1
از آدم تا ابراهیم
1آدم، شِیث، اَنوش، 2قینان، مَهَلَلئیل، یارِد، 3خَنوخ، مَتوشالَح، لَمِک، 4نوح. پسران نوح،*1:4 در ترجمۀ یونانی هفتادتَنان؛ نسخۀ عبری فاقد عبارت ”پسران نوح“ است. سام، حام و یافِث بودند. 5پسران*1:5 ”پسران“ میتواند به معنی نسل، نوادگان و جانشینان باشد. همچنین در آیات 6-10 و 17-2۳. یافِث، جومِر، ماجوج، مَدای، یاوان، توبال، ماشِک و تیراس بودند. 6پسران جومِر، اَشکِناز، ریفات*1:6 در بسیاری از نسخههای عبری و والگیت (همچنین رجوع کنید به ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و پیدایش 10:3). ولی در اکثر متون عبری: ”دیفات“. و توجَرمَه بودند. 7پسران یاوان، اِلیشَه، تَرشیش، کِتّیم و رودانیم*1:7 یا ”دودانیم“. بودند. 8پسران حام، کوش، مِصرایِم،*1:8 همان ”مصر“ است؛ همچنین در آیۀ 11. فوط و کنعان بودند. 9پسران کوش، سِبا، حَویلَه، سَبتا، رَعَمَه و سَبتِکا بودند. پسران رَعَمَه، صَبا و دِدان بودند. 10کوش پدر نِمرود بود، و نِمرود نخستین دلاورِ روی زمین شد. 11مِصرایِم پدرِ لودیم، عَنامیم، لِهابیم و نَفتوخیم بود، 12و نیز پدرِ فَتروسیم، کَسلوحیم (که فلسطینیان از ایشان پدید آمدند)، و کَفتوریم.
13نخستزادۀ کنعان، صیدون بود و دیگر پسرش، حیت؛ 14نوادگان کنعان، یِبوسیان، اَموریان، جِرجاشیان، 15حِویان، عَرْقیان، سینیان، 16اَروادیان، صِماریان و حَماتیان بودند.
17پسران سام، عیلام، آشور، اَرفَکشاد، لود و اَرام بودند و پسران اَرام،*1:17 طبق یک نسخۀ عبری و برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین در پیدایش 10:23). اغلب نسخههای عبری فاقد ”پسران اَرام“ هستند. عوص، حول، جاتِر و ماشِک. 18اَرفَکشاد پدر شِلَخ بود، و شِلَخ پدرِ عِبِر. 19برای عِبِر دو پسر زاده شد: یکی فِلِج*1:19 ”فِلِج“ یعنی ”تقسیم، جدایی و تفرقه“. نام داشت، زیرا زمین در روزگار او تقسیم شد، و نام برادرش یُقطان بود. 20یُقطان پدرِ اَلموداد، شِلِف، حَضَرمَوِت، یِرَخ، 21هَدورام، اوزال، دِقلَه، 22عوبال،*1:22 برخی نسخههای عبری و متن سریانی (همچنین در پیدایش 10:28). در اغلب نسخههای عبری: ”عیبال“. اَبیمائیل، صَبا، 23اوفیر، حَویلَه و یوباب بود. اینان همگی پسران یُقطان بودند. 24سام، اَرفَکشاد، شِلَخ، 25عِبِر، فِلِج، رِعو، 26سِروج، ناحور، تارَح 27و اَبرام که همان ابراهیم است.
از ابراهیم تا یعقوب
28پسران ابراهیم، اسحاق و اسماعیل بودند.
29نسبنامۀ ایشان چنین است: نِبایوت نخستزادۀ اسماعیل، قیدار، اَدبِئیل، مِبسام، 30مِشماع، دومَه، مَسّا، حَدَد، تیما، 31یِطور، نافیش و قِدِمَه. اینها پسران اسماعیل بودند.
32پسران قِطوره، مُتَعِۀ ابراهیم: قِطوره، زِمران و یُقشان و مِدان و مِدیان و یِشباق و شواَح را زایید. پسران یُقشان، صَبا و دِدان بودند. 33پسران مِدیان، عِفَه و عیفِر و خَنوخ و اَبیداع و اِلداعَه بودند. اینان همگی پسران قِطوره بودند.
34ابراهیم پدر اسحاق بود، و پسران اسحاق، عیسو و اسرائیل بودند.
35پسران عیسو، اِلیفاز، رِعوئیل، یِعوش، یَعلام و قورَح بودند. 36پسران اِلیفاز، تیمان، اومار، صِفوا،*1:36 بسیاری از نسخههای عبری، برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و سریانی (همچنین در پیدایش 36:11). در اغلب نسخههای عبری: ”صِفی“. جَعتام و قِناز بودند، و نیز عَمالیق که مادرش تِمناع*1:36 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین در پیدایش 36: 12). در متن عبری: ”جَعتام، قِناز، تِمناع و عَمالیق“. بود. 37پسران رِعوئیل، نَخَت، زِراح، شَمَّه و مِزَّه بودند. 38پسران سِعیر، لوطان، شوبال، صِبِعون، عَنَه، دیشان، اِصِر و دیشان بودند. 39پسران لوطان، حوری و هومام*1:39 شکل دیگری از ”هیمام“ است؛ نگاه کنید به پیدایش ۳۶:۲۲. بودند و خواهر لوطان، تِمناع بود. 40پسران شوبال، عَلیان،*1:40 شکل دیگری از ”عَلوان“ است؛ نگاه کنید به پیدایش ۳۶:۲۳. مَنَحَت، عیبال، شِفو و اونام بودند. پسرانِ صِبِعون، اَیَه و عَنَه بودند. 41پسر عَنَه، دیشون بود و پسران دیشون، حَمران*1:41 یا ”حِمدان“. و اِشبان و یِتران و کِران بودند. 42پسران اِصِر، بِلهان و زَعَوان و یَعَقان*1:42 نسخۀ عبری؛ در نسخۀ یونانی هفتادتَنان ”عَقان“ آمده است (مقایسه کنید با پیدایش ۳۶: ۲۷). بودند. پسرانِ دیشان، عوص و اَران بودند. 43پیش از آنکه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت کند، در سرزمین اَدوم این پادشاهان سلطنت میکردند: بِلاع پسر بِعور، که نام شهر او دینهابَه بود. 44پس از مرگ بِلاع، یوباب پسر زِراح از بُصرَه، به جای او پادشاه شد. 45پس از مرگ یوباب، حوشام از سرزمین تیمانیان به جایش پادشاه شد. 46پس از مرگ حوشام، هَدَد پسر بِداد که مِدیان را در سرزمین موآب شکست داد، به جای او پادشاه شد. نام شهر او، عَویت بود. 47پس از مرگ هَدَد، سَملَه از مَسریقَه به جایش پادشاه شد. 48پس از مرگ سَملَه، شائول از رِحوبوت واقع در کنار رود*1:48 احتمالاً منظور همان رود فُرات است. به جای او پادشاه شد. 49پس از مرگ شائول، بَعَلحانان پسر عَکبور به جایش پادشاه شد. 50پس از مرگ بَعَلحانان، هَدَد به جای او پادشاه شد. نام شهر او، فاعو*1:50 در بسیاری از نسخههای عبری، برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و متن سریانی و والگیت (همچنین در پیدایش 36:39). در اغلب نسخههای عبری: ”فاعی“. بود و نام زنش مِهیطَبئیل، دختر مَطرِد دختر میذاهَب. 51و هَدَد نیز بمُرد. امیرانِ اَدوم از این قرار بودند: تِمناع، عَلیَه، یِتیت، 52اُهولیبامَه، ایلَه، فینون، 53قِناز، تیمان، مِبصار، 54مَجدیئیل و عیرام. اینان امیرانِ اَدوم بودند. 2
پسران اسرائیل
1پسران اسرائیل از این قرار بودند: رِئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یِساکار، زِبولون، 2دان، یوسف، بِنیامین، نَفتالی، جاد و اَشیر.
نسل یهودا
3پسران یهودا، عیر، اونان و شیلَه بودند. این سه پسر را بَتشوعَۀ کنعانی برای یهودا زایید. اما عیر، نخستزادۀ یهودا، در نظر خداوند شریر بود. پس خداوند او را کشت. 4همچنین تامار، عروس یهودا، فِرِص و زِراح را برای وی زایید. یهودا بر روی هم پنج پسر داشت.
5پسران فِرِص، حِصرون و حامول بودند. 6پسران زِراح، زِمری و ایتان و هیمان و کَلکول و دارَع بودند، یعنی بر روی هم پنج تن. 7پسر*2:7 در عبری: ”پسران“. کَرْمی، عَخار،*2:7 ”عَخار“ یعنی ”زحمت، آزار“. در کتاب یوشَع، ”عَخار“، ”عَخان“ نامیده شده است. آزاردهندۀ اسرائیل بود که در خصوص اشیاء وقفی*2:7 در عبری ”حَرام“، که به تقدیم کامل اشیاء یا اشخاص به خداوند اشاره دارد که اغلب با از بین بردن کامل آنها همراه بود. خیانت ورزید. 8پسر ایتان، عَزَریا بود. 9پسران حِصرون که برایش زاده شدند، یِرَخمِئیل، رام و کالیب*2:9 در عبری ”کِلوبای“ که ”کالیب“ مخفف آن است. بودند. 10رام پدرِ عَمّیناداب، و عَمّیناداب پدر نَحشون بود که بنییهودا را رهبری کرد. 11نَحشون پدر سَلما،*2:11 در ترجمۀ یونانی هفتادتَنان: ”سَلمون“؛ نگاه کنید به روت 4: 21. و سَلما پدر بوعَز بود. 12بوعَز پدر عوبید، و عوبید پدر یَسا بود. 13پسرانِ یَسا اینها بودند: نخستزادهاش اِلیاب، دوّم، اَبیناداب، سوّم شِمِعا، 14چهارم نِتَنئیل، پنجم رَدّای، 15ششم اوصِم، و هفتم داوود. 16خواهران ایشان، صِرویَه و اَبیجایِل بودند. پسران صِرویَه، اَبیشای و یوآب و عَسائیل بودند، یعنی سه پسر. 17اَبیجایِل، عَماسا را زایید، و پدرِعَماسا، یِتِرِ اسماعیلی بود. 18کالیب پسر حِصرون از همسر خود عَزوبَه و نیز از یِریعوت صاحب فرزندانی شد. پسران او اینها بودند: یِشِر، شوباب و اَردون. 19کالیب پس از مرگِ عَزوبَه، اِفرات را به زنی گرفت، و او حور را برایش زایید. 20حور پدرِ اوری بود، و اوری پدرِ بِصَلئیل.
21پس از آن، حِصرون با دختر ماکیر پدر جِلعاد همبستر شد؛ حِصرون در سن شصت سالگی وی را به زنی گرفته بود، و او برایش سِجوب را زایید. 22سِجوب پدر یائیر بود، که در سرزمین جِلعاد بیست و سه شهر داشت. 23اما جِشور و اَرام، حَووتیائیر*2:23 یا: ”روستاهای یائیر“. و قِنات و توابعش را که شصت شهر بود، از ایشان گرفتند. اینان همگی نوادگان ماکیر پدر جِلعاد بودند. 24پس از مرگ حِصرون در کالیبِ اِفراتَه، اَبیّا زن حِصرون، اَشحور پدر تِقوعَ را برایش زایید. 25پسران یِرَخمِئیل، نخستزادۀ حِصرون، از این قرار بودند: نخستزادهاش رام، بونَه، اورِن، اوصِم و اَخیّا. 26نیز یِرَخمِئیل زن دیگری داشت به نام عَطارَه، که مادرِ اونام بود. 27پسران رام نخستزادۀ یِرَخمِئیل، مَعَص و یامین و عِقِر بودند. 28پسران اونام، شَمّای و یاداع بودند. پسران شَمّای، ناداب و اَبیشور بودند. 29نام زن اَبیشور، اَبیحایِل بود، که اَحبان و مولید را برای وی زایید. 30پسران ناداب، سِلِد و اَفّایِم بودند. سِلِد بیاولاد مُرد. 31پسر اَفّایِم، یِشعی بود. پسر یِشعی، شیشان بود و پسر شیشان، اَحلای. 32پسران یاداع برادرِ شَمّای، یِتِر و یوناتان بودند. یِتِر بیاولاد مُرد. 33پسران یوناتان، فِلِت و زازا بودند. اینها نوادگان یِرَخمِئیل بودند. 34و اما شیشان را پسری نبود، بلکه تنها دختران داشت. اما او را غلامی مصری بود، یَرحاع نام. 35پس شیشان دخترش را به غلام خود یَرحاع به زنی داد، و او عَتّای را برای وی زایید. 36عَتّای پدر ناتان بود، و ناتان پدرِ زاباد. 37زاباد پدر اِفلال، اِفلال پدر عوبید، 38عوبید پدر یِیهو، یِیهو پدر عَزَریا، 39عَزَریا پدر حالِص، حالِص پدر اِلِعاسَه، 40اِلِعاسَه پدر سِسمای، سِسمای پدر شَلّوم، 41شَلّوم پدر یِقَمیا، و یِقَمیا پدر اِلیشَمَع بود.
42پسران کالیب، برادر یِرَخمِئیل، از این قرار بودند: نخستزادهاش میشَع که پدر زیف بود، و پسرش*2:42 ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و والگیت؛ در عبری: ”پسران“. مَریشَه که پدر حِبرون بود. 43پسران حِبرون، قورَح، تَپُّواَخ، راقِم و شِمَع بودند. 44شِمَع، پدر راحَم و راحَم پدر یُرقِعام بود. راقِم پدر شَمّای بود. 45پسر شَمّای، مَعون بود، و مَعون پدر بِیتصور بود. 46همچنین عِفَه، مُتَعِۀ کالیب، حَران، موصا و جازیز را زایید. پدر جازیز، حَران بود. 47پسران یَهدای، رِجِم، یوتام، جِشان، فِلِط، عِفَه و شاعَف بودند. 48مَعَکاه، مُتَعِۀ کالیب، شِبِر و تِرحَنَه را زایید. 49او همچنین شاعَف پدر مَدمَنَّه، شِوا پدر مَکبینا، و پدر جِبْعا را زایید. دختر کالیب، عَکسَه بود. 50اینها نوادگان کالیب بودند. پسران حور، نخستزادۀ اِفراتَه، از این قرار بودند: شوبال پدر قَریهیِعاریم، 51سَلما پدر بِیتلِحِم و حاریف پدر بِیتجادِر. 52نوادگان شوبال پدر قَریهیِعاریم، هَرُواِه، یعنی نیمی از مِنوحوت بودند. 53و طایفههای قَریهیِعاریم از این قرار بودند: یِتریان، فوتیان، شوماتیان و مِشراعیان. از این طایفهها، صُرعاتیان و اِشتائُلیان پدید آمدند. 54پسران سَلما، بِیتلِحِم، نطوفاتیان، عَطروتبِیتیوآب، نیمی از مَنَحَتیان، و صُرعیان بودند. 55طایفههای کاتبانی که در یَعبیص سکنی داشتند، از این قرار بودند: تِرعاتیان، شیمِعاتیان و سوکاتیان. اینان قینیانی بودند که از حَمَّت پدر خاندان رِکاب*2:55 یا: ”پدرِ بِیترِکاب“. پدید آمدند. 3
پسران داوود
1اینانند پسران داوود که در حِبرون برایش زاده شدند: نخستزادهاش اَمنون، از اَخینوعَمِ یِزرِعیلی؛ دوّمین، دانیال، از اَبیجایِلِ کَرمِلی؛ 2سوّمین، اَبشالوم، پسر مَعَکاه دخترِ تَلمای، پادشاه جِشور؛ چهارمین، اَدونیا، پسر حَجّیت؛ 3پنجمین، شِفَطیا، از اَبیطال، و ششمین یِترِعام، از عِجلَه همسر داوود. 4این شش تن در حِبرون برای داوود زاده شدند، جایی که او هفت سال و نیم سلطنت کرد. داوود سی و سه سال نیز در اورشلیم سلطنت نمود، 5و اینان در اورشلیم برایش زاده شدند: شِمِعا، شوباب، ناتان و سلیمان، که این چهار تن از بَتشِبَع*3:5 در یکی از نسخههای عبری و متن والگیت (همچنین رجوع کنید به متن ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و ۲ سموئیل 11:3). در اغلب نسخههای عبری: ”بَتشوعَ“. دختر عَمّیئیل بودند؛ 6و نیز یِبحار، اِلیشوعَ،*3:6 در دو نسخۀ عبری (همچنین رجوع کنید به 2 سموئیل 5:15 و 1 تواریخ 14:5). در اغلب نسخههای عبری: ”اِلیشَمَع“. اِلیفِلِط، 7نوجَه، نِفِج، یافیَع، 8اِلیشَمَع، اِلیاداع و اِلیفِلِط، یعنی نُه تن. 9تمامی اینها پسران داوود بودند، و او افزون بر این از مُتَعِههایش نیز پسران داشت؛ و تامار خواهر اینها بود. پادشاهان یهودا
10پسر سلیمان، رِحُبعام بود و پسر او، اَبیّا؛ پسر او، آسا؛ پسر او، یَهوشافاط؛ 11پسر او، یِهورام؛*3:11 در متن عبری ”یورام“ آمده که مخفف ”یِهورام“ است. پسر او، اَخَزیا؛ پسر او، یوآش؛ 12پسر او، اَمَصیا؛ پسر او، عَزَریا؛ پسر او، یوتام؛ 13پسر او، آحاز؛ پسر او، حِزِقیا؛ پسر او، مَنَسی؛ 14پسر او، آمون، و پسر او، یوشیا. 15پسران یوشیا، نخستزادهاش یوحانان، دوّمین، یِهویاقیم، سوّمین، صِدِقیا و چهارمین، شَلّوم بودند. 16نوادگان یِهویاقیم، پسرش یِهویاکین*3:16 در متن عبری ”یِکُنیا“ که شکل دیگری است از ”یِهویاکین“؛ همچنین در آیۀ 17. و پسر وی، صِدِقیا بودند. 17پسران یِهویاکینِ اسیر،*3:17 منظور نسل یِهویاکین است پس از اسارت وی در بابِل. از این قرار بودند: پسرش شِئَلتیئیل، 18مَلکیرام، فِدایاه، شِناَصَّر، یِقَمیا، هوشاماع و نِدَبیا. 19پسران فِدایاه، زروبابِل و شِمعی بودند. پسران زروبابِل، مِشُلّام و حَنَنیا بودند، که خواهرشان شِلومیت بود؛ 20و نیز حَشوبَه، اوهِل، بِرِخیا، حَسَدیا و یوشَبحِسِد، یعنی پنج تن. 21پسران حَنَنیا، فِلَطیا و یِشَعیا بودند؛ پسر یِشَعیا، رِفایا بود؛ پسر او اَرنان، پسر او عوبَدیا، و پسر او، شِکَنیا. 22نوادگان شِکَنیا عبارت بودند از شِمَعیا، و پسران شِمَعیا، حَطّوش، یِجال، باریَح، نِعَریا و شافاط بودند، یعنی شش تن. 23پسران نِعَریا، اِلیوعینای، حِزْقیا و عَزریقام بودند، یعنی سه تن. 24پسران اِلیوعینای، هودایا، اِلیاشیب، فِلایا، عَقّوب، یوحانان، دِلایا و عَنانی بودند، یعنی هفت تن. 4
بقیۀ نسل یهودا
