شخصی در جایی شهادت داده، گفته است:
«انسان چیست که در اندیشه‌اش باشی،
و بنی‌آدم، که به او روی نمایی؟
7او را اندکی*‏2‏:7 ”اندکی“ در اینجا می‌تواند به معنی ”اندک‌زمانی“ باشد؛ همچنین در آیۀ 9. کمتر از فرشتگان ساختی،
و تاج جلال و اکرام را بر سرش نهادی
8و همه چیز را زیر پاهای او نهادی.»*مزمور ‏8‏:‏4‏-6.
خدا با قرار دادن همه چیز زیر فرمان او، چیزی باقی نگذاشت که مطیع وی نباشد. امّا در حال حاضر، هنوز نمی‌بینیم که همه چیز زیر فرمان او باشد. 9امّا عیسی را می‌بینیم که اندک‌زمانی پایینتر از فرشتگان قرار گرفت، ولی اکنون تاج جلال و اکرام بر سرش نهاده شده است، چرا که از رنج مرگ گذشت تا بر حسب فیض خدا برای همه طعم مرگ را بچشد.
10به‌جا بود خدا که همه چیز برای او و به واسطۀ او وجود دارد، برای اینکه پسران بسیار را به جلال برساند، قهرمانِ*‏2‏:10 یا ”بانی“. نجات ایشان را از راه تحمل رنج، کامل گرداند. 11زیرا او که مقدّس می‌سازد و آنان که مقدّس می‌شوند، همه از یک تبارند. از همین رو، عیسی عار ندارد ایشان را برادر بخواند. 12چنانکه می‌گوید:
«نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد؛
و در میان جماعت، تو را خواهم ستود.»*مزمور ‏22‏:22.
13و باز می‌گوید:
«من بر او توکل خواهم کرد.»*اِشعیا ‏8‏:17.
و باز:
«اینک من، و فرزندانی که خدا به من داده است.»*اِشعیا ‏8‏:18.
14از آنجا که فرزندان از جسم و خون برخوردارند، او نیز در اینها سهیم شد تا با مرگ خود، صاحب قدرت مرگ یعنی ابلیس را به زیر کِشد، 15و آنان را که همۀ عمر در بندگیِ ترسِ از مرگ به سر برده‌اند، آزاد سازد. 16زیرا مسلّم است که او نه فرشتگان، بلکه نسل ابراهیم را یاری می‌دهد. 17از همین رو، لازم بود از هر حیث همانند برادران خود شود تا بتواند در مقام کاهن اعظمی رحیم و امین، در خدمت خدا باشد و برای گناهان قوم کفّاره کند. 18چون او خود هنگامی که آزموده شد، رنج کشید، قادر است آنان را که آزموده می‌شوند، یاری رساند.
3
برتری عیسی بر موسی
1پس ای برادران مقدّس که در دعوت آسمانی شریک هستید، اندیشۀ خود را بر عیسی معطوف کنید که اوست رسول و کاهن اعظمی که بدو معترفیم. 2او نسبت به کسی که او را برگماشت امین بود، همان‌گونه که موسی نیز در تمام خانۀ خدا امین بود. 3امّا به همان اندازه که حرمت سازندۀ خانه از خودِ خانه بیشتر است، عیسی نیز لایق حرمتی بیش از موسی شمرده شد. 4زیرا هر خانه‌ای به دست کسی بنا می‌شود، امّا بانی همه چیز خداست. 5موسی در مقام خادم در تمام خانۀ خدا امین بود تا بر آنچه می‌بایست در آینده گفته شود، شهادت دهد. 6امّا مسیح، در مقام پسرِ صاحب‌اختیار بر خانۀ خدا، امین است. و خانۀ او ما هستیم، به شرطی که آزادگی*‏3‏:6 یا ”اطمینان“ و یا ”شهامت“. خود را حفظ کنیم و در مباهات به امید خود همچنان پایدار بمانیم.
7پس همان‌گونه که روح‌القدس می‌فرماید:
«امروز، اگر صدای او را می‌شنوید،
8دل خود را سخت مسازید،
چنانکه در ایام تمرد کردید،
به هنگام آزمایش در بیابان.
9آنجا پدران شما مرا آزمایش و امتحان کردند،
با اینکه چهل سال کارهای مرا دیده بودند.
10به همین سبب، از آن نسل خشمگین بودم
و گفتم: ”اینان همواره در دل خود گمراهند، و راههای مرا نمی‌شناسند؛“
11پس در خشم خود سوگند خوردم
که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.»*مزمور ‏95‏:‏7‏-11.
12ای برادران، هوشیار باشید که از شما کسی دل شَرور و بی‌ایمان نداشته باشد که از خدای زنده رویگردان شود. 13بلکه هر روز، تا آن زمان که هنوز ’امروز‘ خوانده می‌شود، یکدیگر را پند دهید تا کسی از شما در اثر فریب گناه، سختدل نشود. 14از آن رو که در مسیح شریک شده‌ایم، تنها به شرطی که اطمینان آغازین خود را تا به آخر استوار نگاه داریم. 15چنانکه هم‌اکنون گفته شد:
«امروز، اگر صدای او را می‌شنوید،
دل خود را سخت مسازید،
چنانکه در ایام تمرد کردید.»*مزمور ‏95‏:7 و 8.
16مگر آنان که شنیدند و با وجود آن سرپیچی کردند، چه کسانی بودند؟ آیا همۀ آنانی نبودند که موسی از مصر به در آورد؟ 17و از چه کسانی چهل سال خشمگین بود؟ مگر نه آنان که گناه کردند و اجسادشان در بیابان افتاد؟ 18و دربارۀ چه کسانی سوگند خورد که به آسایش او هرگز راه نخواهند یافت؟ مگر نه همانها که نافرمانی*‏3‏:18 یا ”بی‌ایمانی“. کردند؟ 19پس می‌بینیم به سبب بی‌ایمانی بود که نتوانستند راه بیابند.
4
آسایش شَبّات برای قوم خدا
1پس به‌هوش باشیم مبادا با اینکه وعدۀ راه یافتن به آسایش او هنوز به قوّت خود باقیست، آشکار شود که احدی از شما، از دست یافتن به آن باز‌مانده است. 2زیرا به ما نیز چون ایشان بشارت داده شد. امّا پیامی که شنیدند، سودی برایشان نداشت، زیرا با آنان که گوش فرا دادند به ایمان متحد نشدند.*‏4‏:2 یا:‏ «زیرا شنوندگان، آن را با ایمان نیامیختند». 3ولی ما که ایمان آورده‌ایم، به آن آسایش راه می‌یابیم. چنانکه خدا فرموده است:
«پس در خشم خود سوگند خوردم
که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت،»*مزمور ‏95‏:11؛ همچنین در آیۀ 5.
و با این همه، کارهای او از زمان آفرینش جهان به پایان رسیده بود؛ 4زیرا در جایی راجع به روز هفتم بیان می‌کند که: «خدا در هفتمین روز، از همۀ کارهای خویش بیاسود،»*پیدایش ‏2‏:2. 5و باز در قسمتی که در بالا نقل شد، می‌گوید: «به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.»
6بنابراین، از آنجا که این حقیقت به قوّت خود باقی است که برخی می‌باید به آن آسایش راه یابند، و آنان که پیشتر بشارت یافتند، به سبب نافرمانی راه نیافتند، 7پس خدا دیگر بار روزی خاص را مقرر فرمود، و پس از گذشت سالهای بسیار، در مزامیر داوود، از ’امروز‘ سخن گفت و آن‌گونه که پیشتر بیان شد، فرمود:
«امروز، اگر صدای او را می‌شنوید،
دل خود را سخت مسازید.»*مزمور ‏95‏:7 و 8.
8زیرا اگر یوشَع به آنها آسایش بخشیده بود، مدتها بعد، خدا از روزی دیگر سخن نمی‌گفت. 9پس قوم خدا هنوز باید از آسایش شَبّات*‏4‏:9 یا:‏ ”از جشن شَبّات“. برخوردار شوند؛ 10زیرا هر کس که به آسایش خدا داخل می‌شود، او نیز از کارهای خود آسودگی می‌یابد، همان‌گونه که خدا از کارهای خود برآسود. 11پس بیایید به‌جدّ بکوشیم تا به آن آسایش راه یابیم، مبادا کسی از نافرمانی آنان سرمشق گیرد و در‌لغزد.
12زیرا کلام خدا زنده و مؤثر است و بُرنده‌تر از هر شمشیر دو دم، و چنان نافذ که نَفْس و روح، و مفاصل و مغزِ استخوان را نیز جدا می‌کند، و سنجشگر افکار و نیّتهای دل است. 13هیچ چیز در تمام آفرینش از نظر خدا پنهان نیست، بلکه همه چیز در برابر چشمان او که حساب ما با اوست، عریان و آشکار است.
عیسی، کاهن اعظمِ ما
14پس چون کاهن اعظمی والامقام داریم که از آسمانها درگذشته است،*‏4‏:14 یا:‏ «به آسمان رفته است». یعنی عیسی پسر خدا، بیایید اعتراف خود را استوار نگاه داریم. 15زیرا کاهن اعظم ما چنان نیست که نتواند با ضعفهای ما همدردی کند، بلکه کسی است که از هر حیث همچون ما وسوسه شده است، بدون اینکه گناه کند. 16پس آزادانه*‏4‏:16 یا:‏ ”با اطمینان“ و یا ”با شهامت“. به تخت فیض نزدیک شویم تا رحمت بیابیم و فیضی را حاصل کنیم که به هنگام نیاز یاریمان دهد.
5
1هر کاهن اعظم از میان آدمیان انتخاب می‌شود و به نمایندگیِ آدمیان در امور الهی منصوب می‌گردد تا هدایا و قربانیها به جهت گناهان تقدیم کند. 2او می‌تواند با آنان که ناآگاهانه به راه خطا می‌روند، به نرمی رفتار کند، زیرا خود نیز دارای ضعف است. 3از همین رو، باید نه تنها برای گناهان مردم، بلکه برای گناهان خود نیز قربانی تقدیم کند.
4هیچ‌کس خودْ این افتخار را از آنِ خویش نمی‌سازد، بلکه این افتخار زمانی نصیب شخص می‌شود که خدا او را همانند هارون فرا خواند. 5مسیح نیز خودْ جلال کهانتِ اعظم را از آنِ خویش نساخت، بلکه آن را از همان کسی دریافت کرد که به او گفت:
«تو پسر من هستی؛
امروز، من تو را مولود ساخته‌ام.»*مزمور ‏2‏:7.
6و در جای دیگر می‌گوید:
«تو جاودانه کاهن هستی،
در رتبۀ مِلْکیصِدِق.»*مزمور ‏110‏:4.
7او در ایام زندگی خود بر زمین، با فریادهای بلند و اشکها به درگاه او که قادر به رهانیدنش از مرگ بود، دعا و استغاثه کرد و به‌خاطر تسلیمش به خدا مستجاب شد. 8هرچند پسر بود، با رنجی که کشید اطاعت را آموخت. 9و چون کامل شد، همۀ آنان را که از او اطاعت می‌کنند، منشاء نجات ابدی گشت. 10و از جانب خدا تعیین شد تا کاهن اعظم باشد، از مرتبۀ مِلْکیصِدِق.
هشدار دربارۀ سقوط از ایمان
11در این باره، مطالب بسیار برای گفتن داریم، امّا شرح آنها دشوار است، چرا که گوشهای شما سنگین شده است. 12براستی که پس از گذشت این همه وقت، خود می‌بایست معلّم باشید. و با این حال نیاز دارید کسی اصول ابتدایی کلام خدا را دیگر بار از آغاز به شما بیاموزاند. شما محتاج شیرید، نه غذای سنگین! 13هر که شیرخوار است، با تعالیم پارسایی چندان آشنا نیست، زیرا هنوز کودک است. 14امّا غذای سنگین از آنِ بالغان است که با تمرین مداوم، خود را تربیت کرده‌اند که خوب را از بد تشخیص دهند.
6
1پس بیایید تعالیم ابتدایی دربارۀ مسیح را پشت سر نهاده، به سوی کمال پیش برویم، و دیگر بار توبه از اعمال منتهی به مرگ،*‏6‏:1 یا:‏ ”توبه از مراسم بیهوده“. و ایمان به خدا، 2و آموزشِ تعمیدها،*‏6‏:2 یا ”غسلها“. و دستگذاری‌ها، و رستاخیز مردگان و مجازات ابدی را بنیان ننهیم. 3و چنین نیز خواهیم کرد، هرگاه خدا اجازه دهد.
4زیرا آنان که یک بار منوّر گشتند و طعم آن موهبت آسمانی را چشیدند و در روح‌القدس سهیم شدند 5و طعم نیکویی کلام خدا و نیروهای عصر آینده را چشیدند، 6اگر سقوط کنند، ممکن نیست بتوان ایشان را دیگر بار به توبه آورد، چرا که*‏6‏:6 یا:‏ ”در حالی که“. به زیان خویش، پسر خدا را باز بر صلیب می‌کنند و او را در برابر چشم همگان بی‌حرمت می‌سازند.
7اگر زمینی، بارانی را که بارها بر آن می‌بارد جذب کند و برای کسانی که به‌خاطر آنها کِشت شده است محصول مفید بار آورَد، از خدا برکت می‌یابد. 8امّا زمینی که خار و خس بار می‌آورد، بی‌ارزش است و در خطر لعنت قرار دارد، و سرانجام نیز سوزانده خواهد شد.