1پسران یهودا، فِرِص، حِصرون، کَرْمی، حور و شوبال بودند. 2رِآیا پسر شوبال، پدر یَحَت بود و یَحَت، پدرِ اَخومای و لاهَد. اینانند طوایف صُرعاتیان. 3پسران*4:3 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین رجوع کنید به نسخۀ والگیت). در عبری: ”پدر“. عیطام از این قرار بودند: یِزرِعیل، یِشما و یِدباش؛ نام خواهر ایشان، هَصِلِلفونی بود. 4فِنوئیل پدر جِدور بود، و عِزِر پدرِ خوشَه. اینها بودند نوادگانِ حور، نخستزادۀ اِفراتَه، پدر بِیتلِحِم. 5اَشحور پدر تِقوعَ دو زن داشت، به نامهای حِلا و نَعَرَه. 6نَعَرَه برای او اَخُزّام، خِفِر، تیمانی و هااَخَشطاری را زایید. اینها فرزندان نَعَرَه بودند. 7پسران حِلا، صِرِت، صوحَر و اِتنان بودند. 8قوص پدرِ عَنوب، صوبیبَه و طایفههای اَخَرحیل پسر هاروم بود. 9یَعبیص از برادران خود شریفتر بود. مادرش او را یَعبیص*4:9 نام ”یَعبیص“ حروفی مشابه با واژۀ عبری به معنی ”درد“ دارد. نام نهاده، گفت: «زیرا او را با درد زاییدم.» 10یَعبیص نزد خدای اسرائیل استدعا کرده، گفت: «کاش که مرا برکت دهی و حدود مرا وسیع گردانی؛ کاش که دست تو همراه من باشد و مرا از بلا*4:10 یا ”شَر“. نگاه داری تا از درد به دور باشم.» و خدا آنچه را یَعبیص خواست، بدو بخشید. 11کِلوب، برادر شوحَه، پدر مِحیر بود و مِحیر، پدر اِشتون. 12اِشتون پدر بِیترافا، فاسیَح و تِحِنَّه بود، و تِحِنَّه، پدر عیرناحاش.*4:12 یا: «تِحِنَّه بانیِ شهر ناحاش بود». اینان مردمان ریقَه بودند. 13پسران قِناز، عُتنِئیل و سِرایا بودند. پسران عُتنِئیل، حَتات و مِعونوتای*4:13 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و متن والگیت. در نسخۀ عبری ”و مِعونوتای“ نیامده است. بودند. 14مِعونوتای پدر عُفرَه بود؛ سِرایا پدر یوآب بود و یوآب، پدرِ جیحَراشیم،*4:14 یعنی: ”درۀ صنعتگران“. که چنین نامیده میشدند زیرا صنعتگر بودند. 15پسران کالیب پسر یِفُنّه، عیرو، ایلَه و ناعَم بودند. پسر ایلَه، قِناز بود. 16پسران یِهَلِلئیل، زیف، زیفَه، تیریا و اَسَرئیل بودند. 17پسران عِزرَه، یِتِر، مِرِد، عافِر و یالون بودند. اینها فرزندان بِتیَه دختر فرعون هستند که مِرِد او را به زنی گرفته بود: او مریم، شَمّای، و یِشبَح پدر اِشتِموعَ را آبستن شده، بزاد.*4:17 متن عبری فاقد واژۀ ”بزاد“ است. 18(زن مِرِد که اهل یهودا بود، برای او یارِد پدر جِدور، حِبِر پدر سوکو، و یِقوتیئیل پدر زانُواَخ را زایید.) اینان بودند پسران بِتیَه دختر فرعون که مِرِد او را به زنی گرفته بود. 19پسران زنِ هودیا خواهر ناحَم، پدرانِ قِعیلَۀ جارَمی و اِشتِموعَ مَعَکایی بودند. 20پسران شیمون، اَمنون، رِنَّه، بِنحانان و تیلون بودند. پسران یِشعی، زُوحیت و بِنزُوحیت بودند. 21پسران شیلَه پسر یهودا اینها بودند: عیر پدر لیکَه، لَعَدَه پدر مَریشَه، و طایفههای خاندان کتاندوزان در بِیتاَشبیَع؛ 22و نیز یوقیم، مردان کوزیبا، یوآش و ساراف، که در موآب و یِشوبیلِحِم حکومت کردند.*4:22 در متن والگیت و ترجمۀ یونانی هفتادتَنان: «در موآب حکومت کردند و به لِحِم بازگشتند». این اسناد، باستانی هستند. 23اینان کوزهگرانی بودند که در نِتاعیم و جِدیرَه سکنی داشتند و در آنجا در خدمت پادشاه به سر میبردند. نسل شمعون
24پسران شمعون اینها بودند: نِموئیل، یامین، یاریب، زِراح و شائول؛ 25پسر شائول، شَلّوم بود؛ پسر او، مِبسام، و پسر او، مِشماع. 26نوادگان مِشماع اینها بودند: پسرش حَمّوئیل، پسر او، زَکّور، و پسر او، شِمعی. 27شِمعی را شانزده پسر و شش دختر بود، ولی برادرانش فرزندان بسیار نداشتند و طایفههای ایشان مانند مردان یهودا زیاد نشدند. 28آنان در بِئِرشِبَع، مولادَه، حَصَرشوعال، 29بِلهَه، عِصِم، تولاد، 30بِتوئیل، حُرما، صِقلَغ، 31بِیتمَرکَبوت، حَصَرسوسیم، بِیتبِرئی و شَعَرایِم میزیستند. این شهرها تا پیش از سلطنت داوود متعلق به ایشان بود. 32روستاهای ایشان عبارت بود از: عیطام، عَین، رِمّون، توکِن و عاشان، یعنی پنج شهر؛ 33و نیز تمامی روستاهای اطراف این شهرها، تا بَعَلَت.*4:33 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین رجوع کنید به یوشَع 19:8). در متن عبری: ”بَعَل“. اینها بود مکان سکونت ایشان، و نسبنامههای خود را داشتند. 34مِشوباب، یَملِک، یوشَه پسر اَمَصیا، 35یوئیل، یِیهو پسر یوشیبیا پسر سِرایا، پسر عَسیئیل، 36اِلیوعینای، یَعَکوبَه، یِشوحایا، عَسایا، عَدیئیل، یِسیمیئیل، بِنایا، 37زیزا پسر شِفعی پسر اَلّون پسر یِدایا پسر شِمری پسر شِمَعیا. 38اینان که نام برده شدند، رهبران طایفههایشان بودند، و خاندانهایشان بسیار زیاد شد. 39ایشان در جستجوی چراگاه برای گلههای خویش به مَدخلِ جِدور تا به جانب شرقی وادی رفتند، 40و در آنجا چراگاههای خوب و حاصلخیز یافتند. آن سرزمین، وسیع و امن و آرام بود، زیرا ساکنین قبلیِ آن از نسل حام بودند. 41اینان که نامشان ثبت شد، در روزگار حِزِقیا پادشاه یهودا آمدند و خیمههای آنان و مِعونیانی را که در آنجا بودند از بین بردند، و آنان را تا به امروز نابود ساخته، در جای ایشان ساکن شدند زیرا در آنجا برای گلههایشان چراگاه وجود داشت. 42و برخی از ایشان، یعنی پانصد تن از مردان شمعون، به سرکردگیِ فِلَطیا، نِعَریا، رِفایا و عُزّیئیل، پسران یِشعی، به کوه سِعیر رفتند. 43آنان باقیماندگان عَمالیقیانی را که گریخته بودند، شکست داده و تا به امروز در آنجا ساکن شدهاند.
5
نسل رِئوبین
1اینانند پسران رِئوبین، نخستزادۀ اسرائیل؛ زیرا که رِئوبین نخستزاده بود، اما از آنجا که بستر پدر خود را بیحرمت ساخت،*5:1 یعنی: «چون با مُتَعِۀ پدرش همبستر شد»؛ رجوع کنید به پیدایش 35:22. حق نخستزادگی او به پسران یوسف، پسر اسرائیل، داده شد. از این رو در نسبنامه ثبت نشده که او نخستزاده است؛ 2اگرچه یهودا بر برادرانش برتری یافت و رهبری از او برخاست، اما حقِ نخستزادگی از آنِ یوسف بود. 3باری، پسران رِئوبین، نخستزادۀ اسرائیل، خَنوخ، فَلّو، حِصرون و کَرْمی بودند. 4نسل یوئیل: پسرش شِمَعیا، پسر او جوج، پسر او شِمعی، 5پسر او میکاه، پسر او رِآیا، پسر او بَعَل، 6و پسر او بِئیرَه که رهبر رِئوبینیان بود و تِغلَتفِلاِسِر پادشاه آشور او را به تبعید برد. 7خویشان وی بر حسب طوایفشان به هنگام ثبت نسبنامههای نسلهایشان: رئیسِ ایشان یِعیئیل، زکریا، 8و بِلاع پسر عَزاز پسر شِمَع پسر یوئیل، که در عَروعیر، تا نِبو و بَعَلمِعون، ساکن بود. 9آنان همچنین به جانب شرق تا به مدخل بیابان در این سوی فُرات مسکن داشتند، زیرا احشام ایشان در سرزمین جِلعاد زیاد شده بود. 10ایشان در روزگار شائول با هاجْریان جنگیدند، و هاجْریان به دست ایشان افتادند. پس ایشان در خیمههای هاجْریان، در سرتاسر منطقۀ شرقی جِلعاد، ساکن شدند.
نسل جاد
11نوادگان جاد مقابل رِئوبینیان در سرزمین باشان تا سرحد سَلِخَه مسکن داشتند. 12رئیس ایشان یوئیل بود؛ شافام دوّم بود، و نیز یَعنای و شافاط، که همگی در باشان بودند. 13خویشان ایشان بر حسب خاندانهایشان، میکائیل، مِشُلّام، شِبَع، یورای، یَعکان، زیَع و عِبِر، یعنی هفت تن بودند. 14اینان بودند پسران اَبیحایِل، پسر حوری پسر یارُاَخ پسر جِلعاد پسر میکائیل پسر یِشیشای پسر یَحدو پسر بوز. 15اَخی پسر عَبدیئیل پسر جونی، رئیس خاندانشان بود. 16آنان در جِلعاد میزیستند، یعنی در باشان و توابعش، و در تمامی چراگاههای شارون تا سرحدات آنها. 17پس اینها به تمامی در روزگار یوتام پادشاه یهودا، و در روزگار یِرُبعام پادشاه اسرائیل، در نسبنامهها ثبت گردیدند.
18از میان رِئوبینیان و جادیان و نیم قبیلۀ مَنَسی، دلاورمردانی که سپر و شمشیر برمیداشتند و کمانگیر و جنگآزموده بودند، بر روی هم ۴۴۷۶۰ تن بودند. 19آنان با هاجْریان و یِطور و نافیش و نوداب جنگیده، 20بر ایشان ظفر یافتند، زیرا خدا هاجْریان و تمامی کسانی را که با آنها بودند به دست ایشان تسلیم کرد، از آن رو که هنگام جنگ نزد خدا فریاد برآوردند، و او خواهش ایشان را اجابت فرمود زیرا که بدو توکلکردند. 21آنان احشامِ هاجْریان را، یعنی پنجاه هزار شتر و دویست و پنجاه هزار گوسفند و دو هزار الاغ را با یکصد هزار تن، به تاراج بردند. 22از آنجا که جنگ از جانب خدا بود، بسیاری کشته شدند. پس ایشان تا زمان تبعید، در جای آنان ساکن بودند.
نیم قبیلۀ مَنَسی
23مردمان نیم قبیلۀ مَنَسی در زمین ساکن شده، از باشان تا بَعَلحِرمون، سِنیر و کوه حِرمون، بسیار کثیر گشتند. 24اینان بودند سران خاندانهایشان: عافِر، یِشعی، اِلیئیل، عِزریئیل، اِرمیا، هودَوْیا و یَحدیئیل. اینان جنگاورانی دلاور، مردانی نامدار، و سران خاندانهایشان بودند. 25با این حال، به خدای پدرانشان خیانت ورزیده، از پی خدایان اقوامِ سرزمینی که خدا ایشان را از برابرشان نابود کرده بود، زنا کردند. 26پس خدای اسرائیل، روحِ فول پادشاه آشور، یعنی روحِ تِغلَتفِلاِسِر پادشاه آشور را برانگیخت، و او رِئوبینیان و جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی را اسیر کرده، ایشان را به حَلَح، خابور، هارا، و نهر جوزان برد، که تا به امروز در آنجا هستند.
6
نسل لاوی
1پسران لاوی، جِرشون*6:1 در متن عبری ”جِرشوم“ که شکل دیگری از ”جِرشون“ است؛ همچنین در آیات 16، 17، 20، 43، 62 و 71.، قُهات و مِراری بودند. 2پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند. 3فرزندان عَمرام، هارون و موسی و مریم بودند. پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند. 4اِلعازار پدر فینِحاس بود، فینِحاس پدر اَبیشوَع، 5اَبیشوَع پدر بُقّی، بُقّی پدر عُزّی، 6عُزّی پدر زِرَحیا، زِرَحیا پدر مِرایوت، 7مِرایوت پدر اَمَریا، اَمَریا پدر اَخیطوب، 8اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر اَخیمَعَص، 9اَخیمَعَص پدر عَزَریا، عَزَریا پدر یوحانان، 10و یوحانان پدر عَزَریا؛ عَزَریا در معبدی که سلیمان در اورشلیم بنا کرد، کاهن بود. 11عَزَریا پدر اَمَریا بود، اَمَریا پدر اَخیطوب، 12اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر شَلّوم، 13شَلّوم پدر حِلقیا، حِلقیا پدر عَزَریا، 14عَزَریا پدر سِرایا، و سِرایا پدر یِهوصاداق. 15یِهوصاداق، آنگاه که خداوند یهودا و اورشلیم را به دست نبوکدنصر به تبعید فرستاد، به تبعید رفت. 16پسران لاوی، جِرشوم، قُهات و مِراری بودند. 17پسران جِرشوم، لِبنی و شِمعی نام داشتند. 18پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند. 19پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. اینانند طایفههای لاویان بر حسب اجدادشان:
20از جِرشوم: پسرش لِبنی، پسر او یَحَت، پسر او زِمَّه، 21پسر او یوآخ، پسر او عِدّو، پسر او زِراح، و پسر او یِاَتِرای. 22نسل قُهات: پسرش عَمّیناداب، پسر او قورَح، پسر او اَسّیر، 23پسر او اِلقانَه، پسر او اِبیاساف، پسر او اَسّیر، 24پسر او تاحَت، پسر او اوریئیل، پسر او عُزّیا، و پسر او شائول. 25پسران اِلقانَه، عَماسای و اَخیموت بودند؛ 26پسر او*6:26 منظور به احتمال زیاد، پسرِ ”اَخیموت“ است. اِلقانَه،*6:26 در برخی از نسخههای عبری، ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و سریانی. در اغلب نسخههای عبری: ”اَخیموت و اِلقانَه. پسران اِلقانَه، ...“. پسر او صوفای، پسر او نَخَت، 27پسر او اِلیاب، پسر او یِروحام، پسر او اِلقانَه، و پسر او سموئیل.*6:27 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان. متن عبری فاقد عبارت ”و پسر او سموئیل“ میباشد. 28پسران سموئیل، نخستزادهاش یوئیل*6:28 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و سریانی (همچنین رجوع کنید به ۱ سموئیل 8:2 و ۱ تواریخ 6:33). متن عبری فاقد نام ”یوئیل“ است. و پسر دوّمش اَبیّا بودند. 29نسل مِراری: مَحْلی، پسر او لِبنی، پسر او شِمعی، پسر او عُزَّه، 30پسر او شِمِعا، پسر او حَجّیا، و پسر او عَسایا. سرایندگان و نوازندگان معبد
31اینانند مردانی که داوود پس از استقرارِ صندوق عهد در خانۀ خداوند، ایشان را به خدمت سراییدن در خانۀ خداوند برگماشت. 32اینان تا پیش از آنکه سلیمان خانۀ خداوند را در اورشلیم بنا کند، در برابر مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، به خدمتِ سراییدن مشغول بودند. ایشان وظایف خود را مطابق قوانینِ مربوط به خدمتشان انجام میدادند.
33اینان بودند مردانی که خدمت میکردند، و نیز پسرانشان: از پسران قُهاتیان: هیمانِ سراینده پسر یوئیل، پسر سموئیل، 34پسر اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیئیل، پسر تُوَخ، 35پسر صوف، پسر اِلقانَه، پسر مَخَت، پسر عَماسای، 36پسر اِلقانَه، پسر یوئیل، پسر عَزَریا، پسر صَفَنیا، 37پسر تاحَت، پسر اَسّیر، پسر اِبیاساف، پسر قورَح، 38پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی، پسر اسرائیل؛ 39و نیز برادرش آساف که به طرفِ راست او میایستاد، یعنی آساف پسر بِرِکیا، پسر شِمِعا، 40پسر میکائیل، پسر بَعَسیا،*6:40 بیشتر نسخههای عبری؛ برخی نسخههای عبری، یک نسخۀ ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و سیریاک: ”مَعَسیا“. پسر مَلْکیا، 41پسر اِتنی، پسر زِراح، پسر عَدایا، 42پسر ایتان، پسر زِمَّه، پسر شِمعی، 43پسر یَحَت، پسر جِرشوم، پسر لاوی. 44و به طرفِ چپ، برادرانشان، یعنی پسران مِراری بودند: ایتان پسر قیشی، پسر عَبدی، پسر مَلّوک، 45پسر حَشَبیا، پسر اَمَصیا، پسر حِلقیا، 46پسر اَمْصی، پسر بانی، پسر شِمِر، 47پسر مَحْلی، پسر موشی، پسر مِراری، پسر لاوی. 48برادرانِ لاویِ آنها به خدمتِ تمامی دیگر وظایف مسکن، یعنی خانۀ خدا، گماشته شدند.
49اما هارون و نسل او بودند که بر مذبح قربانی تمامسوز و مذبح بخور، به جهت هرآنچه در قُدسالاقداس انجام میشد قربانی میگذرانیدند، تا مطابق هرآنچه موسی خادم خدا امر فرموده بود، برای اسرائیل کفّاره کنند.
50اینانند نسل هارون: پسرش اِلعازار، پسر او فینِحاس، پسر او اَبیشوَع، 51پسر او بُقّی، پسر او عُزّی، پسر او زِرَحیا، 52پسر او مِرایوت، پسر او اَمَریا، پسر او اَخیطوب، 53پسر او صادوق، و پسر او اَخیمَعَص.
54مسکنهای ایشان بر حسب مکانهای سکونتشان در سرحدات آنها از این قرار است: از آنجا که قرعۀ اوّل از آنِ نسل هارون از طوایف قُهاتیان بود، 55حِبرون در سرزمین یهودا با چراگاههای اطرافش به ایشان داده شد. 56ولی کشتزارهای شهر و روستاهایش را به کالیب پسر یِفُنّه دادند. 57به پسران هارون شهرهای پناهگاه را دادند، یعنی حِبرون، لِبنَه با چراگاههایش، یَتّیر، اِشتِموعَ با چراگاههایش، 58حیلِن با چراگاههایش، دِبیر با چراگاههایش، 59عاشان با چراگاههایش، یوتا،*6:59 در نسخۀ سریانی (همچنین رجوع کنید به متن ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و یوشَع 21:16). متن عبری فاقد نام ”یوتا“ است. و بِیتشمس با چراگاههایش. 60همچنین از قبیلۀ بِنیامین، جِبعون،*6:60 رجوع کنید به یوشَع 21:17. متن عبری فاقد ”جِبعون“ است. جِبَع با چراگاههایش، عَلِمِت با چراگاههایش و عَناتوت با چراگاههایش. پس تمامی شهرهای ایشان بر حسب طایفههایشان، سیزده شهر بود. 61به بقیۀ قُهاتیان، به قید قرعه ده شهر از طوایف نیمقبیلۀ مَنَسی داده شد.
62به جِرشومیان بر حسب طوایفشان سیزده شهر از قبایل یِساکار، اَشیر، نَفتالی و مَنَسی که در باشانند، اختصاص یافت.
63به مِراریان بر حسب طوایفشان دوازده شهر از قبایل رِئوبین، جاد و زِبولون اختصاص یافت.
64پس بنیاسرائیل این شهرها را با چراگاههایشان به لاویان دادند. 65آنان شهرهای نامبرده را از قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین، به قید قرعه بدیشان دادند.
66برخی از طوایف قُهاتیان، شهرهای قلمرو خود را از قبیلۀ اِفرایِم داشتند. 67بدیشان شهرهای پناهگاه داده شد، یعنی شِکیم با چراگاههایش در مناطق مرتفع اِفرایِم، جازِر با چراگاههایش، 68یُقمِعام با چراگاههایش، بِیتحورون با چراگاههایش، 69و اَیَلون و جَترِمّون با چراگاههایشان؛ 70و از نیمقبیلۀ مَنَسی، عانِر و بلعام را با چراگاههایشان به سایر طایفههای قُهاتیان دادند.
71به جِرشومیان این مناطق داده شد: از طایفۀ نیمقبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان با چراگاههایش و عَشتاروت با چراگاههایش. 72از قبیلۀ یِساکار، قِدِش با چراگاههایش، دابِرَت با چراگاههایش، 73راموت با چراگاههایش و عَنِم با چراگاههایش. 74از قبیلۀ اَشیر، مَشال با چراگاههایش، عَبدون با چراگاههایش، 75حُقّوق با چراگاههایش و رِحوب با چراگاههایش. 76از قبیلۀ نَفتالی، قِدِش در جَلیل با چراگاههایش، حَمّون با چراگاههایش و قَریهتایِم با چراگاههایش.
77به سایر مِراریان این مناطق داده شد: از قبیلۀ زِبولون، رِمّون با چراگاههایش و تابور با چراگاههایش. 78از قبیلۀ رِئوبین، در آن سوی اردن، نزدیک اَریحا واقع در جانب شرقی اردن، باصِر در بیابان با چراگاههایش، یَهْصَه با چراگاههایش، 79قِدیموت با چراگاههایش و میفَعَت با چراگاههایش. 80و از قبیلۀ جاد، راموت در جِلعاد با چراگاههایش، مَحَنایِم با چراگاههایش، 81حِشبون با چراگاههایش و یَعزیر با چراگاههایش.
7
نسل یِساکار
1پسران یِساکار، تولَع، فُوَّه، یاشوب و شِمرون بودند، یعنی چهار تن. 2پسران تولَع، عُزّی، رِفایا، یِریئیل، یَحمای، یِبسام و سموئیل بودند. ایشان سران خاندانهایشان بودند. نسل تولاع جنگاورانی توانا در انساب خود بودند، و شمارشان در روزگار داوود به ۲۲۶۰۰ تن میرسید. 3پسر عُزّی، یِزرَحیا بود. پسران یِزرَحیا، میکائیل، عوبَدیا، یوئیل و یِشّیا بودند، یعنی پنج تن که همگی از سران بودند. 4به همراه ایشان، بر حسب انساب و خاندانهایشان، واحدهای رزمی برای جنگ وجود داشت که شمارشان ۳۶۰۰۰ بود، زیرا که زنان و پسران بسیار داشتند. 5شمارِ بستگان ایشان از تمامی طوایف یِساکار، ۸۷۰۰۰ جنگاور توانا بود، که در نسبنامه ثبت شدند.
نسل بِنیامین
6پسران بِنیامین: بِلاع، باکِر و یِدیعَئیل، سه تن. 7پسران بِلاع: اِصبون، عُزّی، عُزّیئیل، یِریموت و عیری، پنج تن. ایشان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند، که ۲۲۰۳۴ از ایشان بر حسب نسبنامهها ثبت گردیدند. 8پسران باکِر: زِمیَره، یوآش، اِلعازار، اِلیوعینای، عُمری، یِرِموت، اَبیّا، عَناتوت و عَلامِت؛ اینان جملگی پسران باکِر بودند. 9اینان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند که ۲۰۲۰۰ از ایشان بر حسبِ انساب ایشان در نسبنامهها به ثبت رسیدند. 10پسر یِدیعَئیل: بِلهان. پسران بِلهان: یِعوش، بِنیامین، ایهود، کِنعَنَه، زیتان، تَرشیش و اَخیشاحَر. 11این فرزندانِ یِدیعَئیل جملگی سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند. ۱۷۲۰۰ از ایشان که قادر به نبرد بودند، به ثبت رسیدند. 12شُفّیم و حُفّیم پسران عیر بودند، و حوشیم پسرِ اَحیر.
پسران نَفتالی
13پسران نَفتالی: یَحصیئیل، جونی، یِصِر و شَلّوم،*7:13 در برخی نسخههای عبری ”شِلّیم“ آمده است؛ نگاه کنید به پیدایش 46: 24 و اعداد 26: 49. نسل بِلهَه. پسران مَنَسی
14پسران مَنَسی: اَسْریئیل، که از مُتَعِۀ اَرامیِ مَنَسی زاده شد؛ او ماکیر پدرِ جِلعاد را نیز بزاد. 15ماکیر برای حُفّیم و شُفّیم همسر اختیار کرد. نام خواهر ماکیر، مَعَکاه بود. نام پسر دیگرِ*7:15 در عبری: ”دوّم“. ماکیر،*7:15 واژۀ ”ماکیر“ در عبری ذکر نشده است. صِلُفِحاد بود؛ و صِلُفِحاد دختران داشت. 16مَعَکاه همسر*7:16 خواهرِ ماکیر در آیۀ 15 و همسر او در آیۀ 16 هر دو ”مَعَکاه“ نام داشتند. ماکیر پسری بزاد و او را فارِش نامید. برادر فارِش، شارِش نام داشت، و پسران فارِش، اولام و راقِم بودند. 17پسر اولام: بِدان. اینان بودند پسران جِلعاد، پسر ماکیر پسر مَنَسی. 18خواهر او هَمّولِکِه، ایشهود و اَبیعِزِر و مَحلَه را بزاد. 19پسران شِمیداع: اَخیان و شِکیم و لِقحی و اَنیعام.
پسران اِفرایِم
20پسران اِفرایِم: شوتِلاح، پسر او بارِد، پسر او تاحَت، پسر او اِلِعادا، پسر او تاحَت، 21پسر او زاباد، پسر او شوتِلاح، و نیز عِزِر و اِلِعاد که توسط مردان جَت که در آن سرزمین به دنیا آمده بودند کشته شدند، زیرا آمده بودند تا احشام جَتیان را غارت کنند. 22پدرشان اِفرایِم روزهای بسیار برایشان ماتم گرفت، و خویشانش آمدند تا او را تسلی دهند. 23آنگاه اِفرایِم با زنش همبستر شد، و او آبستن شده پسری بزاد. اِفرایِم وی را بِریعَه*7:23 ”بِریعَه“ با واژۀ عبری به معنی ”بد“ همآوایی دارد. نامید، زیرا بلا بر خاندان او نازل شده بود. 24دختر اِفرایِم، شِیِرَه بود، که بِیتحورونِ پایین و بِیتحورونِ بالا و نیز اُزّینشِیِرَه را بنا کرد. 25یکی دیگر از پسران اِفرایِم رِفَح بود؛ پسر رِفَح، رِشِف؛*7:25 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان. متن عبری فاقد واژۀ ”پسر او“ پیش از نام ”رِشِف“ است. پسر او، تِلَح؛ پسر او، تاحَن؛ 26پسر او، لَعدان؛ پسر او، عَمّیهود؛ پسر او، اِلیشَمَع؛ 27پسر او، نون، و پسر او، یوشَع. 28داراییها و املاک ایشان عبارت بود از بِیتئیل و توابعش، نَعَران به طرف شرق، و جازِر و توابعش، شِکیم و توابعش، تا عَیَّه*7:28 در ترجمۀ قدیمی کتابمقدّس فارسی، ”غزَّه“ نوشته شده است. و توابعش به طرف غرب؛ 29و نیز در امتداد مرزهای بنیمَنَسی، بِیتشِاَن و توابعش، تَعَناک و توابعش، مِجِدّو و توابعش، و دُر و توابعش؛ که در اینها پسران یوسف پسر اسرائیل ساکن بودند. پسران اَشیر
30پسران اَشیر: یِمنَه، یِشوَه، یِشْوی و بِریعَه. خواهرشان سِراخ بود. 31پسران بِریعَه: حِبِر، و مَلکیئیل که پدرِ بِرزائیت بود. 32حِبِر پدرِ یَفلیط، شومیر و حوتام، و خواهرشان شوعَه بود. 33پسران یَفلیط: فاسَک، بِمهال و عَشوَت. اینان پسران یَفلیط بودند. 34پسران شومِر: اَخی، رُهجَه، یِحُبَّه و اَرام. 35پسران برادرِ او هِلِم: صُوفَح، یِمناع، شِلِش و عَمال. 36پسران صُوفَح: سُوَح، حَرنِفِر، شوعال، بیری، یِمرَه، 37باصِر، هود، شَمّا، شِلشَه، یِتران*7:37 احتمالاً شکل دیگری از ”یِتِر“ است. و بِئیرا. 38پسران یِتِر: یِفُنّه و فِسفا و آرا. 39پسران عُلّا: آرَح، حَنّیئیل و رِصیا. 40این فرزندان اَشیر جملگی سران خاندانها بودند، افرادی برگزیده، جنگاورانی توانا، و رؤسای رهبران، که ۲۶۰۰۰ تن از ایشان که قادر به نبرد بودند، در نسبنامهها ثبت گردیدند. 8
نسبنامۀ شائول
1بِنیامین پدرِ بِلاع نخستزادۀ خویش بود، و اَشبیل پسر دوّمش، و اَخَرَخ، پسر سوّم، 2و نوحَه پسر چهارم، و رافا پسر پنجم. 3پسران بِلاع: اَدّار، جیرا، اَبیهود، 4اَبیشوَع، نَعَمان، اَخُوَخ، 5جیرا، شِفوفان و حورام.
6اینانند پسران اِحود، که سران خاندانهای ساکنانِ جِبَع بودند و به مَنَحَت تبعید شدند: 7نَعَمان، اَخیّا، و جیرا، یعنی هِگلام،*8:7 یا: «که ایشان را به تبعید بُرد و پدرِ عُزَّه و اَخیحود بود». که پدرِ عُزَّه و اَخیحود بود. 8شَحَرایِم پس از آنکه زنان خود حوشیم و بَعَرا را طلاق داد، در سرزمین موآب صاحب پسران شد. 9او از زن خویش خُدِش، صاحبِ این پسران شد: یوباب، ظِبیا، میشا، مَلکام، 10یِعوص، سَکیا و میرمَه. اینان پسران او، و سران خاندانها بودند. 11نیز شَحَرایِم از حوشیم، صاحبِ اَبیطوب و اِلفَعَل شد. 12پسران اِلفَعَل: عِبِر، مِشعام، و شِمِد که اونو و لود را با توابعش بنا کرد، 13و بِریعَه و شِمَع، که سران خاندانهای ساکنان اَیَلون بودند و ساکنین جَت را بیرون راندند، 14و همچنین اَخیو، شاشَق و یِرِموت. 15زِبَدیا، عَراد، عِدِر، 16میکائیل، یِشپَه و یوخا پسران بِریعَه بودند. 17زِبَدیا، مِشُلّام، حِزقی، حِبِر، 18یِشمِرای، یِزلیاه و یوباب پسران اِلفَعَل بودند. 19یَقیم، زِکْری، زَبْدی، 20اِلیعینای، صِلِتای، اِلیئیل، 21عَدایا، بِرایا و شِمرَت پسران شِمعی بودند. 22یِشپَن، عِبِر، اِلیئیل، 23عَبدون، زِکْری، حانان، 24حَنَنیا، عیلام، عَنتوتیا، 25یِفدِیا و فِنوئیل پسران شاشَق بودند. 26شَمشِرای، شِحَریا، عَتَلیا، 27یَعَرِشیا، ایلیا و زِکْری پسران یِروحام بودند. 28اینان رؤسا و سران خاندانها بر حسب نسبنامههایشان بودند، و در اورشلیم میزیستند.
29یِعیئیل*8:29 این نام در متن عبری نیامده اما در ترجمههای بسیار قدیمی قید گردیده است. پدر جِبعون در جِبعون میزیست، و نام زنش مَعَکاه بود. 30نخستزادۀ او عَبدون بود، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر،*8:30 در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین رجوع کنید به 1 تواریخ 9:36). متن عبری فاقد نام ”نیر“ است. ناداب، 31جِدور، اَخیو، زاکِر، 32و مِقلوت پدرِ شِمِعاه. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم میزیستند. 33نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.*8:33 که به نام ”ایشبوشِت“ نیز شناخته شده است. 34پسر یوناتان مِریببَعَل*8:34 که به نام ”مِفیبوشِت“ نیز شناخته شده است. بود، و مِریببَعَل پدر میکاه بود. 35پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَرِعَ و آحاز بودند. 36آحاز پدر یِهوعَدَّه بود، و یِهوعَدَّه پدرِ عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود. 37موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رافا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل. 38آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان همگی پسران آصیل بودند. 39پسران برادرِ او عیشِق عبارت بودند از نخستزادهاش اولام، دوّم یِعوش، و سوّم اِلیفِلِط. 40پسران اولام جنگاورانی توانا بودند، و کَمانگیر. ایشان را پسران و نوادگان بسیار بود، یعنی ۱۵۰ تن. اینان جملگی از نسل بِنیامین بودند. 9
1پس تمامی اسرائیل در نسبنامهها ثبت شدند، و اینها در کتاب پادشاهان اسرائیل مکتوبند.
ساکنان اورشلیم
مردمان یهودا به خاطر خیانتی که ورزیدند به بابِل تبعید شدند. 2نخستین کسانی که بار دیگر در املاک و در شهرهای خود ساکن شدند، اسرائیلیان، کاهنان، لاویان و خدمتگزاران معبد بودند.
3برخی از مردم یهودا، بِنیامین، اِفرایِم و مَنَسی که در اورشلیم ساکن شدند، از این قرار بودند: 4عوتای پسر عَمّیهود پسر عُمری پسر اِمری پسر بانی، از نسل فِرِص پسر یهودا. 5از شیلونیان: نخستزادهاش عَسایا و دیگر پسرانش. 6از زِراحیان: یِعوئیل و خویشانش، یعنی ۶۹۰ تن. 7از بِنیامینیان: سَلّو پسر مِشُلّام پسر هودَوْیا پسر هَسِنواَه، 8یِبنیا پسر یِروحام، ایلَه پسر عُزّی پسر مِکری، و نیز مِشُلّام پسر شِفَطیا پسر رِعوئیل پسر یِبنِیا. 9خویشان ایشان بر حسب نسبنامههایشان، ۹۵۶ تن بودند. اینان جملگی سران خاندانهایشان بودند.
10از کاهنان: یِدَعیا، یِهویاریب، یاکین، 11و عَزَریا پسر حِلقیا پسر مِشُلّام پسر صادوق پسر مِرایوت پسر اَخیطوب، که سرپرست خانۀ خدا بود. 12همچنین عَدایا پسر یِروحام پسر فَشحور پسر مَلکیا، و مَعَسای پسر عَدیئیل پسر یَحزِرَه پسر مِشُلّام پسر مِشیلِمیت پسر اِمّیر؛ 13و نیز خویشانشان، یعنی سران خاندانهایشان، که ۱۷۶۰ تن بودند، مردانی توانا برای کار خدمت خانۀ خدا.
14از لاویان: شِمَعیا پسر حَشّوب پسر عَزریقام پسر حَشَبیا از نسل مِراری، 15و نیز بَقبَقَّر، حارِش، جَلال، مَتَّنیا پسر میکا پسر زِکْری پسر آساف؛ 16همچنین عوبَدیا پسر شِمَعیا پسر جَلال پسر یِدوتون، و بِرِخیا پسر آسا پسر اِلقانَه، که در روستاهای نِطوفاتیان زندگی میکرد.
17محافظان دروازه عبارت بودند از شَلّوم، که رئیس بود، عَقّوب، طَلمون، اَخیمان، و خویشانشان. 18آنان تا به امروز به عنوان محافظان اردوگاه لاویان در ضلع شرقیِ دروازۀ پادشاه مستقرند. 19شَلّوم پسر قوری پسر اِبیاساف پسر قورَح به اتفاقِ خویشانِ خاندان پدرش یعنی قورَحیان، مسئول کار خدمت بودند و محافظ آستانۀ مدخلهای خیمه،*9:19 یعنی همان ”قدس یا معبد“؛ همچنین در آیات 21 و 23. چنانکه پدرانشان مسئول اردوگاه خداوند و محافظ مَدخل آن بودند. 20در ایام گذشته، فینِحاس پسر اِلعازار رئیس ایشان بود، و خداوند با وی میبود. 21زکریا پسر مِشِلِمیا محافظ مَدخلِ خیمۀ ملاقات بود. 22شمار همۀ اینها که برای محفاظت از آستانۀ دروازهها برگزیده شده بودند، ۲۱۲ تن بود. آنها بر حسب نسبنامههایشان در روستاهای خود ثبت شدند. داوود و سموئیلِ نبی ایشان را بر وظایفشان گماشته بودند. 23پس ایشان و پسرانشان به عنوان محافظ بر دروازههای خانۀ خداوند، یعنی خانۀ خیمه، نصب شدند. 24محافظان در هر چهار طرف مستقر بودند، یعنی شرق، غرب، شمال و جنوب. 25و خویشانشان که در روستاهایشان بودند، موظف بودند هر هفت روز به نوبت بیایند تا با ایشان باشند. 26زیرا چهار رئیس محافظان که از لاویان بودند، بر حجرهها و خزانههای خانۀ خداوند نظارت میکردند. 27آنان در اطراف خانۀ خدا ساکن بودند، زیرا وظیفۀ نگاهبانی از آن را بر عهده داشتند، و بر ایشان بود که هر صبحگاه آن را باز کنند. 28برخی از ایشان مسئول اسبابِ خدمت بودند، زیرا هرگاه این اسباب بیرون برده یا بازآورده میشد، آنها را میشمردند. 29برخی از ایشان بر لوازم و بر تمامی اسباب قُدس، و نیز بر آرد مرغوب، شراب، روغن، بخور و عطرها مأمور بودند. 30برخی از پسران کاهنان، ترکیبی از عطرها تهیه میکردند. 31یکی از لاویان به نام مَتّیتیا، نخستزادۀ شَلّومِ قورَحی، مأمور پختن نان بود. 32همچنین برخی از خویشان ایشان از قُهاتیان، مأمور بودند نان حضور را هر شَبّات مهیا کنند.