9ای عزیزان، هرچند این‌چنین سخن می‌گوییم، امّا در مورد شما یقین داریم که چیزهای بهتر که با نجات همراه است، نصیبتان خواهد شد. 10زیرا خدا بی‌انصاف نیست که عمل شما و محبتی را که به‌خاطر نام او در خدمت به مقدسین*‏6‏:10 منظور قوم مقدّس خدا یعنی مؤمنان به عیسی مسیح است؛ همچنین در بقیۀ کتاب. نشان داده و می‌دهید فراموش کند. 11آرزوی ما این است که هر‌یک از شما همین جدیّت را برای تحقق امیدتان تا به آخر نشان دهید، 12و کاهل نباشید، بلکه از کسانی سرمشق گیرید که با ایمان و شکیبایی وارث وعده‌ها می‌شوند.
قطعی بودن وعده‌های خدا
13هنگامی که خدا به ابراهیم وعده داد، چون بزرگتری از خودش نبود که به او سوگند خورَد، پس به خود سوگند خورد 14و فرمود: «به‌یقین تو را برکت خواهم داد و تو را کثیر خواهم ساخت.»*پیدایش ‏22‏:17. 15و بدین‌گونه، ابراهیم پس از آنکه با شکیبایی انتظار کشید، وعده را یافت.
16آدمیان به کسی بزرگتر از خود سوگند می‌خورند و سوگند، سخن شخص را تضمین می‌کند و به همۀ بحثها پایان می‌بخشد. 17به همین‌سان، چون خدا خواست تغییرناپذیر بودن قصد خود را بر وارثان وعده‌ها هر چه آشکارتر سازد، آن را با سوگند تضمین کرد، 18تا به واسطۀ دو امر تغییرناپذیر، که ممکن نیست خدا دربارۀ آنها دروغ بگوید، ما از دلگرمی بسیار برخوردار شویم، ما که گریخته‌ایم تا امیدی را که پیش روی ما قرار داده شده است، به چنگ گیریم. 19این امید، به منزلۀ لنگری محکم و ایمن برای جان ماست، امیدی که به محرابِ درون حجاب راه می‌یابد، 20جایی که عیسی چون پیشرو ما، و به نمایندگی از ما، داخل شد؛ همان که جاودانه کاهن اعظم شده است، در رتبۀ مِلْکیصِدِق.
7
کهانت مِلْکیصِدِق
1این مِلْکیصِدِق، پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود. او به ابراهیم که از شکست دادنِ پادشاهان بازمی‌گشت، برخورد و او را برکت داد. 2و ابراهیم به همین شخص از همه چیز ده‌یک داد. نام او نخست به معنی ’پادشاه پارسایی‘ و بعد ’پادشاه سالیم‘، یعنی ’پادشاه صلح‘ است. 3او به لحاظ اینکه نه پدر و نه مادر و نه نسب‌نامه‌اش معلوم است، و نه آغازِ ایام یا پایان زندگی‌اش، شبیه پسر خدا بوده، همیشه کاهن باقی می‌ماند.
4بنگرید که او چه شخص بزرگی بود که حتی ابراهیمِ پاتْریارْک*‏7‏:4 ”پاتْریارْک“ به معنی ”نیای بزرگ“ است. از غنایم به او ده‌یک داد! 5حال، بنا بر حکم شریعت، فرزندان لاوی که کاهن می‌شوند، می‌باید از قوم که برادران ایشانند ده‌یک بگیرند، هرچند آنها نیز از نسل ابراهیم‌اند. 6امّا این شخص که از نسل لاوی نبود، از ابراهیم ده‌یک گرفت و او را که صاحب وعده‌ها بود، برکت داد. 7و بدون شک، کوچکتر است که از بزرگتر برکت می‌یابد. 8در یکی، کسانی ده‌یک می‌گیرند که می‌میرند؛ امّا در دیگری، کسی که درباره‌اش شهادت داده شده که زنده است. 9حتی می‌توان گفت که خودِ لاوی هم که دریافت‌کنندۀ ده‌یک بود، به واسطۀ ابراهیم ده‌یک داد. 10زیرا هنگامی که مِلْکیصِدِق به ابراهیم برخورد، لاوی در همان وقت نیز در صُلبِ جدّش وجود داشت.
شباهت مِلْکیصِدِق به عیسی
11اگر دستیابی به کمال، از طریق نظام کهانتِ لاوی میسّر بود - چرا که قوم قوانینی در خصوص آن دریافت کرده بودند - چه لزومی داشت کاهنی دیگر، نه از رتبۀ هارون، بلکه از رتبۀ مِلْکیصِدِق ظهور کند؟ 12زیرا اگر نظام کهانت تغییر کند، ناگزیر شریعت نیز می‌باید تغییر یابد. 13زیرا کسی که این مطالب دربارۀ او گفته شده، به قبیله‌ای دیگر تعلق دارد که از آن قبیله کسی هرگز خدمت مذبح را نکرده است؛ 14چون کاملاً روشن است که خداوندِ ما از نسل یهودا بود و موسی در مورد آن قبیله چیزی راجع به کهانت نگفت. 15و از این هم روشنتر آنکه هر گاه کاهنی دیگر همانند مِلْکیصِدِق ظهور کند، 16او نه بر پایۀ حکم شرعیِ مربوط به نَسَب خود، بلکه بر پایۀ نیروی حیاتی فناناپذیر، کاهن می‌شود. 17زیرا دربارۀ او چنین شهادت داده شده که:
«تو جاودانه کاهن هستی،
در رتبۀ مِلْکیصِدِق.»*مزمور ‏110‏:4.
18حکم پیشین منسوخ شد، چون سست و بی‌فایده بود، 19زیرا شریعت هیچ چیز را کامل نکرد. در مقابل، امیدی بهتر ارائه شد که از طریق آن به خدا نزدیک می‌شویم.
20و این بدون سوگند نبود! دیگران بدون هیچ سوگندی کاهن شدند، 21امّا کاهن شدن او با سوگند همراه بود، آنگاه که خدا به وی گفت:
«خداوند سوگند خورده
و نظرش را تغییر نخواهد داد که:
”تو جاودانه کاهن هستی“.»*مزمور ‏110‏:4.
22به‌خاطر این سوگند، عیسی ضامن عهدی بهتر شده است.
23شمار کاهنان پیشین بس زیاد بود، زیرا مرگ مانع از ادامۀ خدمت آنها می‌شد. 24حال آنکه عیسی چون تا ابد زنده است، کهانت بی‌پایان دارد. 25پس او قادر است آنان را که از طریق وی نزد خدا می‌آیند، جاودانه نجات بخشد،*‏7‏:25 یا:‏ «... به کمال نجات بخشد». زیرا همیشه زنده است تا برایشان شفاعت کند.
26ما به چنین کاهن اعظمی نیاز داشتیم، کاهنی قدّوس، بی‌عیب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها. 27برخلاف دیگر کاهنان اعظم، او نیازی ندارد هر روز، نخست برای گناهان خود و سپس برای گناهان قوم، قربانی تقدیم کند. بلکه آنگاه که خود را تقدیم کرد، یک بار برای همیشه برای گناهان ایشان قربانی داد. 28زیرا شریعت، انسانهایی ضعیف را به کهانت اعظم برمی‌گمارد، امّا سوگندی که پس از شریعت آمد، پسر را برگماشت، که جاودانه کامل شده است.