33و اما سرایندگان، یعنی سران خاندانهای لاویان، در حجرههای معبد سکونت داشتند و از خدمات دیگر معاف بودند، زیرا که شبانهروز به خدمتِ خود مشغول بودند. 34اینان بودند سران خاندانهای لاویان بر حسب نسبنامههای ایشان، و در اورشلیم میزیستند.
نسبنامۀ شائول
35یِعیئیل، پدر*9:35 ”پدر“ میتواند به معنی ”رهبر اجتماعی یا نظامی“ نیز باشد. جِبعون، در جِبعون سکونت داشت. نام زنش مَعَکاه بود، 36نام نخستزادهاش عَبدون، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر، ناداب، 37جِدور، اَخیو، زکریا و مِقلوت. 38مِقلوت پدر شِمِام بود. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم میزیستند. 39نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.*9:39 که به نام ”ایشبوشِت“ نیز شناخته میشود. 40پسر یوناتان مِریببَعَل*9:40 که به نام ”مِفیبوشِت“ نیز شناخته میشود. بود، و مِریببَعَل پدر میکاه بود. 41پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَحریعَ و آحاز*9:41 در متن والگیت و سریانی (همچنین رجوع کنید به متن ترجمۀ یونانی هفتادتَنان و 1 تواریخ 8:35). نسخۀ عبری فاقد ”و آحاز“ است. بودند. 42آحاز پدر یَعرَه بود، و یَعرَه پدر عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود. 43موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رِفایا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل. 44آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان پسران آصیل بودند. 10
مرگ شائول
1و اما فلسطینیان با اسرائیل جنگیدند، و بنیاسرائیل از برابر فلسطینیان گریخته، بر کوه جِلبواَع از پای درآمدند. 2فلسطینیان شائول و پسرانش را سخت تعقیب کرده، پسران شائول یعنی یوناتان، اَبیناداب و مَلکیشوعَ را کشتند. 3جنگ بر شائول سخت شد، و تیراندازانْ او را یافته، بهشدت مجروح کردند. 4آنگاه شائول به سلاحدار خود گفت: «شمشیرت را برگیر و بر من فرود آر، مبادا این نامختونان آمده، استهزایم کنند.» اما سلاحدار او نخواست چنین کند، زیرا بسیار میترسید. پس شائول شمشیر خود را گرفته، خویشتن را بر آن افکند. 5سلاحدار شائول چون او را مرده دید، او نیز خود را بر شمشیر خویش افکند و مُرد. 6بدینسان شائول مُرد؛ او و سه پسرش و تمامی اهل خانهاش با هم مردند. 7چون تمامی اسرائیلیانی که در وادی بودند، دیدند که لشکریان*10:7 در عبری: ”آنها“. گریختهاند و شائول و پسرانش نیز مردهاند، شهرهای خود را واگذارده، پا به فرار نهادند، و فلسطینیان آمده، در آنها ساکن شدند. 8روز بعد، چون فلسطینیان برای برهنه کردن کشتگان آمدند، اجساد شائول و پسرانش را بر کوه جِلبواَع افتاده یافتند. 9پس شائول را برهنه کرده، سرِ او و زرهاش را برگرفتند، و به سراسر سرزمین فلسطین قاصدان فرستادند تا این مژده را به بتهای خویش و به مردم اعلام کنند. 10آنان زرۀ شائول را در معبد خدایانشان نهادند و سرش را در معبد داجون بر دیوار آویختند. 11اما چون تمامیِ اهل یابیش جِلعاد شنیدند که فلسطینیان با شائول چه کردهاند، 12مردان دلاورشان جملگی برخاسته، اجساد شائول و پسرانش را برگرفتند و به یابیش آورده، استخوانهایشان را زیر درخت بلوطی که در یابیش است دفن کردند و هفت روز، روزه داشتند.
13بدینسان شائول به سبب خیانتی که به خداوند ورزیده بود مُرد، زیرا کلام خداوند را نگاه نداشته بود، و نیز در طلب هدایت، از احضارکنندۀ ارواح مشورت جُسته بود. 14او از خداوند هدایت نخواست، پس خداوند او را کُشت و پادشاهی را به داوود پسر یَسا سپرد.
11
پادشاهی داوود بر اسرائیل
1آنگاه تمامی اسرائیل در حِبرون نزد داوود گرد آمده، گفتند: «اینک ما از گوشت و استخوان توییم. 2حتی پیش از این نیز آنگاه که شائول سلطنت میکرد، تو بودی که اسرائیل را در جنگهایش رهبری میکردی. و یهوه خدایت تو را گفت: ”تویی که قوم من اسرائیل را شبانی خواهی کرد، و بر قوم من اسرائیل پیشوا خواهی بود.“» 3پس مشایخ اسرائیل جملگی به حِبرون نزد داوود پادشاه آمدند، و او در آنجا در حضور خداوند با ایشان پیمان بست، و آنان داوود را بر حسب کلامی که خداوند از طریق سموئیل گفته بود به پادشاهی بر اسرائیل مسح کردند.
فتح اورشلیم به دست داوود
4آنگاه داوود و تمامی اسرائیل به اورشلیم که یِبوس باشد رفتند، و یِبوسیان ساکنِ آنجا بودند. 5ساکنان یِبوس داوود را گفتند: «بدینجا داخل نخواهی شد.» اما داوود دژِ صَهیون، یعنی شهر داوود را تصرف کرد. 6داوود گفت: «هر که نخست به یِبوسیان حمله بَرَد، رئیس و سردار خواهد بود.» پس یوآب پسر صِرویَه نخست برآمد، و رئیس شد. 7داوود در آن دژ ساکن شد؛ از این رو، آن را شهر داوود خواندند. 8او شهر را دورتادور از مِلّو*11:8 ”مِلّو“ در زبان عبری به معنی ”پُر“ است و اینجا احتمالاً به معنی ”دیوارهای پشتیبانی“ میباشد. تا محوطۀ اطراف بنا کرد، و یوآب مابقی شهر را تعمیر نمود. 9داوود هر روز بزرگ و بزرگتر میشد، زیرا خداوندِ لشکرها با او بود. جنگاوران داوود
10اینانند رؤسای جنگاوران داوود که با تمامی اسرائیل او را در سلطنتش حمایتِ بسیار کردند تا بر حسب کلامی که خداوند دربارۀ اسرائیل گفته بود، وی را پادشاه سازند. 11این است فهرست جنگاورانِ داوود: یَشُبعامِ حَکمونی، که رئیس آن سه تن بود.*11:11 یا: ”سردار سی (تن)“. در برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان ”سردار سه“ آمده است. او نیزهاش را بر سیصد تن برافراشته، ایشان را در یک زمان کشت. 12بعد از او، اِلعازار پسر دودویِ اَخوخی بود. او یکی از آن سه جنگاور بود. 13آنگاه که فلسطینیان برای نبرد در فَسدَمّیم گرد آمده بودند، او در آنجا همراه داوود بود. در آنجا قطعه زمینی پر از جو بود، و قوم از برابر فلسطینیان میگریختند، 14اما ایشان در میان آن قطعه زمین ایستادگی کرده، از آن دفاع نمودند و فلسطینیان را از پای درآوردند، و خداوند ایشان را به پیروزی عظیم، نجات بخشید.
15آنگاه که لشکر فلسطینیان در وادی رِفائیم اردو زده بودند، سه تن از آن سی سردار نزد داوود به صخرهای که در غار عَدُلّام است، فرود آمدند. 16داوود در آن وقت در سنگر بود، و قراول فلسطینیان در بِیتلِحِم. 17داوود آرزو کرده، گفت: «ایکاش کسی از چاه بِیتلِحِم در کنار دروازه، جرعهای آب به من میداد تا بنوشم!» 18پس آن سه، اردوی فلسطینیان را از میان شکافته، از چاه بِیتلِحِم در کنار دروازه، آب کشیدند و آن را برداشته، نزد داوود بردند. اما داوود نخواست آن را بنوشد، بلکه آن را برای خداوند ریخت 19و گفت: «در حضور خدایم، حاشا از من که چنین کنم. آیا خون این مردان را بنوشم که جان خود را به خطر انداختند؟ زیرا با به خطر افکندن جان خود، آن را آوردند.» بنابراین، نخواست از آن بنوشد. باری، این بود شرح کارهای آن سه جنگاور.
20اَبیشای برادر یوآب، رئیس آن سی*11:20 یا: ”آن سه“. بود. او نیزهاش را بر سیصد مرد برافراشته، ایشان را کشت و نامی همچون آن سه برای خود کسب کرد. 21او مکرمترینِ آن سی بود و سردار آنان شد، اما به آن سه نرسید. 22بِنایا پسر یِهویاداع، مردی شجاع از قَبصِئیل بود. بِنایا کارهای بزرگ میکرد. او دو پهلوان موآبی را از پا درآورد، و در روزی برفی به گودالی فرود شده، شیری را کشت. 23همچنین یک مرد مصریِ بلندقامت را کُشت که قدش به پنج ذِراع*11:23 در عبری: ”اِمّا“. یک اِمّا تقریباً معادل ۴۵ سانتیمتر است. میرسید. آن مصری نیزهای همچون تیرک نساجی به دست داشت، اما بِنایا با چوبدستی نزد او رفت و نیزه را از دست مصری در ربوده، او را با نیزۀ خودش کشت. 24آری، بِنایا پسر یِهویاداع چنین کارهایی میکرد، و نامی همچون آن سه جنگاور برای خود کسب کرد. 25او در میان آن سی مکرم بود، اما به آن سه نرسید. داوود او را به فرماندهی محافظان شخصی خود برگماشت. 26جنگاوران از این قرار بودند: عَسائیل برادر یوآب، اِلحانان پسر دودوی بِیتلِحِمی، 27شَمّوت هَروری، حالِصِ فِلونی، 28عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی، اَبیعِزِرِ عَناتوتی، 29سِبِکایِ حوشاتی، عیلای اَخوخی، 30مَهَرایِ نِطوفاتی، خالِد پسر بَعَنایِ نِطوفاتی، 31اِتای پسر ریبای از جِبعَۀ بنیبِنیامین، بِنایای فِرعَتونی، 32حورای از وادیهای جاعَش، اَبیئیلِ عَرْباتی، 33عَزمَوِتِ بَحَرومی، اِلیَحْبای شَعَلبونی، 34پسران هاشِم جِزونی، یوناتان پسر شاجِه هَراری، 35اَخیام پسر ساکارِ هَراری، اِلیفال پسر اور، 36خِفِرِ مِکیراتی، اَخیّای فِلونی، 37حِصروی کَرمِلی، نَعَرای پسر اِزبای، 38یوئیل برادر ناتان، مِبحار پسر هاجْری، 39صِلِقِ عَمّونی، نَحَرایِ بِئیروتی که سلاحدار یوآب پسر صِرویَه بود، 40عیرای یِتری، جارِبِ یِتری، 41اوریای حیتّی، زاباد پسر اَحلای، 42عادینا پسر شیزای رِئوبینی که یکی از رهبران رِئوبینیان بود و سی تن همراهش بودند، 43حانان پسر مَعَکاه، یوشافاطِ مِتنی، 44عُزّیای عَشتِروتی، شاماع و یِعیئیل پسران حوتامِ عَروعیری، 45یِدیعَئیل پسر شِمری و برادرش یوخای تیصی، 46اِلیئیل از مَحَویم، یِریبای و یوشَویا پسران اِلناعَم، یِتمَۀ موآبی، 47اِلیئیل، عوبید، و یَعَسیئیل مِصوباتی.
12
پیوستن جنگاوران به داوود
1اینانند مردانی که نزد داوود به صِقلَغ آمدند، آنگاه که او به سبب شائول پسر قِیس هنوز نمیتوانست آزادانه حرکت کند. اینان از آن جنگاوران بودند که داوود را در جنگ یاری رساندند؛ 2آنان کماندارانی بودند که به دست راست و چپ، سنگ و تیر پرتاب میکردند. ایشان بِنیامینی و از خویشان شائول بودند: 3رئیس ایشان اَخیعِزِر بود و بعد از او یوآش، که هر دو پسران شِماعَه اهل جِبعَه بودند؛ یِزیئیل و فِلِط، پسران عَزمَوِت؛ بِراکَه، یِیهوی عَناتوتی، 4یِشمَعیای جِبعونی که جنگاوری در میان آن سی و رهبر آن سی بود، اِرمیا، یَحَزیئیل، یوحانان، یوزاباد اهل جِدیرَه، 5اِلعوزای، یِریموت، بِعَلیا، شِمَریا، شِفَطیای حَروفی، 6اِلقانَه و یِشّیا و عَزَرئیل و یوعِزِر و یَشُبِعام، که اهل قورَح بودند، 7و یوعِلَه و زِبَدیا، پسران یِروحام اهل جِدور.
8برخی از جادیان در سنگر در بیابان به داوود پیوستند. آنان جنگاورانی توانا و آزموده بودند، مجرّب در بهکارگیری سپر و نیزه. روی ایشان همچون روی شیر بود، و بسان غزالان بر کوهساران چابک بودند. 9رئیس ایشان عِزِر بود، در جای دوّم عوبَدیا، سوّم اِلیاب، 10چهارم مِشمَنَّه، پنجم اِرمیا، 11ششم عَتّای، هفتم اِلیئیل، 12هشتم یوحانان، نهم اِلزاباد، 13دهم اِرمیا و یازدهم مکبَنّای. 14این جادیان، رؤسای لشکر بودند؛ کوچکترین ایشان با یکصد تن، و بزرگترینشان با هزار تن برابری میکرد. 15اینان بودند کسانی که در ماه نخست از اردن عبور کردند، آنگاه که از تمامی کنارههایش طغیان کرده بود، و همۀ کسانی را که در وادیها ساکن بودند، به طرف شرق و به طرف غرب، متواری ساختند.
16برخی از مردان بِنیامین و یهودا نزد داوود به سنگر رفتند. 17داوود به استقبال ایشان بیرون آمده، گفت: «اگر در صلح و صفا نزد من آمدهاید تا یاریام دهید، دل من با شما در پیوند خواهد بود، اما اگر آمدهاید تا مرا به دشمنانم تسلیم کنید، با اینکه هیچ ظلمی در دستانم نیست، باشد که خدای پدرانمان این را ببیند و داوری کند.» 18آنگاه روح بر عَماسای، رئیس آن سی، نازل شد، و او چنین گفت:
«ای داوود، ما از آنِ توییم.
ای پسر یَسا، ما با توییم.
سلامتی، سلامتی بر تو باد!
و سلامتی بر یارانت باد!
زیرا خدایت تو را یاری میدهد.»
پس داوود آنان را پذیرفت، و ایشان را سرداران لشکر ساخت.
19برخی از مردان مَنَسی نیز آنگاه که داوود به همراه فلسطینیان برای جنگ با شائول میرفت، به وی پیوستند. اما داوود فلسطینیان را یاری نداد، زیرا سرداران فلسطینیان پس از مشورت، او را باز پس فرستادند و گفتند: «او با سرهای ما به سرورش شائول ملحق خواهد شد.» 20آنگاه که داوود به صِقلَغ رفت، این مردان از قبیلۀ مَنَسی به وی پیوستند: عَدنَخ، یوزاباد، یِدیعَئیل، میکائیل، یوزاباد، اِلیهو و صِلِتای؛ اینان سرداران هزارها در مَنَسی بودند. 21آنها به داوود در مقابله با دستههای مهاجم یاری میرساندند، زیرا همگی جنگاورانی دلاور و سرداران لشکر بودند. 22بدینسان، روز به روز افراد بیشتری برای یاری رساندن به داوود نزد او میآمدند، تا اینکه سپاهی عظیم همچون سپاه خدا شکل گرفت.
جنگاورانی که در حِبرون به داوود پیوستند
23این است شمار مردانِ دستههایی که برای جنگ مسلح شده، نزد داوود به حِبرون آمدند تا مطابق فرمان خداوند، پادشاهی شائول را به داوود مُحَوَّل کنند: 24از مردان یهودا ۶۸۰۰ تن، که سپر و نیزه داشتند و برای جنگ مسلح بودند؛ 25از مردان شمعون ۷۱۰۰ جنگاورِ دلاور به جهت نبرد؛ 26از مردان لاوی ۴۶۰۰ تن: 27یِهویاداع رئیس خاندان هارون، با ۳۷۰۰ تن، 28و صادوق، جنگاوری جوان و دلاور، به همراه ۲۲ سردار از خاندان پدرش؛ 29از مردان بِنیامین، یعنی خویشان شائول، ۳۰۰۰ تن، که اکثرشان تا آن هنگام به خاندان شائول وفادار مانده بودند؛ 30از مردان اِفرایِم، ۲۰۸۰۰ تن، که جنگاورانی دلاور و افرادی نامور در خاندانهایشان بودند؛ 31از نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۸۰۰۰ تن، که به نام تعیین شده بودند تا بیایند و داوود را پادشاه سازند؛ 32از مردان یِساکار، کسانی که زمانها را میشناختند و میدانستند اسرائیل چه باید بکند، ۲۰۰ رئیس به همراه تمامی خویشاوندانِ تحت فرمانشان؛ 33از زِبولون، ۵۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و مجهز به تمامیِ سلاحهای جنگی، که عزم جزم کرده بودند تا به داوود یاری رسانند؛ 34از نَفتالی، ۱۰۰۰ سردار به همراه ۳۷۰۰۰ مردِ مسلح به سپر و نیزه؛ 35از مردان دان، ۲۸۶۰۰۰ مردِ آمادۀ جنگ؛ 36از اَشیر، ۴۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و آمادۀ جنگ؛ 37و از آن سوی اردن، از مردان رِئوبین و جاد و نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۲۰۰۰۰ مردِ مسلح به تمامی سلاحهای جنگی برای جنگ.
38اینان جملگی مردانی جنگاور بودند که صفآرایی کردند و با عزمی راسخ به حِبرون آمدند تا داوود را بر تمامی اسرائیل پادشاه سازند. بقیۀ اسرائیل نیز به همین ترتیب جملگی برای پادشاه ساختنِ داوود یکدل بودند. 39آنان در آنجا سه روز با داوود خوردند و نوشیدند، زیرا برادرانشان برای ایشان تدارک دیده بودند. 40همچنین همسایگانشان، تا یِساکار و زِبولون و نَفتالی، بر الاغان و شتران و قاطران و گاوان خوراک آوردند، و آذوقۀ فراوان از آرد و قرصِ انجیر و قرص کشمش و شراب و روغن و گاوان و گوسفندان، زیرا در اسرائیل شادمانی بود.