8
کاهن اعظمِ عهد جدید
1جان کلام در آنچه می‌گوییم این است که ما چنین کاهن اعظمی داریم که بر جانب راست تختِ مقام کبریا در آسمان نشسته 2و خدمتگزار مکان اقدس یعنی آن خیمۀ حقیقی است که خداوند بر پا کرده، نه انسان.
3هر کاهن اعظم برای تقدیم هدایا و قربانیها منصوب می‌شود. از همین رو، این کاهن نیز می‌بایست چیزی برای تقدیم کردن داشته باشد. 4اگر او بر زمین بود، کاهن نمی‌بود، زیرا کاهنانی دیگر هستند که بنا بر شریعت هدایا تقدیم می‌کنند. 5امّا آنها تنها شبیه و سایۀ چیزهای آسمانی را خدمت می‌کنند. به همین سبب، هنگامی که موسی می‌خواست خیمه را بسازد، به او هشدار داده شد: «آگاه باش که همه چیز را مطابق نمونه‌ای بسازی که در کوه به تو نشان داده شد.»*خروج ‏25‏:40. 6امّا خدمتی که عیسی یافته، به مراتب برتر از خدمت آنهاست، به همان میزان که او واسطۀ عهدی به مراتب بهتر از عهد قدیم است، عهدی که بر وعده‌های نیکوتر بنا شده است.
7زیرا اگر عهدِ نخست نقصی نداشت، نیازی به طلب کردن عهدی دیگر نبود. 8امّا خدا نقصی یافت و بدیشان فرمود:
«خداوند می‌گوید، هان روزهایی فرا می‌رسد
که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا
عهدی تازه خواهم بست.
9نه مانند عهدی که با پدرانشان بستم،
آن روز که دست ایشان را گرفتم
تا از سرزمین مصر به در آورم؛
زیرا، خداوند می‌گوید، آنان به عهد من وفادار نماندند.
پس، از ایشان روی گرداندم.
10امّا خداوند چنین اعلام می‌کند:
این است عهدی که پس از آن ایام
با خاندان اسرائیل خواهم بست.
احکام خود را در ذهن ایشان خواهم نهاد،
و بر دلهای ایشان خواهم نگاشت.
من خدای ایشان خواهم بود،
و ایشان قوم من خواهند بود.
11دیگر کسی به همسایۀ خود تعلیم نخواهد داد
و یا کسی به برادر خود نخواهد گفت،
”خداوند را بشناس!“
زیرا همه از خُرد و بزرگ، مرا خواهند شناخت،
12از آن رو که شرارت ایشان را خواهم آمرزید
و گناهانشان را دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.»*اِرمیا ‏31‏:‏31‏-34.
13خدا با سخن‌گفتن از عهدی ’جدید‘، آن عهد نخست را کهنه می‌سازد؛ و آنچه کهنه و قدیمی می‌شود، زود از میان خواهد رفت.
9
عبادت در خیمۀ زمینی
1عهد نخست، قوانینی برای عبادت داشت و نیز از محرابگاهی زمینی برخوردار بود. 2خیمه‌ای بر پا شده بود که در اتاق نخست*‏9‏:2 یا:‏ ”اتاق بیرونی“. آن، چراغدان، میز، و نان حضور قرار داشت؛ این مکان ’قُدس‘ خوانده می‌شد. 3پشت پردۀ دوّم نیز اتاقی بود که ’قُدس‌الاقداس‘ نام داشت؛ 4در این اتاق، مذبح زرّینِ بخور و صندوق عهد قرار داشت که با طلا پوشانیده شده بود. در این صندوق، ظرفِ زرّینِ ’مَنّا‘، عصای هارون که شکوفه آورده بود، و الواح سنگی عهد قرار داده شده بود. 5بر بالای صندوق، کروبیانِ ’جلال‘*‏9‏:5 منظور حضور پر جلال خدا است. بر جایگاه کفّاره*‏9‏:5 یا:‏ ”تخت رحمت“. سایه‌گستر بودند. اکنون جای آن نیست که به شرح جزئیات بپردازیم.
6پس از آنکه همه چیز بدین صورت نظام یافت، کاهنان مرتب به اتاق نخست داخل می‌شدند تا خدمت خود را به انجام رسانند. 7امّا تنها کاهن اعظم به اتاق دوّم داخل می‌شد، آن هم تنها سالی یک بار، و همیشه نیز خون به همراه داشت تا برای خود و برای گناهانی که قوم ناآگاهانه کرده بودند، تقدیم کند. 8روح‌القدس بدین‌گونه نشان می‌دهد که تا زمانی که اتاق*‏9‏:8 یا ”خیمه“. نخست برقرار است، راه ورود به مکان اقدس هنوز ظاهر نشده است. 9این نِمادی است از زمان حاضر که در آن، هدایا و قربانیهایی تقدیم می‌شود که قادر نیست وجدان عبادت‌کننده را کاملاً پاک سازد، 10بلکه تنها به کارِ خوردن و نوشیدن و انجام آداب مختلف شستشوی آیینی می‌آید. اینها تنها تشریفاتی است ظاهری که تا فرا رسیدن زمان اصلاحِ امور ابلاغ شده بود.
خون مسیح
11امّا چون مسیح در مقام کاهن اعظمِ آن امورِ نیکو ظاهر گشت که هم‌اکنون واقع شده‌اند، به خیمه‌ای بزرگتر و کاملتر داخل شد که به دست انسان ساخته نشده است و به دیگر سخن، به این خلقت تعلّق ندارد. 12و به خون بزها و گوساله‌ها داخل نشد، بلکه یک بار برای همیشه به خون خود به قُدس‌الاقداس داخل شد و رهایی*‏9‏:12 اصل یونانی این واژه در بسیاری مواقع حاوی مفهوم رهانیدن بردگان اسیر با پرداخت بها است؛ همچنین در آیۀ 15. ابدی را حاصل کرد. 13زیرا اگر خون بزها و گاوها و پاشیدن خاکسترِ گوساله بر آنان که به لحاظ آیینی ناپاکند، ایشان را تقدیس می‌کند تا به ظاهر پاک باشند، 14چقدر بیشتر، خون مسیح که به واسطۀ آن روح جاودانی، خویشتن را بی‌عیب به خدا تقدیم کرد، وجدان ما را از اعمال منتهی به مرگ*‏9‏:14 یا:‏ ”از مراسم بیهوده“. پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت کنیم!
15از همین رو، مسیح واسطۀ عهدی است جدید، تا فراخواندگان بتوانند میراث جاودانی موعود را دریافت کنند. زیرا اکنون مرگی رخ داده که آنان را از گناهانی که در متن عهد نخست واقع شد، رهایی می‌بخشد. 16زیرا در هر عهدی،*‏9‏:16 یا ”وصیتی“؛ همچنین در آیۀ 17. لازم است مرگِ عاملی که عهد را رسمیت می‌بخشد*‏9‏:16 یا:‏ ”مرگ وصیت‌کننده“؛ همچنین در آیۀ 17. به میان آید، 17زیرا هر عهدی تنها بر اساس چنین مرگی ارزش قانونی می‌یابد؛ چون تا زمانی که عاملِ رسمیت بخشنده به عهد زنده است، آن عهد اعتباری ندارد. 18از همین رو، حتی عهد نخست نیز بدون خون، قابل اجرا نبود. 19آن هنگام که موسی هر یک از احکام شریعت را به تمامی قوم اعلام کرد، خون گوساله‌ها را گرفته، همراه با آب و پشم قرمز و شاخه‌های زوفا، بر طومار و همۀ قوم پاشید 20و گفت: «این است خون عهدی که خدا شما را به نگاه داشتنش حکم فرموده است.»*خروج ‏24‏:8. 21همچنین آن خون را بر خیمه و بر هرآنچه در آیینهای آن به کار می‌رفت، پاشید. 22در حقیقت، بنا بر شریعت، تقریباً همه چیز به وسیلۀ خون پاک می‌شود و بدون ریختن خون، آمرزشی نیست.
23پس می‌بایست شبیه چیزهای آسمانی با این قربانیها پاک شود، امّا اصل آنها با قربانیهایی بهتر از اینها. 24زیرا مسیح به محرابگاهی داخل نشد که ساختۀ دست بشر و تنها شبیه محرابگاه حقیقی باشد، بلکه به خودِ آسمان داخل شد تا اکنون به نمایندگی از ما در حضور خدا ظاهر شود. 25و نیز به آنجا داخل نشد تا خویشتن را بارها چون قربانی تقدیم کند، همانند کاهن اعظم که هر ساله به قُدس‌الاقداس داخل می‌شود، آن هم با خونی که خون خودش نیست. 26زیرا در این صورت، مسیح می‌بایست از زمان آفرینش جهان، بارها رنج کشیده باشد. امّا او اکنون یک بار برای همیشه در نقطۀ اوج تمامی اعصار*‏9‏:26 یا:‏ ”در پایان تمامی اعصار“. ظاهر شد تا با قربانی خود، گناه را از میان بردارد. 27همان‌گونه که برای انسان یک بار مردن و پس از آن داوری مقرر است، 28مسیح نیز پس از آنکه یک بار قربانی شد تا گناهان بسیاری را بر دوش کِشد، دیگر بار ظاهر خواهد شد، نه برای رفع گناه، بلکه تا آنان را که مشتاقانه چشم به راه اویند، نجات بخشد.
10
قربانی یگانۀ مسیح
1شریعت فقط سایۀ چیزهای نیکوی آینده است، نه صورت واقعی آنها. از همین رو، هرگز نمی‌تواند با قربانیهایی که سال به سال پیوسته تکرار می‌شود، آنان را که برای عبادت نزدیک می‌آیند، کامل سازد. 2وگرنه آیا تقدیم آنها متوقف نمی‌شد؟ زیرا در آن صورت، عبادت‌کنندگان یک بار برای همیشه پاک می‌شدند و از آن پس دیگر برای گناهان خود احساس تقصیر نمی‌کردند. 3امّا آن قربانیها هر سال یادآور گناهانند، 4چرا که ممکن نیست خون گاوها و بزها گناهان را از میان بردارد.
5از این رو، هنگامی که مسیح به جهان آمد، فرمود:
«به قربانی و هدیه رغبت نداشتی،
امّا بدنی برای من مهیا ساختی؛
6از قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای گناه خشنود نبودی.
7آنگاه گفتم: ”اینک من می‌آیم،
تا ارادۀ تو را ای خدا به جای آورم؛
در طومار کتاب درباره‌ام نوشته شده است.“‌»*مزمور ‏40‏:‏6‏-8 (ترجمۀ یونانی هفتادتَنان).
8نخست می‌گوید: «به قربانی و هدیه، قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشتی و از آنها خشنود نبودی»، هرچند شریعت خواهان انجامشان بود. 9سپس می‌فرماید: «اینک من می‌آیم تا ارادۀ تو را به جای آورم.» پس اوّلی را باطل می‌کند تا دوّمی را برقرار سازد. 10به واسطۀ همین اراده، ما یک بار برای همیشه، از طریق قربانیِ بدن عیسی مسیح تقدیس شده‌ایم.
11هر کاهن، هر روز به خدمت می‌ایستد و همان قربانیها را که هرگز نمی‌توانند گناهان را از میان بردارند، بارها می‌گذراند. 12امّا این کاهن، چون برای همیشه یک قربانی به جهت گناهان تقدیم کرد، به دست راست خدا بنشست. 13از آن هنگام، در انتظار است که دشمنانش کرسی زیر پایش گردند، 14زیرا با یک قربانی، تقدیس‌شدگان را تا ابد کامل ساخته است.
15روح‌القدس نیز در این خصوص به ما گواهی می‌دهد. ابتدا می‌فرماید:
16«خداوند اعلام می‌کند،
این است عهدی که پس از آن ایام با ایشان خواهم بست.
احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد،
و بر ذهن ایشان خواهم نگاشت.»*اِرمیا ‏31‏:33.
17سپس می‌افزاید:
«گناهان و نافرمانیهای ایشان را
دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.»*اِرمیا ‏31‏:34.
18آنجا که اینها آمرزیده شده باشند، دیگر جایی برای قربانی گناه باقی نمی‌ماند.
دعوت به پایداری
19پس ای برادران، از آنجا که به خون عیسی می‌توانیم آزادانه*‏10‏:19 یا:‏ ”با اطمینان“ و یا ”با شهامت“. به مکان اقدس داخل شویم، 20یعنی از راهی تازه و زنده که از میان آن پرده که بدن اوست، بر ما گشوده شده است، 21و از آنجا که کاهنی بزرگ بر خانۀ خدا داریم، 22بیایید با اخلاص قلبی و اطمینانِ کاملِ ایمان به حضور خدا نزدیک شویم، در حالی که دلهایمان از هر احساس تقصیر زدوده و بدنهایمان با آبِ پاک شسته شده است. 23بیایید بی‌تزلزل، امیدی را که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا وعده‌دهنده امین است. 24و در فکر آن باشیم که چگونه می‌توانیم یکدیگر را به محبت و انجام اعمال نیکو برانگیزانیم. 25و از گرد آمدن با یکدیگر دست نکشیم، چنانکه بعضی را عادت شده است، بلکه یکدیگر را بیشتر تشویق کنیم - بخصوص اکنون که شاهد نزدیکتر شدن آن روز هستید.
26زیرا اگر پس از بهره‌مندی از شناخت حقیقت، عمداً به گناه کردن ادامه دهیم، دیگر هیچ قربانی برای گناهان باقی نمی‌ماند؛ 27آنچه می‌ماند، انتظار هولناک مجازات و آتشی مَهیب است که دشمنان خدا را فرو خواهد بلعید. 28هر که شریعت موسی را رد می‌کرد، بنا بر گواهی دو یا سه شاهد، بدون ترحم کشته می‌شد. 29حال به گمان شما چقدر بیشتر کسی که پسر خدا را پایمال کرده و خون عهدی را که بدان تقدیس شده بود، ناپاک شمرده و به روح فیض، بی‌حرمتی روا داشته است، سزاوار مجازاتی بس سخت‌تر خواهد بود؟ 30زیرا او را می‌شناسیم که فرموده است: «انتقام از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم داد،»*تثنیه ‏32‏:35. و نیز: «خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد.»*تثنیه ‏32‏:36 و مزمور ‏135‏:14. 31آری، افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است.