13
بازگرداندن صندوق عهد
1آنگاه داوود با سردارانِ هزارها و صدها، یعنی با همۀ رهبران، مشورت کرد. 2سپس به تمامی جماعت اسرائیل گفت: «اگر صلاح بدانید، و اگر این از جانب یهوه خدای ما باشد، به هر سو برای برادرانمان که در همۀ سرزمینهای اسرائیل باقی ماندهاند پیغام بفرستیم، و نیز برای کاهنان و لاویان که در شهرها و چراگاههایشان هستند، تا نزد ما گِرد آیند. 3آنگاه صندوق خدایمان را نزد خود بازآوریم، زیرا که در روزگار شائول از آن*13:3 یا ”او“. منظور جویا شدنِ خواست خدا به واسطۀ صندوق است. مسئلت نکردیم.» 4و تمامی جماعت گفتند که چنین خواهند کرد، زیرا این امر در نظر تمامی قوم پسند آمد. 5پس داوود تمامی اسرائیل را از رود شیحور در مصر تا لِبوحَمات*13:5 یا: ”مدخلِ حَمات“. گرد آورد، تا صندوق خدا را از قَریهیِعاریم بیاورند. 6سپس داوود و تمامی اسرائیل به بَعَلَه، یعنی به قَریهیِعاریم که متعلق به یهوداست، برآمدند تا صندوق خدا را که به نام خداوند مسمی است از آنجا بیاورند، خداوندی که میان کروبیانِ بر روی صندوق جلوس میکند. 7آنان صندوق خدا را بر ارابهای نو، از خانۀ اَبیناداب آوردند. و عُزَّه و اَخیو ارابه را میراندند. 8و داوود و تمامی اسرائیل به قوّتِ تمام با سرود و چنگ و بربط و دف و سنج و شیپور در حضور خدا وجد میکردند. 9اما چون به خرمنگاه کیدون رسیدند، عُزَّه دست خود را دراز کرد تا صندوق را بگیرد، زیرا گاوها میلغزیدند. 10ناگاه خشم خداوند بر عُزَّه افروخته شد، و او را زد، زیرا دست خود را بر صندوق دراز کرده بود، و او همانجا در حضور خدا مرد. 11و داوود به خشم آمد، زیرا خداوند بر عُزَّه خروشیده بود. به همین جهت آن مکان تا به امروز فِرِصعُزَّه*13:11 یعنی: ”خروش بر عُزَّه“. نامیده میشود. 12داوود آن روز از خدا ترسید و با خود گفت: «چگونه میتوانم صندوق خدا را نزد خود بیاورم؟» 13پس داوود صندوق را نزد خود به شهر داوود نیاورد، بلکه تغییر جهت داده، آن را به خانۀ عوبیداَدومِ جِتّی برد. 14بدین ترتیب صندوق خدا سه ماه در خانۀ عوبیداَدوم نزد اهل خانهاش ماند، و خداوند اهل خانۀ عوبیداَدوم و تمامی اموال وی را برکت داد. 14
خانه و خاندان داوود
1و حیرام، پادشاه صور، قاصدان با درختان سرو آزاد و سنگتراشان و نجاران نزد داوود فرستاد، تا برایش خانهای بسازند. 2پس داوود دانست که خداوند او را به پادشاهی بر اسرائیل استوار کرده، و سلطنتش به خاطر قوم او اسرائیل بهغایت برافراشته شده است.
3داوود در اورشلیم زنان بیشتر گرفت، و صاحبِ پسران و دختران بیشتر شد. 4اینانند نامهای فرزندانی که در اورشلیم برای داوود زاده شدند: شَمّوعا، شوباب، ناتان، سلیمان، 5یِبحار، اِلیشوعَ، اِلیفِلِط، 6نوجَه، نِفِج، یافیَع، 7اِلیشامَع، بِعِلیاداع*14:7 که شکلی دیگر از ”اِلیاداع“ است؛ رجوع کنید به ۱تواریخ 8:3 و ۲سموئیل 16:5. و اِلیفِلِط. پیروزی داوود بر فلسطینیان
8چون فلسطینیان شنیدند که داوود به پادشاهی بر تمامی اسرائیل مسح شده است، جملگی به جستجویش برآمدند. وقتی داوود این را شنید، به مقابله با ایشان بیرون رفت. 9باری، فلسطینیان آمده و به وادی رِفائیم یورش برده بودند. 10پس داوود از خدا مسئلت کرده، پرسید: «آیا به مقابله با فلسطینیان برآیم؟ آیا ایشان را به دست من تسلیم خواهی کرد؟» خداوند به او گفت: «برآی، زیرا من ایشان را به دست تو تسلیم خواهم کرد.» 11پس به بَعَلفِراصیم برآمدند، و داوود در آنجا فلسطینیان را شکست داده، گفت: «خدا همچون سیلابی خروشان، به دست من بر دشمنانم خروشیده است.» از این رو آن مکان بَعَلفِراصیم*14:11 یعنی «سروری که میخروشد». نام گرفت. 12فلسطینیان خدایان خود را در آنجا رها کردند، و داوود فرمان داد که آنها را به آتش بسوزانند. 13و اما فلسطینیان بار دیگر به آن وادی یورش بردند. 14و چون داوود دیگر بار از خدا مسئلت کرد، خدا به او گفت: «مستقیم از پی ایشان به آنجا برمَیا، بلکه دور زده، از مقابل درختان بَلْسان*14:14 یا: ”درختان توت“. بدیشان حمله کن. 15وقتی از فراز درختان بَلْسان صدای گامهای لشکریان را شنیدی، آنگاه به جنگ بیرون شو، زیرا خدا پیشاپیش تو بیرون رفته است تا لشکر فلسطینیان را شکست دهد.» 16پس داوود مطابق آنچه خدا به او دستور داد عمل کرد، و ایشان فلسطینیان را از جِبعون تا جازِر شکست دادند. 17آوازۀ داوود در همۀ سرزمینها پیچید، و خداوند ترس او را بر تمامی قومها مستولی کرد.
15
آوردن صندوق عهد به اورشلیم
1داوود برای خود در شهر داوود خانهها ساخت؛ او برای صندوق خدا مکانی آماده کرده، خیمهای برای آن بر پا نمود. 2آنگاه داوود گفت: «کسی جز لاویان صندوق خدا را حمل نکند، زیرا خداوند ایشان را برگزیده تا صندوق خداوند را حمل کنند و همواره او را خدمت نمایند.» 3و داوود همۀ اسرائیلیان را در اورشلیم گرد آورد تا صندوق خداوند را به مکانی که برایش آماده کرده بود، بیاورند. 4او پسران هارون و لاویان را گرد آورد:
5از پسران قُهات: اوریئیلِ رئیس را با ۱۲۰ تن از خویشانش.
6از پسران مِراری: عَسایای رئیس را با ۲۲۰ تن از خویشانش.
7از پسران جِرشوم: یوئیلِ رئیس را با ۱۳۰ تن از خویشانش.
8از پسران اِلیصافان: شِمَعیای رئیس را با ۲۰۰ تن از خویشانش.
9از پسران حِبرون: اِلیئیلِ رئیس را با ۸۰ تن از خویشانش.
10از پسران عُزّیئیل: عَمّینادابِ رئیس را با ۱۱۲ تن از خویشانش.
11آنگاه داوود، صادوق و اَبیّاتار را که کاهن بودند و نیز لاویان، یعنی اوریئیل، عَسایا، یوئیل، شِمَعیا، اِلیئیل و عَمّیناداب را فرا خواند 12و بدیشان گفت: «شما سران خاندانهای لاویان هستید. پس شما و برادرانتان، خود را تقدیس کنید تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را به مکانی که برایش آماده کردهام، بیاورید. 13زیرا از آنجا که بار نخست شما آن را حمل نکردید، یهوه خدایمان بر ما خروشید، چراکه با او دربارۀ شیوۀ درست انجام این کار مشورت نکردیم.» 14پس کاهنان و لاویان خود را تقدیس کردند تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را بیاورند. 15و لاویان صندوق خدا را، همانگونه که موسی مطابق کلام خداوند دستور داده بود، با تیرکهایی که بر شانههایشان بود، حمل کردند.
16داوود به رؤسای لاویان نیز دستور داد تا از برادران خود سرایندگانی تعیین کنند تا آلات موسیقی، یعنی چنگ و عود و سنج را به آوای بلند بنوازند و بانگ شادی برآورند. 17پس لاویان، هیمان پسر یوئیل، و از برادرانش، آساف پسر بِرِکیا، و از برادرانشان، یعنی مِراریان، ایتان پسر قوشَیا را تعیین کردند. 18همراه ایشان، خویشان درجۀ دوّمشان نیز بودند، یعنی زکریا،*15:18 در سه نسخۀ عبری و اغلب نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین رجوع کنید به آیۀ 20 در همین باب و نیز 1 تواریخ 16:5). در اغلب نسخههای عبری: ”زکریا، پسر ...“ یا ”زکریا، بن...“. یَعَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، بِنایا، مَعَسیا، مَتّیتیا، اِلیفِلیا و مِقنِیا، و نیز عوبیداَدوم و یِعیئیل*15:18 در متن عبری. در متن ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین در آیۀ 21): ”یِعیئیل و عَزَزیا“. که محافظان دروازهها بودند. 19از سرایندگان، هیمان و آساف و ایتان وظیفه داشتند سنجهای برنجین بنوازند؛ 20زکریا، عَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، مَعَسیا و بِنایا، مسئول نواختن چنگ بر حسب اَلَموت*15:20 احتمالاً اصطلاحی در موسیقی بوده است. بودند؛ 21و مَتّیتیا، اِلیفِلیا، مِقنِیا، عوبیداَدوم، یِعیئیل و عَزَزیا، مسئولیت رهبری با عود را بر حسب شِمینیت*15:21 احتمالاً اصطلاحی در موسیقی بوده است. بر عهده داشتند. 22کِنَنیا، که در موسیقی رهبر لاویان بود، سرایندگان را هدایت میکرد، زیرا در این امر مهارت داشت. 23بِرِکیا و اِلقانَه دربانانِ صندوق بودند. 24شِبَنیا، یوشافاط، نِتَنئیل، عَماسای، زکریا، بِنایا و اِلعازار که کاهن بودند، کَرِناها را پیشاپیش صندوق خدا مینواختند. عوبیداَدوم و یِحیا نیز دربانانِ صندوق بودند. 25بدین ترتیب داوود و مشایخ اسرائیل و سردارانِ هزارها رفتند تا با شادمانی صندوق عهد خداوند را از خانۀ عوبیداَدوم بیاورند. 26از آنجا که خدا به لاویانی که صندوق عهد خداوند را میبردند یاری رسانید، ایشان هفت گاو نر و هفت قوچ قربانی کردند. 27داوود، تمامی لاویانِ حاملِ صندوق، سرایندگان، و نیز کِنَنیا که رهبر موسیقی سرایندگان بود، جملگی به ردایی کتان مرغوب ملبس بودند. و داوود ایفودی*15:27 رجوع کنید به خروج 28: 6. از کتان بر تن داشت. 28پس تمامی اسرائیل صندوق عهد خداوند را با هلهله و با صدای بوق و کَرِنا و سنج، و با نوای چنگ و عود آوردند. 29چون صندوق عهد خداوند به شهر داوود داخل میشد، میکال دختر شائول از پنجره نگریسته، داوودِ پادشاه را دید که با شادی میرقصید. پس در دل خود او را خوار شمرد.
16
1پس ایشان صندوق خدا را آورده، آن را در خیمهای که داوود برای آن بر پا کرده بود نهادند، و قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت به حضور خدا تقدیم کردند. 2چون داوود از گذراندن قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت فارغ شد، قوم را در نام خداوند برکت داد. 3او سپس به هر یک از تمامی اسرائیلیان، از زن و مرد، یک قرص نان، یک تکه گوشت و یک قرص کشمش داد.
4او برخی از لاویان را تعیین کرد تا پیش روی صندوق خداوند خدمت کنند، و یهوه خدای اسرائیل را خوانده، او را سپاس گویند و بستایند. 5آساف رئیس بود، زکریا دوّم، و سپس یِعیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، مَتّیتیا، اِلیاب، بِنایا، عوبیداَدوم، و یِعیئیل، که چنگ و عود مینواختند؛ آساف نیز سنجها را به صدا درمیآورد. 6بِنایا و یَحَزیئیل نیز که کاهن بودند، پیوسته در برابر صندوق عهد خدا شیپور مینواختند.
مزمور شکرگزاری داوود
7در آن روز داوود نخست مقرر داشت که این سرود شکرگزاری به دستِ آساف و برادرانش برای خداوند سراییده شود:
8خداوند را سپاس گویید،
و نام او را بخوانید!
ملتها را از اَعمال او باخبر سازید.
9او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید!
همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!
10در نام قدوس او فخر کنید؛
دل جویندگان خداوند شادمان گردد!
11خداوند و قوّت او را بطلبید؛
پیوسته جویای روی او باشید!
12عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید،
آیات او و داوریهای دهانش را.
13ای نسل خادم او اسرائیل،
ای پسران یعقوب، که برگزیدۀ اویید!
14اوست یهوه خدای ما!
داوریهای او در تمام جهان است!
15عهد خود را تا به ابد یاد میدارد،*16:15 ترجمۀ یونانی هفتادتَنان؛ متن عبری: «عهد او را تا ابد به یاد آور». کلامی را که فرموده است، تا هزاران پشت؛
16عهدی را که با ابراهیم بست،
و سوگند خود را به اسحاق!
17آن را چون فریضهای برای یعقوب استوار فرمود،
و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.
18گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید،
تا قلمروِ میراث شما شود.»
19آنگاه که شمارشان اندک بود،
و انگشتشمار بودند و در آنجا غریب،
20آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند،
و از مملکتی به ملت دیگر،
21نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد،
بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:
22«دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید،
و انبیای مرا آزار مرسانید!»
23ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید؛
روز به روز نجات او را بشارت دهید!
24جلال او را در میان ملتها بازگویید،
و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها!
25زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛
از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان.
26زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند،
اما خداوند آسمانها را بساخت.
27فرّ و شکوه به حضور وی است،
و توانایی و شادی در مکان سکونت وی.
28ای طوایفِ قومها، وصف خداوند را بگویید!
وصفِ جلال و قوّت خداوند را بگویید!
29وصفِ جلال نام خداوند را بگویید!
هدیه بیاورید و به حضور او بیایید!
خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
30ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید!
آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد.
31آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛
باشد که در میان قومها بگویند، «خداوند پادشاهی میکند!»
32دریا و هرآنچه آن را پر میسازد، غرّش کند؛
صحرا و هرآنچه در آن است، به وجد آید.
33آنگاه درختان جنگل پیش روی خداوند بانگ شادی بر خواهند آورد،
زیرا که میآید تا زمین را داوری کند.
34خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
و محبتش تا ابدالآباد است.
35گویید: «ای خدای نجات ما، نجاتمان ده،
از میان قومها ما را گرد آور و رهاییمان ده،
تا نام قدوس تو را سپاس گوییم
و در ستایش تو فخر کنیم.
36متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل،
از ازل تا ابدالآباد.»
آنگاه تمامی قوم گفتند: «آمین!» و خداوند را ستایش کردند.
37سپس داوود، آساف و برادرانش را آنجا پیش صندوق عهد خداوند گذاشت تا بر حسب نیازهای روزانه، پیوسته پیش صندوق خدمت کنند؛ 38و نیز عوبیداَدوم و شصت و هشت تن از خویشانش را. عوبیداَدوم پسر یِدوتون، و حوسَه، محافظ دروازهها بودند. 39نیز داوود، صادوقِ کاهن و برادرانش را که کاهن بودند پیش مسکنِ خداوند، در مکان بلندِ واقع در جِبعون گذاشت 40تا پیوسته، صبحگاه و شامگاه، قربانیهای تمامسوز بر مذبح قربانی تمامسوز تقدیم کنند، بنا بر آنچه در شریعت خداوند که آن را به اسرائیل امر فرموده بود، نوشته شده است. 41همراهِ ایشان، هیمان و یِدوتون و سایر برگزیدگانی بودند که نام برده شده بودند تا خداوند را سپاس گویند، «زیرا که محبتش تا ابدالآباد است». 42هیمان و یِدوتون وظیفۀ نواختن کَرِنا و سنج و آلات موسیقی برای سرودهای خدا را بر عهده داشتند. پسران یِدوتون کنار دروازه قرار داده شده بودند.
43آنگاه تمامی قوم روانه شده، هر یک به خانههای خود رفتند؛ داوود نیز بازگشت تا اهل خانهاش را برکت دهد.
17
وعدۀ خداوند به داوود
1چون داوود در خانۀ خود ساکن شد، به ناتان نبی گفت: «اینک من در خانهای از چوب سروِ آزاد ساکنم، حال آنکه صندوق عهد خداوند زیر خیمهای است.» 2ناتان به داوود گفت: «هرآنچه در دل داری به جای آور، زیرا خدا با توست.»
3اما همان شب، کلام خدا بر ناتان نازل شده، گفت: 4«برو و به خادم من داوود بگو، ”خداوند چنین میفرماید: تو نیستی که برای سکونت من خانهای بنا خواهی کرد. 5زیرا از روزی که اسرائیل را از مصر*17:5 متن عبری فاقد عبارت ”از مصر“ است. برآوردم تا به امروز در خانهای ساکن نشدهام، بلکه از خیمه به خیمه و از مسکن به مسکن نقل مکان کردهام. 6آیا در همۀ نقاطی که همراه تمامی اسرائیل نقل مکان کردم، به هیچیک از پیشوایان*17:6 در عبری: ”داوران“؛ همچنین در آیۀ 10. اسرائیل که ایشان را به شبانی قوم خویش اسرائیل امر فرمودم، کلمهای گفتم که، ’چرا برای من خانهای از چوب سرو آزاد نساختهاید؟“‘ 7پس اکنون به خدمتگزارم داوود بگو: ”یهوه، خدای لشکرها چنین میفرماید: من تو را از چراگاه، از پیِ گوسفندان برگرفتم تا پیشوای قوم من اسرائیل باشی. 8من هر جا که میرفتی، با تو بودم و دشمنانت را جملگی از پیش رویت منقطع ساختم. اکنون نام تو را بزرگ خواهم ساخت، همچون نام بزرگمردان جهان. 9من برای قوم خود اسرائیل مکانی تعیین خواهم کرد و ایشان را غرس خواهم نمود تا در مکان خویش سکونت گزینند و دیگر جا به جا نشوند. شریران دیگر بر ایشان ستم نخواهند کرد، چنانکه در گذشته 10از آن هنگام که پیشوایان بر قوم خود اسرائیل برگماشتم، چنین کردهاند. من تمامی دشمنانت را مغلوب خواهم ساخت. افزون بر این، به تو اعلام میکنم که خداوند برایت خانهای*17:10 در اینجا به ”خاندان“ یا ”دودمان پادشاهی“ اشاره دارد؛ همچنین در آیۀ ۲۵. خواهد ساخت. 11آنگاه که روزهای عمرت به سر آید و نزد پدران خود رحلت کنی، کسی را که از نسل تو و یکی از پسران خودت باشد پس از تو بر خواهم افراشت، و سلطنتش را استوار خواهم ساخت. 12اوست که برای من خانهای بنا خواهد کرد، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد استوار خواهم ساخت. 13من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود. محبت خود را از او دور نخواهم کرد، چنانکه آن را از کسی که قبل از تو بود دور کردم. 14او را تا به ابد بر خانه و بر پادشاهی خود پایدار خواهم ساخت، و تخت سلطنتش جاودانه استوار خواهد ماند.“» 15پس ناتان مطابق تمامی این سخنان و تمامی این رؤیا، با داوود سخن گفت. دعای داوود
16آنگاه داوودِ پادشاه داخل شده، در حضور خداوند بنشست و گفت: «ای یهوه خدا، من کیستم و خاندان من چیست که مرا تا بدینجا رساندی؟ 17و حتی این نیز، ای خدا، در نظرت کم بود چندان که دربارۀ آیندۀ خاندان خدمتگزارت نیز برای ایام طویل سخن گفتی، و مرا ای یهوه خدا، چون مردی بلندمرتبه منظور داشتی. 18داوود دیگر تو را چه توانَد گفت که خدمتگزارت را چنین مفتخر ساختهای؟ زیرا تو خود، خدمتگزارت را میشناسی. 19ای خداوند، تو به خاطر خدمتگزارت و موافق دلِ خود تمامی این کارِ عظیم را به جا آورده و تمامی این عظمت را آشکار کردهای. 20خداوندا، چنانکه به گوشهایمان شنیدهایم، کسی چون تو نیست و خدایی جز تو نِی. 21و کیست مانند قوم تو اسرائیل، تنها قوم بر روی زمین که خدا آمده، آنان را فدیه داد تا قوم او باشند؟ تو قومها را از پیش روی قومت، که ایشان را از مصر فدیه دادی، بیرون راندی و بدینسان، خویشتن را به اعمال عظیم و مَهیب، نامور ساختی. 22و تو قوم خود اسرائیل را تا به ابد قوم خویش گردانیدی؛ و تو ای خداوند، خدای ایشان شدی.