32آن روزهای پیشین را به یاد آورید، زمانی را که تازه منوّر شده بودید؛ در آن روزها، با تحمل رنج و زحمت، در مبارزه‌ای عظیم ایستادگی به خرج دادید. 33گاهی در برابر چشم همگان مورد اهانت و آزار قرار می‌گرفتید و گاهی دوش به دوش کسانی می‌ایستادید که با ایشان چنین رفتار می‌شد. 34با آنان که در زندان بودند، همدردی می‌کردید و تاراج اموال خود را با شادی می‌پذیرفتید، زیرا می‌دانستید از داراییهای بهتر که جاودانی است، برخوردارید.
35پس این آزادگی*‏10‏:35 یا ”اطمینان“ و یا ”شهامت“. خود را ترک مگویید، زیرا پاداشی عظیم در پی خواهد داشت. 36چون لازم است پایداری کنید تا آنگاه که ارادۀ خدا را به انجام رساندید، وعده را بیابید. 37زیرا پس از اندک زمانی
«او که باید بیاید، خواهد آمد
و تأخیر نخواهد کرد.
38امّا شخصِ پارسای من
به ایمان*‏10‏:38 یا ”وفاداری“؛ همچنین در آیۀ 39. زیست خواهد کرد.
و اگر عقب نشیند،
از او خشنود نخواهم شد.»*حَبَقوق ‏2‏:3 و 4.
39لیکن ما از کسانی نیستیم که به عقب برمی‌گردند و هلاک می‌شوند، بلکه از آنانیم که ایمان دارند و حیات می‌یابند.
11
قهرمانان ایمان
1ایمان، ضامن چیزهایی است که بدان امید داریم و برهان آنچه هنوز نمی‌بینیم.*‏11‏:1 یا:‏ «ایمان، اطمینان بر چیزهایی است که بدان امید داریم و یقین به آنچه هنوز نمی‌بینیم». 2به سبب ایمان بود که دربارۀ پیشینیان*‏11‏:2 یا:‏ ”نیاکان ما“. به نیکویی شهادت داده شد.
3به ایمان درمی‌یابیم که کائنات به وسیلۀ کلام خدا شکل گرفت، بدان‌گونه که آنچه دیده می‌شود از چیزهای دیدنی پدید نیامد.*‏11‏:3 یا:‏ «... آنچه دیده می‌شود از چیزهای نادیدنی پدید آمد».
4به ایمان بود که هابیل قربانی‌ای نیکوتر از قربانی قائن به خدا تقدیم کرد، و به سبب همین ایمان دربارۀ او شهادت داده شد که پارساست، زیرا خدا دربارۀ هدایای او به نیکویی شهادت داد. به همین سبب، هرچند چشم از جهان فرو بسته، هنوز سخن می‌گوید.
5به ایمان بود که خَنوخ از این جهان منتقل شد تا طعم مرگ را نچشد و دیگر یافت نشد، چون خدا او را برگرفت. زیرا پیش از برگرفته شدن، دربارۀ او شهادت داده شد که خدا را خشنود ساخته است. 6و بدون ایمان ممکن نیست بتوان خدا را خشنود ساخت، زیرا هر که به او نزدیک می‌شود، باید ایمان داشته باشد که او هست و جویندگان خود را پاداش می‌دهد.
7به ایمان بود که نوح هنگامی که از جانب خدا دربارۀ اموری که تا آن زمان دیده نشده بود هشدار یافت، آن را با خداترسی به‌جدّ گرفت و برای نجات خانوادۀ خویش کشتی ساخت. او به ایمانِ خود دنیا را محکوم کرد و وارث آن پارسایی شد که بر ایمان استوار است.
8به ایمان بود که ابراهیم هنگامی که فرا خوانده شد، اطاعت کرد و حاضر شد به جایی رود که بعدها به میراث می‌یافت؛ و هرچند نمی‌دانست کجا می‌رود، روانه شد. 9به ایمان بود که در سرزمین موعود، همچون بیگانه‌ای در دیار غریب خانه به دوش گردید و همانند اسحاق و یعقوب که با او وارث همان وعده بودند، در خیمه‌ها ساکن شد. 10زیرا چشم‌انتظار شهری بود با بنیاد، که معمار و سازنده‌اش خداست.
11به ایمان بود که ابراهیم توانایی یافت نسلی داشته باشد، با اینکه سارا نازا و خود او نیز سالخورده بود؛*‏11‏:11 یا:‏ «با ایمان بود که حتی سارا با اینکه نازا و سالخورده بود، توانایی یافت نسلی داشته باشد». چرا که وعده‌دهنده را امین شمرد. 12این‌گونه، از یک تن، آن هم از کسی که تقریباً مرده بود، نسلی کثیر همچون ستارگان آسمان، و بی‌شمار مانند شنهای کنارۀ دریا، پدید آمد.
13اینان همه در ایمان درگذشتند، در حالی که وعده‌ها را هنوز نیافته بودند، بلکه فقط آنها را از دور دیده و خوشامد گفته بودند. ایشان تصدیق کردند که بر زمین، بیگانه و غریبند. 14آنان که چنین سخن می‌گویند، آشکارا نشان می‌دهند که در جستجوی وطنی هستند. 15اگر به سرزمینی می‌اندیشیدند که ترکش کرده بودند، فرصت بازگشت می‌داشتند. 16امّا مشتاق سرزمینی نیکوتر بودند، مشتاق وطنی آسمانی. از همین رو، خدا عار ندارد خدای ایشان خوانده شود، زیرا شهری برایشان مهیا کرده است.
17به ایمان بود که ابراهیم هنگامی که آزموده شد، اسحاق را به عنوان قربانی تقدیم کرد؛ و او که وعده‌ها را پذیرفته بود حاضر شد پسر یگانۀ خود را قربانی کند، 18همان را که درباره‌اش گفته شده بود: «نسل تو از اسحاق خوانده خواهد شد.»*پیدایش ‏21‏:12. 19ابراهیم چنین اندیشید که خدا قادر است حتی مردگان را زنده کند، و می‌توان گفت که به نوعی اسحاق را از مرگ بازیافت.
20به ایمان بود که اسحاق، یعقوب و عیسو را در خصوص امور آینده برکت داد.
21به ایمان بود که یعقوب به هنگام مرگ، هر یک از پسران یوسف را برکت داد و در حالی که بر سر عصای خود تکیه زده بود، سَجده کرد.
22به ایمان بود که یوسف چون به پایان عمر خود نزدیک شد، از خروج بنی‌اسرائیل سخن گفت و دربارۀ استخوانهای خود دستورهایی داد.