23«پس حال، ای خداوند، کلامی که دربارۀ خدمتگزارت و خاندان او فرمودی تا به ابد استوار مانَد، و بر حسب وعدهات عمل نما. 24باشد که نام تو تا به ابد استوار و بزرگ مانَد و مردمان بگویند: ”یهوه خدای لشکرها، خدای اسرائیل، بر اسرائیل خداست“، و خاندان خدمتگزارت داوود نیز در حضورت پایدار مانَد. 25زیرا تو ای خدای من، تو خود بر خدمتگزارت آشکار کردی که خانهای برایش خواهی ساخت. از این روست که خدمتگزارت به خود جرأت داده، این دعا را به درگاه تو میآورد. 26حال ای خداوند، تو خدا هستی، و تو این نیکویی را به خدمتگزارت وعده دادهای. 27اکنون تو را پسند آمده است که اهل خانۀ خدمتگزارت را برکت دهی تا در حضورت تا به ابد باقی بماند. زیرا که ای خداوند، تویی که برکت دادهای، و تا به ابد مبارک خواهد بود.»
18
فتوحات داوود
1پس از چندی، داوود بر فلسطینیان حمله برده، ایشان را شکست داد و جَت و توابع آن را از دستشان گرفت.
2داوود موآبیان را نیز شکست داد، و ایشان بندگان داوود شدند و خَراج میپرداختند.
3داوود همچنین هنگامی که میرفت تا استیلای*18:3 در عبری: ”دست“. خود را بر کنارۀ رود فُرات استوار کند، هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه را در حَمات شکست داد 4و از او هزار ارابه، هفت هزار سواره و بیست هزار پیاده به اسارت گرفت. داوود همۀ اسبان ارابهها را سوای شمار کافی برای حمل صد ارابه، پِی زد. 5چون اَرامیانِ دمشق به یاری هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه آمدند، داوود بیست و دو هزار تن از ایشان را هلاک کرد. 6سپس در اَرامِ دمشق قراولخانههایی بر پا داشت و اَرامیان بندگان داوود شدند و خَراج میپرداختند. خداوند داوود را هر جا که میرفت، پیروزی میبخشید. 7داوود همچنین سپرهای زرین خدمتگزاران هَدَدعِزِر را برگرفت و به اورشلیم آورد. 8او از شهرهای هَدَدعِزِر، یعنی از طِبحَت و کُن، مقادیر زیادی برنج به غنیمت گرفت، که سلیمان از آن دریاچۀ برنجین، ستونها و ظروف برنجین را ساخت. 9چون توعو، پادشاه حَمات شنید که داوود تمامی لشکر هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه را شکست داده است، 10پسرش هَدورام را نزد داوود پادشاه فرستاد تا از سلامتیاش جویا شده، او را به خاطر جنگش با هَدَدعِزِر و شکست دادنِ او تهنیت گوید، زیرا هَدَدعِزِر اغلب با توعو در جنگ بود. هَدورام همه گونه ظروف زرین، سیمین و برنجین با خود آورد. 11داوودِ پادشاه این ظروف را نیز با نقره و طلایی که از تمامی قومها، یعنی از اَدومیان، موآبیان، عَمّونیان، فلسطینیان و عَمالیقیان گرفته بود، وقف خداوند کرد.
12اَبیشای پسر صِرویَه، هجده هزار اَدومی را در وادی نمک کشت. 13او سپس قراولخانههایی در اَدوم بر پا کرد، و اَدومیان جملگی بندۀ داوود شدند. خداوند داوود را هر جا که میرفت، پیروزی میبخشید.
صاحبمنصبان داوود
14بدینسان داوود با اجرای عدل و انصاف نسبت به همۀ قوم خود، بر تمامی اسرائیل سلطنت میکرد. 15یوآب پسر صِرویَه سردار لشکر، و یَهوشافاط پسر اَخیلود، وقایعنگار بود؛ 16صادوق پسر اَخیطوب و اَخیمِلِک*18:16 در برخی از نسخههای عبری، والگیت و سریانی (همچنین در 2 سموئیل 8:17). در اغلب نسخههای عبری ”اَبیمِلِک“. پسر اَبیّاتار، کاهن بودند و شَوْشا نیز کاتب بود. 17بِنایا پسر یِهویاداع، سردار کِریتیان و فِلیتیان بود، و پسران داوود نیز صاحبمنصبانِ والامقام در محضر پادشاه بودند. 19
جنگ با عَمّونیان
1چندی بعد، ناحاش، پادشاه عَمّونیان درگذشت و پسرش به جای او پادشاه شد. 2داوود گفت: «بر خانون، پسر ناحاش احسان خواهم کرد، زیرا پدرش بر من احسان کرد.» پس داوود قاصدان فرستاد تا خانون را به خاطر پدرش تسلی دهد. اما چون خادمان داوود به سرزمین عَمّونیان نزد خانون رسیدند تا تسلیاش دهند، 3امیران عَمّونیان به خانون گفتند: «آیا گمان میکنی داوود از فرستادن این تسلیدهندگان نزد تو قصد تکریم پدرت دارد؟ آیا نه این است که خادمان او به جهت تفحص و سرنگون کردن و برای جاسوسی این سرزمین نزدت آمدهاند؟» 4پس خانون، خدمتگزاران داوود را گرفته، ریش آنان را تراشید و جامههایشان را از میان، یعنی از نشیمنگاه بدرید و ایشان را روانه کرد. 5چون کسی آمده، داوود را از حال آن مردان باخبر ساخت، داوود قاصدان به استقبال ایشان فرستاد، زیرا که بسیار خجل بودند. و پادشاه فرمود: «در اَریحا بمانید تا ریشتان بلند شود؛ آنگاه بازگردید.»
6چون عَمّونیان دیدند که بوی تَعفن در مشام داوود شدهاند، خانون و عَمّونیان یک هزار وزنه*19:6 یا ”قنطار“. یک وزنه تقریباً معادل ۳۴ کیلوگرم است. نقره فرستادند تا از اَرامنَهرین و اَراممَعَکاه و صوبَه، ارابهها و سواران برای خود اجیر کنند. 7آنان سی و دو هزار ارابه و پادشاه مَعَکاه را با سپاهیانش اجیر کردند، و ایشان آمده، مقابل میدِبا اردو زدند. عَمّونیان نیز از شهرهایشان گرد آمده، عازمِ نبرد شدند. 8به شنیدن این خبر، داوود یوآب را با همۀ لشکر مردان جنگاور گسیل داشت. 9عَمّونیان بیرون آمده، نزد مدخل شهر برای جنگ صفآرایی کردند. پادشاهانی که آمده بودند نیز جداگانه در دشتها مستقر شدند. 10چون یوآب دید که هم پیشِ رو و هم پشتِ سرش جنگ برپاست، برخی از بهترین مردان اسرائیل را برگزید و در مقابل اَرامیان به صف آراست. 11بقیۀ مردانش را نیز به دست برادرش اَبیشای سپرد، و ایشان در برابر عَمّونیان صفآرایی کردند. 12یوآب گفت: «اگر اَرامیان از من نیرومندتر بودند، تو به یاری من بیا، ولی اگر عَمّونیان از تو نیرومندتر بودند، من به یاریات خواهم آمد. 13پس قوی باش و بگذار تا برای قوم خود و شهرهای خدایمان دلیر باشیم، و خداوند آنچه در نظرش نیکوست به جای آورَد.» 14پس یوآب و مردانی که همراهش بودند، نزدیک آمدند تا با اَرامیان بجنگند، و آنان از برابر او گریختند. 15چون عَمّونیان دیدند که اَرامیان میگریزند، آنان نیز از برابر اَبیشای، برادر یوآب، گریختند و به شهر درآمدند. آنگاه یوآب به اورشلیم آمد.
16وقتی اَرامیان دیدند که از اسرائیل شکست خوردهاند، قاصدان فرستاده، اَرامیانِ آن سوی رود*19:16 منظور رود فُرات است. را به رهبری شوفَک، فرماندۀ لشکر هَدَدعِزِر، بیاوردند. 17چون داوود باخبر شد، تمامی اسرائیل را گرد آورده، از رود اردن عبور کرد و به ایشان رسیده، در برابرشان صفآرایی نمود. و چون داوود در برابر اَرامیان صف آراست، ایشان با او جنگیدند. 18اما از برابر اسرائیل گریختند، و داوود از اَرامیان، هفت هزار ارابهران و چهل هزار پیاده را کشت، و شوفَک فرماندۀ لشکر آنها را نیز هلاک کرد. 19چون خدمتگزارانِ هَدَدعِزِر دیدند که از اسرائیل شکست خوردهاند، با داوود صلح کردند و بندۀ او شدند. و اَرامیان دیگر نخواستند عَمّونیان را یاری دهند. 20
تصرّف رَبَّه
1به هنگام بهار، آن زمان که پادشاهان به جنگ بیرون میروند، یوآب لشکر را رهبری کرده، سرزمین عَمّونیان را ویران ساخت و آمده، رَبَّه را محاصره کرد. اما داوود در اورشلیم ماند. یوآب به رَبَّه یورش برده، آن را ویران کرد. 2و داوود تاج پادشاهشان*20:2 ”پادشاه ایشان“ یا ”مِلکوم“ یعنی همان ”مولِک“ بُت عَمّونیان. را که به سنگینی یک وزنه*20:2 یا ”قنطار“. یک وزنه تقریباً معادل ۳۴ کیلوگرم است. طلا بود و سنگهای نفیس داشت، از سر او برگرفت، و آن را بر سر داوود نهادند. و او غنایم بسیاری نیز از شهر بیرون برد. 3نیز مردمانی را که در آنجا بودند از شهر بیرون برده، آنان را با اَرّه و کُلنگ و تَبر به کار برگماشت.*20:3 نگاه کنید به ۲ سموئیل ۱۲:۳۱. داوود با همۀ شهرهای عَمّونیان چنین کرد. آنگاه او و همۀ مردانش به اورشلیم بازگشتند. 4پس از آن، جنگی با فلسطینیان در جازِر درگرفت. در آن زمان، سِبِکایِ حوشاتی، سِفّای را که از اولاد رافای غولپیکر بود کشت، و فلسطینیان مطیع شدند. 5و باز با فلسطینیان جنگ شد، و اِلحانان پسر یاعیر، لَحْمی برادرِ جُلیاتِ جِتّی را که چوب نیزهاش به بزرگی تیر نساجی بود، کشت. 6و جنگی دیگر در جَت درگرفت؛ در آن جنگ، مردی بلندقامت بود که هر دست و هر پایش شش انگشت داشت، یعنی بیست و چهار انگشت؛ او نیز از اولادِ رافا بود. 7چون او اسرائیل را به چالش کشید، یوناتان پسر شِمِعا برادر داوود، او را کشت. 8اینان در جَت برای رافا زاده شدند، و به دست داوود و مردانش از پای درآمدند.
21
شمارش جنگاوران داوود
1آنگاه شیطان بر ضد اسرائیل برخاسته، داوود را برانگیخت تا اسرائیل را سرشماری کند. 2پس داوود به یوآب و به سرداران لشکر گفت: «بروید و قوم اسرائیل را از بِئِرشِبَع تا دان بشمارید، و مرا خبر دهید تا شمارشان را بدانم.» 3اما یوآب گفت: «خداوند بر شمار قوم خویش هر چه باشد، صد چندان بیفزاید! ای سرورم پادشاه، آیا تمامی ایشان خدمتگزاران سرورم نیستند؟ پس چرا سرورم چنین درخواستی دارد؟ چرا این امر باعث تقصیرکاری اسرائیل شود؟» 4اما کلام پادشاه بر یوآب غالب آمد. پس یوآب عزیمت کرده، سرتاسر اسرائیل را پیمود و سپس به اورشلیم بازگشت. 5یوآب شمارِ نامنوشتگانِ قوم را به داوود داد: در تمامی اسرائیل یک میلیون و یکصد هزار مردِ شمشیرزن بود، و در یهودا چهار صد و هفتاد هزار مرد. 6ولی لاویان و بِنیامینیان را در زمرۀ نامنوشتگان نیاورد، زیرا که فرمان پادشاه در نظر یوآب کراهتآور بود. 7اما این شمارش در نظر خدا ناپسند آمد، پس اسرائیل را زد. 8آنگاه داوود به خدا گفت: «من با انجام این کار، گناهی بزرگ ورزیدهام. پس حال تمنا دارم تقصیر خادمت را رفع نمایی، چراکه بس احمقانه عمل کردم.» 9و خداوند، جاد، نبی داوود را خطاب کرده، گفت: 10«برو و به داوود بگو، ”خداوند چنین میفرماید: سه چیز در برابرت مینهم. یکی را برای خود برگزین تا آن را برایت به عمل آورم.“» 11پس جاد نزد داوود آمد و به او گفت: «خداوند چنین میفرماید: ”از اینها یکی را برای خود برگزین: 12سه سال قحطی، یا سه ماه تار و مار شدن در برابر دشمنانت و گرفتار آمدن به شمشیر ایشان، و یا سه روز شمشیرِ خداوند، یعنی زمین به طاعون دچار شود و فرشتۀ خداوند تمام قلمرو اسرائیل را سراسر ویران سازد.“ حال تصمیم بگیر نزد فرستندۀ خود چه پاسخ برم.» 13داوود به جاد گفت: «بسیار در تنگی هستم. تمنا آنکه به دست خداوند بیفتم زیرا که رحمتهایش بس عظیم است، اما به دست انسان نیفتم.»
14پس خداوند طاعون بر اسرائیل فرستاد، و هفتاد هزار تن از اسرائیل مردند. 15و خدا فرشتهای به اورشلیم فرستاد تا آن را ویران سازد، اما چون فرشته در حال ویران کردن اورشلیم بود، خداوند دید و از آن بلا منصرف شد، و به فرشتهای که هلاک میکرد، فرمود: «کافی است! حال، دست خود بازدار!» و فرشتۀ خداوند نزد خرمنگاه اُرنانِ*21:15 شکل دیگری است از ”اَرونَه“؛ همچنین در آیات ۱۸ و ۲۸. یِبوسی ایستاده بود. 16داوود چشمان خود را برافراشته، فرشتۀ خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده و شمشیری برهنه به دست دارد که آن را بر فراز اورشلیم برافراشته است. آنگاه داوود و مشایخ، پلاس در بر، به رویْ بر زمین افتادند. 17و داوود به خدا گفت: «آیا من نبودم که فرمان دادم قوم را شمارش کنند؟ مَنَم که گناه ورزیده و مرتکب شرارتی عظیم شدهام. اما این گوسفندان چه کردهاند؟ ای یهوه خدای من، تمنا اینکه دست تو بر ضد من و بر ضد خاندانم باشد، اما بر قوم خود بلا میاور.» 18آنگاه فرشتۀ خداوند جاد را امر فرمود تا به داوود بگوید که به خرمنگاه اُرنانِ یِبوسی برآمده، مذبحی برای خداوند در آنجا بر پا کند. 19پس داوود موافق کلامی که جاد به نام خداوند گفته بود، برفت. 20و اما اُرنان به خرمنکوبی مشغول بود. او برگشته، فرشته را دید، و چهار پسرش که همراه وی بودند خود را پنهان کردند. 21چون داوود نزد اُرنان آمد، اُرنان نگریسته، او را دید و از خرمنگاه بیرون آمد. او به داوود تعظیم کرده، رویْ بر زمین نهاد. 22داوود به اُرونان گفت: «محل خرمنگاه را به من بده تا مذبحی برای خداوند بنا کنم. آن را به بهای کامل به من بده، تا بلا از قوم بازداشته شود.» 23اُرنان به داوود گفت: «آن را برای خود برگیر. سرورم پادشاه آنچه در نظرش پسند آید، به عمل آورَد. ببین من گاوان نر را برای قربانیهای تمامسوز و خرمنکوبها را برای هیزم و گندم را به جهت هدیۀ آردی میدهم؛ من همۀ اینها را میبخشم.» 24اما داوودِ پادشاه به اُرنان گفت: «نه، بلکه بهیقین بهای کامل را خواهم پرداخت؛ آنچه را از آن توست برای خداوند نخواهم گرفت و قربانیهای تمامسوزِ بیبها تقدیم نخواهم کرد.» 25پس داوود به وزنِ ششصد مثقال*21:25 در عبری: ”شِکِل“. یک شِکِل تقریباً معادل ۵/۱۱ گرم است. طلا برای آن محل به اُرنان پرداخت. 26داوود در آنجا برای خداوند مذبحی بنا کرد و قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت تقدیم کرده، خداوند را خواند. و خداوند از آسمان بر مذبح قربانی تمامسوز آتش نازل کرده، داوود را مستجاب فرمود. 27آنگاه خداوند به فرشته فرمان داد، و او شمشیر خود را در نیام کرد. 28در آن هنگام، چون داوود دید که خداوند او را در خرمنگاهِ اُرنانِ یِبوسی مستجاب کرده است، در آنجا قربانی تقدیم نمود. 29زیرا مسکن خداوند که موسی در بیابان بر پا کرده بود، و نیز مذبح قربانی تمامسوز، در آن هنگام در مکان بلند در جِبعون بود. 30اما داوود نمیتوانست نزد آن برود تا از خدا مسئلت کند، زیرا از شمشیر فرشتۀ خداوند میترسید.
22
1آنگاه داوود گفت: «اینجا خانۀ یهوه خدا خواهد بود و اینجا، مذبح قربانی تمامسوز برای اسرائیل!»