23به ایمان بود که والدین موسی او را پس از تولّد به مدت سه ماه پنهان کردند، زیرا دیدند کودکی است بی‌نظیر؛ و از حکم پادشاه نهراسیدند.
24به ایمان بود که موسی هنگامی که بزرگ شد، نخواست پسر دختر فرعون خوانده شود. 25او آزار دیدن با قوم خدا را بر لذتِ زودگذرِ گناه ترجیح داد. 26و رسوایی به‌خاطر مسیح را باارزشتر از گنجهای مصر شمرد، زیرا از پیش به پاداش چشم دوخته بود. 27به ایمان بود که او بی‌آنکه از خشم پادشاه بهراسد مصر را ترک گفت، زیرا آن نادیدنی را همواره در برابر چشمان خود داشت. 28به ایمان بود که او پِسَخ و پاشیدن خون را به جا آورد تا هلاک‌کنندۀ نخست‌زادگان، بر نخست‌زادگان اسرائیل دست دراز نکند.
29به ایمان بود که قوم از میان دریای سرخ همچون زمینی خشک گذشتند؛ امّا چون مصریان کوشیدند همان کار را انجام دهند، غرق شدند.
30به ایمان بود که دیوارهای اَریحا پس از اینکه قوم هفت روز دور آن گشتند، فرو ریخت.
31به ایمان بود که راحابِ فاحشه همراه با نامطیعان*‏11‏:31 یا:‏ «آنان که ایمان نداشتند». کشته نشد، زیرا جاسوسان را به‌سلامت پذیرا گردید.
32دیگر چه گویم؟ زیرا فرصت نیست دربارۀ جِدعون و باراق و شَمشون و یَفتاح و داوود و سموئیل و پیامبران سخن گویم، 33که به ایمان، ممالک را فتح کردند، عدالت را برقرار نمودند، و وعده‌ها را به چنگ آوردند؛ دهان شیران را بستند، 34شعله‌های سوزان آتش را بی‌اثر کردند و از دَمِ شمشیر رهایی یافتند؛ ضعفشان به قوّت بدل شد، در جنگ توانمند شدند و لشکریان بیگانه را تار‌و‌مار کردند. 35زنان، مردگان خود را قیام کرده بازیافتند. امّا گروهی دیگر شکنجه شدند و رهایی را نپذیرفتند، تا به رستاخیزی نیکوتر دست یابند. 36بعضی استهزا شدند و تازیانه خوردند، و حتی به زنجیر کشیده شده، به زندان افکنده شدند. 37سنگسار گشتند، با ارّه دو پاره شدند و با شمشیر به قتل رسیدند. در جامه‌هایی محقّر از پوست گوسفند و بز در هر جا گذر کرده، تنگدست، ستمدیده و مورد آزار بودند. 38اینان که جهان لایقشان نبود، در بیابانها و کوهها، و غارها و شکافهای زمین، آواره بودند.
39اینان همه به سبب ایمانشان به نیکویی یاد شدند. با این حال، هیچ‌یک آنچه را که بدیشان وعده داده شده بود، نیافتند. 40زیرا خدا از پیش چیزی بهتر برای ما در نظر داشت تا ایشان بدون ما به کمال نرسند.
12
تأدیب خدا بر فرزندانش
1پس چون چنین ابری عظیم از شاهدان را گرداگرد خود داریم، بیایید هر بارِ اضافی و هر گناه را که آسان به دست و پای ما می‌پیچد، از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقه‌ای که برای ما مقرر شده است، بدویم. 2و چشمان خود را بر قهرمان و مظهر کامل ایمان*‏12‏:2 یا:‏ ”بر بانی و کامل‌کنندۀ ایمان“. یعنی عیسی بدوزیم که به‌خاطر آن خوشی که پیشِ رو داشت، صلیب را تحمل کرد و ننگ آن را ناچیز شمرد و اکنون بر جانب راست تخت خدا نشسته است. 3به او بیندیشید که چنان مخالفتی را از سوی گناهکاران تحمل کرد، تا خسته و دلسرد نشوید.
4هنوز در نبرد خود با گناه تا پای جان ایستادگی نکرده‌اید 5و آن سخن تشویق‌آمیز را از یاد برده‌اید که شما را پسران خطاب کرده، می‌گوید:
«ای پسرم، تأدیب خداوند را خوار مشمار،
و چون توبیخت کند، دلسرد مشو.
6زیرا خداوند آنان را که دوست می‌دارد، تأدیب می‌کند،
و هر فرزند خود را که می‌پذیرد، تنبیه می‌نماید.»*امثال ‏3‏:11 و 12.
7سختیها را به منزلۀ تأدیب تحمل کنید؛ خدا با شما همچون پسران رفتار می‌کند. زیرا کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟ 8اگر شما تأدیب نشده‌اید، در حالی که همه از آن سهمی داشته‌اند، پس حرامزاده‌اید، نه فرزندان حقیقی. 9به‌علاوه، همۀ ما پدران زمینی داشته‌ایم که تأدیبمان می‌کردند، و ما به آنها احترام می‌گذاشتیم. حال، چقدر بیشتر باید پدر روحهایمان را اطاعت کنیم تا حیات داشته باشیم. 10پدران ما کوتاه‌زمانی بنا بر صلاحدید خود، ما را تأدیب کردند. امّا خدا برای خیریت خودمان ما را تأدیب می‌کند تا در قدّوسیت او سهیم شویم. 11هیچ تأدیبی در حین انجام شدن، خوشایند نیست، بلکه دردناک است. امّا بعد برای کسانی که به وسیلۀ آن تربیت شده‌اند، میوۀ آرامش و پارسایی به بار می‌آورد.
12پس دستهای سست و زانوان لرزان خود را قوی سازید!*اِشعیا ‏۳۵‏:۳. 13برای پاهای خود راههای هموار بسازید،*امثال ‏۴‏:۲۶. تا پای لنگ بیشتر صدمه نبیند، بلکه شفا یابد.
هشدار در مورد بازگشت به گناه
14سخت بکوشید که با همۀ مردم در صلح و صفا به سر برید و مقدّس باشید، زیرا بدون قدّوسیت هیچ‌کس خداوند را نخواهد دید. 15مواظب باشید کسی از فیض خدا محروم نشود، و هیچ ریشۀ تلخی نمو نکند، مبادا موجب ناآرامی شود و بسیاری را آلوده کند. 16هوشیار باشید که هیچ‌یک از شما فاسد*‏12‏:16 یا ”مرتد“. یا همچون عیسو دنیوی نشود که به‌خاطر کاسه‌ای آش، حقِ پسر ارشد بودن خود را فروخت. 17و چنانکه می‌دانید، بعد که خواهان به میراث بردن آن برکت بود، مقبول واقع نشد. و هرچند با زاری در پی آن بود، جای توبه پیدا نکرد.
18زیرا به کوهی نزدیک نیامده‌اید که بتوان لمس کرد، کوهی که مشتعل به آتش باشد؛ و نه به تاریکی و تیرگی و باد شدید؛ 19و نه به نفیر شیپور و یا به آواز کلامی که شنوندگان التماس کردند دیگر با ایشان سخن نگوید. 20زیرا تحمّل آن فرمان را نداشتند که می‌گفت، «حتی اگر حیوانی کوه را لمس کند، می‌باید سنگسار شود.»*خروج ‏19‏:12 و 13. 21آن منظره چنان هراسناک بود که موسی گفت: «از ترس به خود می‌لرزم.»*تثنیه ‏9‏:19.
22بلکه به کوه صَهیون نزدیک آمده‌اید، به اورشلیم آسمانی که شهر خدای زنده است. به جمع شادمانۀ هزاران هزار فرشته آمده‌اید، 23به کلیسای نخست‌زادگانی که نامهایشان در آسمان نوشته شده است. به خدا نزدیک شده‌اید، به خدایی که داور همۀ آدمیان است، و به روحهای پارسایانی که کامل شده‌اند، 24و به عیسی که واسطۀ عهدی جدید است، و به خونِ پاشیده‌ای که نیکوتر از خون هابیل سخن می‌گوید.
25به‌هوش باشید که از گوش فرا دادن به آن که سخن می‌گوید، سر باز مزنید. اگر آنان که به آن که بر زمین بدیشان هشدار داده بود گوش فرا ندادند، راه گریزی نیافتند، پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر از گوش فرا دادن به آن که از آسمان به ما هشدار می‌دهد، سر باز زنیم. 26در آن زمان، صدای او زمین را به لرزه درآورد، امّا اکنون وعده داده است که «یک بار دیگر نه تنها زمین بلکه آسمان را نیز به لرزه در خواهم آورد.»*حَجَّی ‏2‏:6. 27عبارتِ ’یک بار دیگر‘ به از میان برداشته شدنِ*‏12‏:27 یا: ”به تبدیل“. چیزهایی اشاره دارد که به لرزه درمی‌آیند - یعنی چیزهای آفریده شده - تا آنچه تزلزل‌ناپذیر است، باقی بماند.
28پس چون پادشاهی‌ای را می‌یابیم که تزلزل‌ناپذیر است، بیایید شکرگزار باشیم و خدا را با ترس و هیبت عبادتی پسندیده نماییم، 29زیرا «خدای ما آتش سوزاننده است.»*تثنیه ‏4‏:24.
13
اندرزهای پایانی
1محبت برادرانه همچنان برقرار باشد. 2از میهمان‌نوازی نسبت به غریبان غافل مباشید، چرا که با این کار، بعضی نادانسته از فرشتگان پذیرایی کردند. 3آنان را که در زندانند به یاد داشته باشید، چنانکه گویی خود نیز با ایشان در بندید؛ همچنین به یاد کسانی باشید که آزار می‌بینند، چنانکه گویی خود نیز جسماً رنج می‌کشید.
4زناشویی باید در نظر همگان محترم باشد و بسترش پاک نگاه داشته شود، زیرا خدا بی‌عفتان و زناکاران را مجازات خواهد کرد. 5زندگی شما بَری از پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید، زیرا خدا فرموده است:
«تو را هرگز وا نخواهم گذاشت،
و هرگز ترک نخواهم کرد.»*تثنیه ‏31‏:6.
6پس با اطمینان می‌گوییم:
«خداوند یاور من است، پس نخواهم ترسید.
انسان به من چه تواند کرد؟»*مزمور ‏118‏:6 و 7.
7رهبران خود را که کلام خدا را برای شما بیان کردند، به یاد داشته باشید. به ثمرۀ شیوۀ زندگی آنها توجه کنید و از ایمانشان سرمشق گیرید. 8عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابد همان است.
9با تعالیم مختلف و عجیب از راه به در مشوید؛ زیرا نیکوست که دل انسان از فیض تقویت یابد، نه از خوراکهایی که برای معتقدانِ به آنها نفعی ندارد. 10ما مذبحی داریم که خدمتگزارانِ خیمه حق ندارند از آنچه بر آن است بخورند.
11کاهن اعظم، خون حیوانات را به عنوان قربانیِ گناه به قُدس‌الاقداس می‌بَرَد، امّا لاشه‌ها بیرون از اردوگاه سوزانیده می‌شوند. 12به همین‌سان، عیسی نیز بیرون دروازۀ شهر رنج کشید تا با خون خود، قوم را تقدیس کند. 13پس بیایید در حالی که همان ننگ را که او متحمل شد، بر خود حمل می‌کنیم، نزد او بیرون از اردوگاه برویم. 14زیرا در اینجا شهری ماندگار نداریم بلکه مشتاقانه در انتظار آن شهر آینده هستیم.
15پس بیایید به واسطۀ عیسی قربانیِ سپاس را پیوسته به خدا تقدیم کنیم. این قربانی، همان ثمرۀ لبهایی است که به نام او معترفند. 16از نیکویی کردن و سهیم نمودن دیگران در آنچه دارید غفلت مورزید، زیرا خدا از چنین قربانیها خشنود است.
17از رهبران خود اطاعت کنید و تسلیم آنها باشید؛ زیرا ایشان بر جانهای شما دیدبانی می‌کنند و باید حساب بدهند. پس بگذارید کار خود را با شادمانی انجام دهند نه با آه و ناله، زیرا این به نفع شما نخواهد بود.
18برای ما دعا کنید، زیرا مطمئنیم که وجدانمان پاک است و می‌خواهیم از هر جهت با سربلندی زندگی کنیم. 19بخصوص از شما استدعا دارم دعا کنید که بتوانم هر چه زودتر نزدتان بازگردم.
20حال، خدای سلامتی که شبانِ اعظم گوسفندان یعنی خداوند ما عیسی را به خون آن عهد ابدی از مردگان برخیزانید، 21شما را به هر چیز نیکو مجهز گرداند تا ارادۀ او را به انجام رسانید. باشد که او هرآنچه را که موجب خشنودی اوست به واسطۀ عیسی مسیح در ما به عمل آورد، که او را جلال جاودانه باد. آمین.
22ای برادران، از شما می‌خواهم این کلامِ نصیحت‌آمیزِ مرا تحمّل کنید، زیرا به اختصار به شما نوشته‌ام.
23بدانید که برادر ما تیموتائوس آزاد شده است. اگر او زود بیاید، با او به دیدارتان خواهم آمد.
24به همۀ رهبران خود و به تمام مقدسین سلام برسانید. آنان که از ایتالیا هستند، به شما سلام می‌گویند.
25فیض با همۀ شما باد.

آیا می فهمید آنچه را خوانده اید؟

چت با یک مسیحی

كتاب مقدس مسیحیان شامل ۶۶ كتاب می‌باشد كه در یك جلد جمع آوری شده است و مجموعاً كتاب مقدس خوانده می‌شود.

كتاب مقدس دارای دو قسمت بنام عهد عتیق و عهد جدید می‌باشد.

برای خواندن کتاب دیگری از کتاب مقدس، یک کتاب را از لیست انتخاب کنید.