فرمان ساختن معبد
2داوود فرمان داد تا غریبان ساکن سرزمین اسرائیل را گرد آورند، و سنگتراشان معین کرد تا سنگهای تراشیده برای بنای خانۀ خدا آماده کنند. 3او همچنین مقدار زیادی آهن تهیه کرد تا میخها برای لِنگههای دروازهها و بَستها بسازد، و برنج بسیار، چندان که نمیشد وزن کرد، 4و نیز تعداد بیشمار چوب سرو آزاد، زیرا که اهالی صیدون و صور چوب سرو آزادِ بسیار برای داوود آورده بودند.
5داوود گفت: «پسرم سلیمان جوان و بیتجربه است؛ خانهای که برای خداوند ساخته میشود باید بهغایت شکوهمند باشد و معروف در تمامی ممالکْ. پس من خود برای آن تدارک خواهم دید.» بدینسان داوود پیش از رحلتش، به تفصیل برای این منظور تدارک دید.
6آنگاه داوود، پسرش سلیمان را فرا خواند و به او وصیت کرد تا برای یهوه خدای اسرائیل خانهای بسازد. 7او به سلیمان گفت: «ای پسرم، در دلم بود که برای نام یهوه خدایم خانهای بسازم. 8اما کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: ”تو خونهای بسیار ریختهای و جنگهای عظیم کردهای، پس برای نام من خانهای بنا نخواهی کرد، زیرا که در حضور من خونهای بسیار بر زمین ریختهای. 9اینک برایت پسری زاده خواهد شد که مردی آرام خواهد بود، زیرا من او را از تمامی دشمنان پیرامونش آرامی خواهم بخشید. از این رو، نام او سلیمان*22:9 در عبری، نام ”سلیمان“ با واژۀ ”صلح“ شباهت آوایی دارد و ممکن است با آن همریشه باشد. خواهد بود، و من در روزگار او به اسرائیل صلح و آرامش عطا خواهم کرد. 10اوست که برای نام من خانهای بنا خواهد کرد. او مرا پسر خواهد بود و من او را پدر، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد بر اسرائیل استوار خواهم ساخت.“ 11حال ای پسرم، خداوند با تو باد تا کامیاب شوی، و خانۀ یهوه خدای خود را بنا کنی، چنانکه دربارهات گفته است. 12خداوند تو را بصیرت و فهم عطا فرماید، تا آنگاه که تو را بر حکومتِ اسرائیل میگمارد، شریعت یهوه خدای خود را نگاه داری. 13آنگاه کامیاب خواهی شد، اگر فرایض و احکامی را که خداوند دربارۀ اسرائیل به موسی امر فرمود، بهدقّت به جای آوری. پس قوی و دلیر باش! مترس و هراسان مشو! 14اینک با رنج بسیار، یکصد هزار وزنه*22:14 یا ”قنطار“. یک وزنه تقریباً معادل ۳۴ کیلوگرم است؛ همچنین در بقیۀ آیه. طلا، یک میلیون وزنه نقره، و آنقدر برنج و آهن که نتوان وزن کرد برای خانۀ خداوند فراهم آوردهام، و چوب و سنگ نیز. تو میتوانی بر آنها بیافزایی. 15نیز کارگران بسیار خواهی داشت: سنگتراشان و سنگبُران و نجاران، و نیز صنعتگران از هر نوع، که در هر صنعتی ماهرند: 16یعنی در طلا و نقره و برنج و آهنِ بیشمار. پس برخیز و دست به کار شو! خداوند همراه تو باشد!» 17داوود همچنین به تمامی رهبران اسرائیل فرمان داد تا پسرش سلیمان را یاری دهند. 18او گفت: «آیا یهوه خدای شما با شما نیست؟ و آیا او شما را از هر سو آرامی نبخشیده است؟ زیرا او ساکنان این سرزمین را به دست من تسلیم کرده، و این سرزمین در حضور خداوند و قومش مطیع شده است. 19پس حال دل و جان خود را به جُستن یهوه خدای خویش معطوف سازید. برخیزید و قُدس یهوه خدا را بسازید، تا صندوق عهد خداوند و ظروف مقدس خدا را به خانهای که برای نام خداوند بنا خواهد شد، بیاورید.»
23
وظایف لاویان
1چون داوود پیر و سالخورده شد، پسر خود سلیمان را بر اسرائیل پادشاه ساخت.
2داوود، تمامی رهبران اسرائیل و کاهنان و لاویان را گرد آورد. 3لاویانِ سی ساله و بالاتر، شمارش شدند، که شمارشان سی و هشت هزار مرد بود. 4داوود گفت: «از اینان، بیست و چهار هزار تن بر امور خانۀ خداوند نظارت کنند، شش هزار تن صاحبمنصب و داور باشند، 5چهار هزار تن محافظِ دروازهها باشند، و چهار هزار تن نیز خداوند را با سازهایی که برای ستایش ساختهام، بستایند.» 6داوود ایشان را بر حسب پسران لاوی، یعنی جِرشون، قُهات و مِراری، به چند دسته تقسیم کرد.
جِرشونیان
7از جِرشونیان: لَعدان و شِمعی. 8پسران لَعدان: یِحیئیل، که رئیس بود، و سپس زیتام و یوئیل، یعنی سه تن. 9پسران شِمعی، شِلومیت و حَزیئیل و هاران بودند، یعنی سه تن. اینان بودند سران خاندانهای لَعدان. 10و پسران شِمعی، یَحَت، زیزا، یِعوش و بِریعَه بودند. اینان چهار پسر شِمعی بودند. 11یَحَت رئیس بود، و زیزا دوّم، اما یِعوش و بِریعَه از آنجا که پسرانِ بسیار نداشتند، همچون یک خاندان محسوب شدند.
قُهاتیان
12پسران قُهات: عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل، یعنی چهار تن. 13پسران عَمرام: هارون و موسی. هارون جدا شد تا او و پسرانش اشیاء بسیار مقدس را پیوسته تقدیس کنند، به حضور خداوند بخور بسوزانند، او را خدمت کنند، و تا به ابد به نام او برکت دهند. 14پسران موسی مرد خدا، در زمرۀ قبیلۀ لاوی آورده شدند. 15پسران موسی: جِرشوم و اِلعازار. 16پسران جِرشوم: شِبوئیل، که رئیس بود. 17پسران اِلعازار: رِحَبیا، که رئیس بود. اِلعازار پسر دیگری نداشت، اما پسران رِحَبیا بسیار پرشمار بودند. 18پسران یِصهار: شِلومیت، که رئیس بود. 19پسران حِبرون: یِریا، که رئیس بود؛ اَمَریا، دوّم؛ یَحَزیئیل، سوّم؛ و یِقَمِعام، چهارم. 20پسران عُزّیئیل: میکاه، که رئیس بود؛ یِشّیا، دوّم.
مِراریان
21پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. پسران مَحْلی، اِلعازار و قِیس بودند. 22اِلعازار مُرد بیآنکه صاحب پسری شود، اما دختران داشت، که خویشانشان، یعنی پسران قِیس، ایشان را به زنی گرفتند. 23پسران موشی، مَحْلی و عِدِر و یِرِموت بودند، یعنی سه تن.
24اینان بودند پسران لاوی بر حسب خاندانهایشان، یعنی سران خاندانها که بر حسب شمارِ نامهای افراد بیست ساله و بالاتر، ثبت شده بودند و وظیفۀ آنها اشتغال به کار خدمت خانۀ خداوند بود. 25زیرا داوود گفته بود: «از آنجا که یهوه خدای اسرائیل قوم خود را آرامی بخشیده و تا به ابد در اورشلیم ساکن شده است، 26دیگر نیازی نیست لاویان، مسکن یا هیچیک از لوازمِ خدمتِ مسکن را حمل کنند.» 27بدین ترتیب، بنا بر آخرین فرمان داوود، پسران لاوی که بیست ساله و بالاتر بودند، شمارش شدند.
28وظیفۀ لاویان این بود که پسران هارون را در خدمت خانۀ خداوند یاری دهند. بر آنها بود که از صَحنها و حُجرهها نگاهداری کنند، تمامی اسباب مقدس را تطهیر نمایند، و هر کار دیگر را که به خدمت خانۀ خدا مربوط میشد انجام دهند. 29نیز وظیفه داشتند ایشان را در خصوص نان حضور، آرد به جهت هدیۀ آردی، گِردههای نانِ بیخمیرمایه، هدایای پختنی و هدایای آمیخته به روغن، و نیز در خصوص تمامی وزنها و اندازهها، یاری رسانند. 30آنان موظف بودند هر صبحگاه به شکرگزاری و ستایش خداوند بایستند، و به همین ترتیب هر شامگاه، 31و نیز به هنگام تقدیم قربانیهای تمامسوز به خداوند در شَبّات، هنگام ماه نو، و در اعیاد؛ بر آنان بود که پیوسته بر حسب شمار مطالبه شده از ایشان، به حضور خداوند قربانی تقدیم کنند. 32بدین ترتیب لاویان مسئولیت انجام امور مربوط به خیمۀ ملاقات و قُدس را بر عهده داشتند، و به برادرانشان یعنی پسران هارون یاری رسانده، تحت نظارتِ آنان خدمت خانۀ خداوند را به جا میآوردند.
24
گروههای مختلف کاهنان
1گروههای مختلف از نسل هارون از این قرار بودند: پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند. 2ناداب و اَبیهو پیش از پدر خود درگذشتند و پسری نداشتند، پس تنها اِلعازار و ایتامار کهانت کردند. 3داوود به یاری صادوق از نسل اِلعازار و اَخیمِلِک از نسل ایتامار، ایشان را بر حسب وظایفی که بدیشان محول شده بود، در خدمتشان به گروههای مختلف تقسیم کرد. 4از آنجا که شمار مردانی که توانایی ریاست داشتند در میان پسران اِلعازار بیش از پسران ایتامار بود، از میان پسران اِلعازار شانزده سَر برای خاندانها، و از میان پسران ایتامار هشت سَر برای خاندانها تعیین شدند. 5همۀ این افراد به یکسان به قید قرعه تقسیم شدند، زیرا هم در میان پسران اِلعازار و هم در میان پسران ایتامار، صاحبمنصبانِ قُدسْ و صاحبمنصبانِ امور الهی وجود داشتند. 6شِمَعیای کاتب، پسر نِتَنئیل، که از لاویان بود، نامهای ایشان را در حضور پادشاه و امیران و صادوقِ کاهن و اَخیمِلِک پسر اَبیّاتار و سران خاندانهای کاهنان و لاویان ثبت کرد. یک خاندان برای اِلعازار و یک خاندان برای ایتامار برگزیده شد.
7نخستین قرعه به نام یِهویاریب درآمد، دوّمین به نام یِدَعیا، 8سوّمین به نام حاریم، چهارمین به نام سِعوریم، 9پنجمین به نام مَلْکیا، ششمین به نام میامین، 10هفتمین به نام هَقّوص، هشتمین به نام اَبیّا، 11نهمین به نام یِشوعَ، دهمین به نام شِکَنیا، 12یازدهمین به نام اِلیاشیب، دوازدهمین به نام یَقیم، 13سیزدهمین به نام حُفّه، چهاردهمین به نام یِشِبِآب، 14پانزدهمین به نام بِلجَه، شانزدهمین به نام اِمّیر، 15هفدهمین به نام حِزیر، هجدهمین به نام هَفِصیص، 16نوزدهمین به نام فِتَحیا، بیستمین به نام حِزقیال، 17بیست و یکمین به نام یاکین، بیست و دوّمین به نام جامول، 18بیست و سوّمین به نام دِلایا، و بیست و چهارمین قرعه به نام مَعَزیا.
19این بود ترتیب انجام وظیفۀ ایشان در خصوص داخل شدن به خانۀ خداوند بر حسب دستورالعملی که به واسطۀ پدرشان هارون، مطابق فرمان یهوه خدای اسرائیل، بدیشان داده شد.
سایر لاویان
20و اما دربارۀ بقیۀ پسران لاوی:
از پسران عَمرام: شوبائیل؛
از پسران شوبائیل: یِحْدِیا.
21از رِحَبیا: از پسرانش، یِشّیا که رئیس بود؛
22از یِصهاریان: شِلوموت؛
از پسران شِلوموت: یَحَت.
23پسران حِبرون: یِریا،*24:23 دو نسخۀ عبری و برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین در 1 تواریخ ۲۳:۱۹). در اغلب نسخههای عبری: ”پسران یِریا“. که رئیس بود؛ اَمَریا، دوّم؛ یَحَزیئیل، سوّم؛ و یِقَمِعام، چهارم. 24پسر عُزّیئیل: میکاه؛
از پسران میکاه: شامیر.
25برادر میکاه: یِشّیا؛
از پسران یِشّیا: زکریا.
26پسران مِراری: مَحْلی و موشی.
پسر یَعَزیا: بِنو.
27پسران مِراری:
از یَعَزیا: بِنو و شوهَم و زَکّور و عِبری.
28از مَحْلی: اِلعازار، که فرزندی نداشت.
29از قِیس: پسرِ قیس، یِرَخمِئیل.
30پسران موشی: مَحْلی و عِدِر و یِریموت.
اینان بودند پسران لاویان بر حسب خاندانهایشان. 31ایشان نیز همانند برادرانشان یعنی پسران هارون، در حضور داوودِ پادشاه و صادوق و اَخیمِلِک و سران خاندانهای کاهنان و لاویان، بر حسب قرعه منصوب شدند. سران خاندانها و برادرانِ کوچکترشان به یکسان بر حسب قرعه منصوب گردیدند.
25
دستۀ سرایندگان
1داوود و سرداران لشکر، برخی از پسران آساف و هیمان و یِدوتون را برای خدمت جدا کردند، تا با چنگ و بربط و سنج نبوّت کنند. فهرست کسانی که این خدمت را انجام میدادند، و شرح وظایفشان، از این قرار است:
2از پسران آساف:
زَکّور، یوسف، نِتَنیا و اَشَرئیلَه. پسران آساف زیرِ دست آساف بودند، که خودْ زیرِ دست پادشاه نبوّت میکرد.
3از یِدوتون، پسران یِدوتون:
جِدَلیا، صِری، یِشَعیا، شِمعی،*25:3 یک نسخۀ عبری و برخی از نسخههای ترجمۀ یونانی هفتادتَنان (همچنین رجوع کنید به آیۀ 17). اغلب نسخههای عبری فاقد نام ”شِمعی“ است. حَشَبیا و مَتّیتیا، یعنی شش تن؛ آنها زیرِ دست پدرشان یِدوتون بودند، که با چنگ در سپاس و ستایش خداوند نبوّت میکرد. 4از هیمان، پسران هیمان:
بُقّیا، مَتَّنیا، عُزّیئیل، شِبوئیل، یِریموت، حَنَنیا، حَنانی، اِلیاتَه، جِدَّلتی، رومَمتیعِزِر، یُشبِقاشَه، مَلّوتی، هوتیر و مَحَزیوت. 5اینان جملگی پسرانِ هیمان، نبی پادشاه بودند، که بر طبق وعدۀ خدا به او بخشیده شدند تا مایۀ سربلندیاش باشند، زیرا خدا به هیمان چهارده پسر و سه دختر عطا فرمود. 6آنان جملگی زیرِ دست پدرانشان بودند، تا به جهت خدمتِ خانۀ خدا با سنج و چنگ و بربط در خانۀ خداوند بسرایند. آساف، یِدوتون و هیمان زیرِ دست پادشاه بودند. 7شمار آنان و بستگانشان، که سراییدن برای خداوند را آموخته بودند، یعنی شمار تمامی افراد ماهر، دویست و هشتاد و هشت تن بود. 8ایشان برای وظایف خود قرعه انداختند، از کوچک و بزرگ و معلم و شاگرد، به یکسان.
9نخستین قرعۀ پسران آساف، به نام یوسف درآمد.
قرعۀ دوّم به نام جِدَلیا درآمد؛ او و بستگان و پسرانش بر روی هم دوازده تن بودند.
10قرعۀ سوّم به نام زَکّور درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
11قرعۀ چهارم به نام یِصری درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
12قرعۀ پنجم به نام نِتَنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
13قرعۀ ششم به نام بُقّیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
14قرعۀ هفتم به نام یِشَرِلَه*25:14 شکل دیگری است از ”اَسَرِلَه“ (آیۀ 2). درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند. 15قرعۀ هشتم به نام یِشَعیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
16قرعۀ نهم به نام مَتَّنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
17قرعۀ دهم به نام شِمعی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
18قرعۀ یازدهم به نام عَزَرئیل درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
19قرعۀ دوازدهم به نام حَشَبیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
20قرعۀ سیزدهم به نام شوبائیل درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
21قرعۀ چهاردهم به نام مَتّیتیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
22قرعۀ پانزدهم به نام یِرِموت درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
23قرعۀ شانزدهم به نام حَنَنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
24قرعۀ هفدهم به نام یُشبِقاشَه درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
25قرعۀ هجدهم به نام حَنانی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
26قرعۀ نوزدهم به نام مَلّوتی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
27قرعۀ بیستم به نام الیاتَه درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
28قرعۀ بیست و یکم به نام هوتیر درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
29قرعۀ بیست و دوّم به نام جِدَّلتی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
30قرعۀ بیست و سوّم به نام مَحَزیوت درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
31قرعۀ بیست و چهارم به نام رومَمتیعِزِر درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
26
محافظان دروازهها
1و اما گروهبندی محافظان دروازهها:
از قورَحیان: مِشِلِمیا پسر قوری، از پسران آساف؛
2مِشِلِمیا را پسران بود: زکریا، نخستزاده؛ یِدیعَئیل، دوّم؛ زِبَدیا، سوّم؛ یَتنیئیل، چهارم؛ 3عیلام، پنجم؛ یِهوحانان، ششم؛ و اِلیِهوعینای، هفتم.
4عوبیداَدوم را نیز پسران بود: شِمَعیا، نخستزاده؛ یِهوزاباد، دوّم؛ یوآخ، سوّم؛ ساکار، چهارم؛ نِتَنئیل، پنجم؛ 5عَمّیئیل، ششم؛ یِساکار، هفتم؛ و فِعُلِتای، هشتم؛ زیرا خدا عوبیداَدوم را برکت داده بود.
6و برای پسر عوبیداَدوم، شِمَعیا، نیز پسران زاده شدند، که در خاندانهایشان حکم میراندند، زیرا مردانی بودند بهغایت توانا. 7پسران شِمَعیا: عُتنی، رِفائیل، عوبید و اِلزاباد؛ بستگان او، اِلیهو و سِمَکیا نیز مردانی توانا بودند. 8اینان جملگی از نسل عوبیداَدوم بودند. ایشان و نیز پسران و بستگانشان مردانی قابل و مناسب برای خدمت بودند؛ شصت و دو تن، از عوبیداَدوم.
9شمار پسران و بستگانِ مِشِلِمیا هجده تن بود، که جملگی مردانی توانا بودند. 10حوسَه از نسل مِراری را پسران بود: شِمری، که رئیس بود؛ او گرچه نخستزاده نبود، پدرش او را رئیس تعیین کرد؛ 11حِلقیا، دوّم بود؛ طِبَلیا، سوّم؛ و زکریا، چهارم. پسران و بستگان حوسَه بر روی هم سیزده تن بودند.
12این محافظان دروازهها، که بر حسب رؤسایشان گروهبندی شده بودند، همچون بستگان خود انجام وظایفی را بر عهده داشتند و در خانۀ خداوند خدمت میکردند. 13ایشان از کوچک و بزرگ، بر حسب خاندانهایشان برای هر دروازه قرعه افکندند.
14قرعه برای دروازۀ شرقی به نام شِلِمیا*26:14 شکل دیگری است از ”مِشِلِمیا“. افتاد. سپس برای پسر او زکریا که مشاوری خردمند بود قرعه افکندند، و قرعهاش به دروازۀ شمالی افتاد. 15قرعۀ عوبیداَدوم به دروازۀ جنوبی افتاد، و قرعۀ پسرانش به انبارها. 16قرعۀ شُفّیم و حوسَه به دروازۀ غربی افتاد، یعنی دروازۀ شَلِکِت در جادۀ سربالایی. هر نگهبان مقابل نگهبان دیگر بود. 17شش تن از لاویان هر روز در دروازۀ شرقی بودند، چهار تن هر روز در دروازۀ شمالی، چهار تن هر روز در دروازۀ جنوبی، و دو تن نیز برای هر یک از انبارها. 18اما در صحن*26:18 معنی این واژه در زبان عبری نامشخص است. غربی، چهار تن برای جاده و دو تن برای خود صحنْ حاضر بودند. 19این بود گروهبندی محافظان دروازهها از پسران قورَح و پسران مِراری.
خزانهداران و دیگر صاحبمنصبان
20از لاویان، اَخیّا ناظر بر خزانههای خانۀ خدا و خزانههای اموال وقفی بود.
21نوادگان لَعدان، یعنی جِرشونیان که از نسل لَعدان بودند و سران خاندانهای لَعدانِ جِرشونی: یِحیئیلی. 22پسران یِحیئیلی، زیتام و برادر او یوئیل. اینان ناظر بر خزانههای خانۀ خداوند بودند.
23از عَمرامیان و یِصهاریان و حِبرونیان و عُزّیئیلیان: 24شِبوئیل پسر جِرشوم پسر موسی ناظر بر خزانهها بود. 25و بستگانش از اِلعازار: پسرش رِحَبیا، پسرش یِشَعیا، پسرش یورام، پسرش زِکْری و پسرش شِلومیت. 26شِلومیت و بستگانش ناظر بر تمامی خزانههای اموالِ وقفی بودند که داوودِ پادشاه و سران خاندانها و سردارانِ هزارها و صدها و فرماندهان لشکر، وقف کرده بودند. 27آنان بخشی از غنایم جنگی را برای تعمیر خانۀ خداوند وقف کردند. 28و نیز هرآنچه سموئیلِ نبی و شائول پسر قِیس و اَبنیر پسر نیر و یوآب پسر صِرویَه وقف کرده بودند، یعنی هرآنچه وقف شده بود، تحت نظارت شِلومیت و بستگانش بود.
29از یِصهاریان: کِنَنیا و پسرانش به عنوان صاحبمنصبان و داوران به جهت انجام وظایف خارج از معبد بر اسرائیل نصب شدند.
30از حِبرونیان: حَشَبیا و بستگانش، که یکهزار و هفتصد مرد توانا بودند، در کنارۀ غربی رود اردن برای انجام تمامی امور خداوند و برای خدمت پادشاه، به نظارت بر اسرائیل برگماشته شدند. 31از حِبرونیان، بنا بر نسبنامههای خاندانهایشان، یِریا رئیس بود. در سال چهلم سلطنت داوود، نسبنامۀ خاندان حِبرونیان بررسی شد و از میان ایشان مردانی توانا در یَعزیرِ جِلعاد یافت گردید. 32از بستگان یِریا، دو هزار و هفتصد مرد بودند، که مردانی توانا و سَرِ خاندانها بودند. داوود پادشاه، آنان را به نظارت بر رِئوبینیان و جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی برگماشت، تا بر تمامی امور مربوط به خدا و امور پادشاه نظارت کنند.
27
امیران لشکر
1این است شمار بنیاسرائیل، یعنی سران خاندانها، سردارانِ هزارها و صدها، و صاحبمنصبان قوم، که پادشاه را در تمامی امور مربوط به ورود و خروج گروهانِ لشکر، ماه به ماه در تمام طول سال، خدمت میکردند. شمارِ هر گروه، بیست و چهار هزار تن بود:
2یَشُبعام پسر زَبْدیئیل رئیس گروه اوّل بود برای ماه اوّل؛ در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند. 3او از نسل فِرِص بود، و ریاست تمامی سرداران لشکر را در ماه اوّل بر عهده داشت.
4رئیس گروهِ ماه دوّم، دودایِ اَخوخی بود.*27:4 ترجمۀ یونانی هفتادتَنان؛ متن عبری در اینجا میافزاید: «مِقلوت رئیس گروه وی بود». در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند. 5رئیس سوّم برای ماه سوّم، بِنایا پسر یِهویاداع کاهن اعظم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند. 6این همان بِنایا است که در میان آن سی تن، بزرگ بود و رهبری ایشان را بر عهده داشت. پسر او عَمّیزاباد، رئیس گروه او بود.
7رئیس چهارم برای ماه چهارم، عَسائیل برادر یوآب بود، و پس از او، پسرش زِبَدیا. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
8رئیس پنجم برای ماه پنجم، شَمهوتِ یِزراحی بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
9رئیس ششم برای ماه ششم، عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
10رئیس هفتم برای ماه هفتم، حالِصِ فِلونی از نسل اِفرایِم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
11رئیس هشتم برای ماه هشتم، سِبِکایِ حوشاتی از زِراحیان بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
12رئیس نهم برای ماه نهم، اَبیعِزِرِ عَناتوتی از نسل بِنیامین بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
13رئیس دهم برای ماه دهم، مَهَرایِ نِطوفاتی از زِراحیان بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
14رئیس یازدهم برای ماه یازدهم، بِنایایِ فِرعَتونی از نسل اِفرایِم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
15رئیس دوازدهم برای ماه دوازدهم، حِلْدایِ نِطوفاتی از نسل عُتنِئیل بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
رؤسای قبایل
16و اما رؤسای قبایل اسرائیل:
رئیس رِئوبینیان، اِلعازار پسر زِکْری بود؛
رئیس شمعونیان، شِفَطیا پسر مَعَکاه بود؛
17رئیس لاویان، حَشَبیا پسر قِموئیل بود؛
رئیس خاندان هارون، صادوق بود.
18رئیس یهودا، اِلیهو، یکی از برادران داوود بود؛
رئیس یِساکار، عُمری پسر میکائیل بود؛
19رئیسِ زِبولون، یِشمَیا پسر عوبَدیا بود؛
رئیسِ نَفتالی، یِریموت پسر عَزریئیل بود؛
20رئیسِ اِفرایِم، هوشع پسر عَزَزیا بود؛
رئیس نیمقبیلۀ مَنَسی، یوئیل پسر فِدایاه بود؛
21رئیس نیمقبیلۀ مَنَسی در جِلعاد، یِدّو پسر زکریا بود؛
رئیس بِنیامین، یَعَسیئیل پسر اَبنیر بود؛
22رئیس دان، عَزَرئیل پسر یِروحام بود.
اینان رؤسای قبایل اسرائیل بودند.
23داوود مردان بیست سال و پایینتر را در شمارش نیاورد، زیرا خداوند وعده داده بود که اسرائیل را به اندازۀ ستارگان آسمان کثیر خواهد ساخت. 24یوآب پسر صِرویَه کارِ شمارش را آغاز کرد، ولی آن را به پایان نرساند. با این حال اسرائیل بدین سبب به غضب گرفتار آمد، و شمار آنان در کتاب تواریخ داوود پادشاه ثبت نشد.
ناظرانِ دارایی پادشاه
25عَزمَوِت پسر عَدیئیل ناظر انبارهای پادشاه بود.
یوناتان پسر عُزّیا ناظر انبارهای واقع در مزرعهها، شهرها، روستاها و برجها بود.
26عِزری پسر کِلوب ناظر کارگرانِ مزارع بود که بر زمین کشاورزی میکردند.
27شِمعیِ رامایی ناظر تاکستانها بود.
زَبْدیِ شِفماتی ناظرِ محصولاتی بود که در تاکستانها به جهت انبارهای شراب تهیه میشد.
28بَعَلحانانِ جِدیری ناظر درختان زیتون و انجیر در دامنهها بود.
یوآش ناظر انبارهای روغن زیتون بود.
29شِطْرایِ شارونی ناظر رمههایی بود که در شارون میچریدند.
شافاط پسر عَدْلای ناظر رمهها در وادیها بود.
30عوبیلِ اسماعیلی ناظر شتران بود،
و یِحْدِیایِ مِرونوتی ناظر الاغان.
31یازیزِ هاجْری ناظر گلهها بود.
تمامی اینان ناظران بر داراییهای داوودِ پادشاه بودند.
32یوناتان عموی داوود، مشاور و مردی فهیم و کاتب بود. یِحیئیل پسر حَکمونی، مراقبت از پسران پادشاه را بر عهده داشت.
33اَخیتوفِل مشاور پادشاه بود، و حوشایِ اَرکی، دوست پادشاه. 34یِهویاداع پسر بِنایا، و اَبیّاتار، جانشین اَخیتوفِل شدند. یوآب، سردار لشکر پادشاه بود.
28
طرح داوود برای خانۀ خدا
1داوود تمامی صاحبمنصبان اسرائیل، یعنی رؤسای قبایل و رؤسای گروهانی که در خدمت پادشاه بودند، و نیز سردارانِ هزارها و سردارانِ صدها، ناظران تمامی دارایی و احشام پادشاه و پسرانش، و همچنین مقامات دربار، مردان توانا و همۀ جنگاوران را در اورشلیم گرد آورد. 2آنگاه داوودِ پادشاه بر پا ایستاد و گفت: «ای برادران و ای قوم من، به من گوش فرا دهید. در دل داشتم خانهای که محل آرامیِ صندوق عهدِ خداوند و کرسیِ زیرِ پای خدایمان باشد بنا کنم، و برای بنای آن تدارک دیده بودم. 3اما خدا به من گفت: ”تو برای نام من خانهای بنا نخواهی کرد، زیرا که مرد جنگ هستی و خون ریختهای.“ 4با این حال یهوه خدای اسرائیل مرا از تمامی خاندان پدرم برگزید تا برای همیشه بر اسرائیل پادشاهی کنم. زیرا که او یهودا را به رهبری برگزید، و از خاندان یهودا خاندان پدرم را برگزید، و از پسران پدرم مرا پسندید تا بر تمامی اسرائیل پادشاهم سازد. 5و از میان تمامی پسرانم - چراکه خداوند مرا پسرانِ بسیار بخشیده است - پسرم سلیمان را برگزید تا بر تخت پادشاهی خداوند بر اسرائیل بنشیند. 6او مرا گفت: ”پسرت سلیمان، اوست که خانۀ من و صحنهایم را بنا خواهد کرد، زیرا او را برگزیدهام تا پسر من باشد، و من او را پدر خواهم بود. 7اگر او احکام و فرامین مرا به جای آورَد، چنانکه امروز در آنها ثابتقدم است، پادشاهیاش را تا به ابد استوار خواهم ساخت.“ 8پس اکنون در نظر تمامی اسرائیل که جماعت خداوند هستند، و در حضور خدای ما که میشنود، تمامی فرامین یهوه خدایتان را طلبیده، آنها را نگاه بدارید تا این سرزمین نیکو را مِلکِ خود ساخته، آن را پس از خود برای فرزندانتان به ملکیت ابدی واگذارید.
9«تو ای پسرم سلیمان، خدای پدرت را بشناس و او را با دلی کامل و ذهنی راغب خدمت نما، زیرا خداوند همۀ دلها را تفتیش میکند و هر نیّتِ فکر را میداند. اگر خداوند را بجویی او را خواهی یافت، اما اگر او را ترک کنی، تا به ابد تو را به دور خواهد افکند. 10حال تأمل کن، زیرا که خداوند تو را برگزیده تا خانهای به جهت قُدس بنا کنی. پس قوی باش و دست به کار شو!»
11آنگاه داوود طرحِ ایوانِ معبد و خانههای آن، خزاین آن، بالاخانههای آن، و حجرههای اندرونی آن، و نیز طرحِ اتاق تخت رحمت را، به پسرش سلیمان داد، 12همچنین طرح هرآنچه را که در خصوص صحنهای خانۀ خداوند و تمامی حجرههای گرداگردِ آن و انبارهای خانۀ خدا و انبارهای اموال وقفی در ذهن داشت.*28:12 یا: «آنچه را که روح خدا در اندیشۀ او نهاده بود». 13نیز سلیمان را در خصوص دستههای کاهنان و لاویان، تمامی کار خدمت خانۀ خداوند، و تمامی ظروف خدمت در خانۀ خداوند، راهنمایی کرد. 14او وزن طلا را برای تمامی ظروف زرینِ مورد استفاده در هر خدمت، و وزن نقره را برای تمامی ظروف سیمینِ مورد استفاده در هر خدمت، تعیین کرد: 15وزن چراغدانهای طلا و چراغهایشان، وزن طلای هر چراغدان و چراغهایش، وزن نقرۀ هر چراغدان و چراغهایش، بر حسب مورد استفادۀ هر یک از چراغدانها، 16وزن طلای هر یک از میزهای نان حضور، وزن نقرۀ میزهای سیمین، 17وزن طلای ناب چنگالها، کاسهها و پیالهها، وزن هر یک از کاسههای زرین و هر یک از کاسههای سیمین، 18و وزن طلای تصفیه شده برای مذبح بخور. همچنین طرح خود را برای ارابۀ زرینِ کروبیانی که بالهایشان را گسترده، صندوق عهد خداوند را میپوشاندند، به سلیمان داد. 19داوود گفت:*28:19 عبارت «داوود گفت» در متن عبری نیامده و فقط برای سهولت خواندن اضافه شده است. «خداوند این همه، یعنی تمام جزئیات این طرح را، بهطور مکتوب از دستِ خویش به من فهمانید.» 20آنگاه داوود به پسرش سلیمان گفت: «قوی و دلیر باش و دست به کار شو! مترس و هراسان مباش، زیرا که یهوه خدا، یعنی خدای من با تو است. او تو را وا نخواهد گذاشت و ترک نخواهد کرد، تا آنگاه که کارِ خدمتِ خانۀ خداوند یکسره به انجام رسد. 21اینک دستههای کاهنان و لاویان برای تمامی خدمت خانۀ خدا حاضرند؛ تمام آنان که مشتاقند و در هر کاری مهارت دارند، در تمامی این کار با تو هستند. صاحبمنصبان و تمامی قوم نیز بهطور کامل گوش به فرمان تو هستند.»
29
هدایا برای بنای خانۀ خدا
1آنگاه داوودِ پادشاه به تمامی جماعت گفت: «پسرم سلیمان که خدا تنها او را برگزیده، جوان است و بیتجربه، و کارْ عظیم است، زیرا این کاخ نه برای انسان، که برای یهوه خداست. 2من برای خانۀ خدای خویش، در حدِ توان، تدارک دیدهام: طلا برای اشیاء زرین، نقره برای اشیاء سیمین، برنج برای اشیاء برنجین، آهن برای اشیاء آهنین، و چوب برای اشیاء چوبین؛ نیز سنگهای عقیق و فیروزه به جهت نشاندن تدارک دیدهام، و سنگهای سیاه و رنگین و همه گونه سنگهای گرانبها و مرمر، به مقدار فراوان. 3از این گذشته، به خاطر ارادتی که به خانۀ خدایم دارم، افزون بر هرآنچه برای خانۀ مقدس تدارک دیدهام، از طلا و نقرهای که جزو اموال شخصیام است نیز به خانۀ خدایم تقدیم میکنم: 4سه هزار وزنه*29:4 یا ”قنطار“. یک وزنه تقریباً معادل ۳۴ کیلوگرم است؛ همچنین در بقیۀ باب. طلا از طلای اوفیر، هفت هزار وزنه نقرۀ ناب برای روکش دیوارهای بناها، 5و نیز طلا برای اشیاء زرین و نقره برای اشیاء سیمین، به جهت تمامی کاری که به دست صنعتگران انجام میشود. حال کیست که امروز خویشتن را به خوشی دل وقف خداوند کند؟» 6آنگاه سران خاندانها، رؤسای قبایل اسرائیل، و سردارانِ هزارها و صدها به همراه ناظران کارهای پادشاه، داوطلبانه هدیه دادند. 7آنان به جهت خدمت خانۀ خدا، پنج هزار وزنه طلا، ده هزار سکۀ طلا،*29:7 در عبری: ”اَدَرکُن“. اَدَرکُن سکهای بود به وزن تقریبی ۵/۸ گرم. ده هزار وزنه نقره، هجده هزار وزنه برنج و یکصد هزار وزنه آهن تقدیم کردند. 8هر کس سنگهای قیمتی داشت، آنها را به خزانۀ خانۀ خداوند آورده، به دست یِحیئیلِ جِرشونی میسپرد. 9پس قوم چون به خوشی دل هدیه داده بودند، شادمان شدند، زیرا که به تمامی دل، داوطلبانه به خداوند داده بودند. داوودِ پادشاه نیز بهغایت شادمان شد. دعای داوود
10آنگاه داوود در حضور تمامی جماعت خداوند را متبارک خوانده، گفت: «ای یهوه، خدای پدر ما اسرائیل، تو از ازل تا به ابد متبارک هستی! 11ای خداوند، عظمت و قدرت و جلال و پیروزی و شوکت از آنِ توست، زیرا هرآنچه در آسمان و زمین است متعلق به توست. ای خداوند، پادشاهی از آنِ توست، و تو بر همگان چون سَر متعال هستی. 12دولت و حرمت از تو میآید، و تو بر همگان حاکمی. قوّت و توانایی در دست توست؛ عظیم ساختن و نیرو بخشیدن به همگان، در دست توست. 13اکنون، ای خدای ما، تو را سپاس میگوییم و نام پرجلالت را میستاییم.
14«اما من کیستم و قوم من چیست که بتوانیم چنین به خوشی دل هدیه بیاوریم؟ زیرا همه چیز از توست، و از دست توست که به تو دادهایم. 15زیرا ما نیز همچون همۀ نیاکانمان در حضور تو غریب و میهمانیم. روزهایمان بر زمین همچون سایهای است که نمیپایَد. 16ای یهوه خدای ما، تمامی این ثروت که به جهت بنای خانه برای نام قدوس تو فراهم آوردهایم، از دست تو به ما رسیده و جملگی متعلق به خودِ توست. 17میدانم، ای خدایم، که تو دلها را میآزمایی و از صداقت خشنود میگردی. من با دلی صادق این همه را به خوشیِ دل دادهام، و اکنون قوم تو را که اینجا حاضرند دیدهام، که داوطلبانه و با شادمانی به تو دادهاند. 18ای یهوه، خدای پدران ما ابراهیم، اسحاق و اسرائیل، این نیّت و فکر را همواره در دل قومت نگاه دار، و دلهایشان را به سوی خود متمایل گردان. 19به پسرم سلیمان نیز دلی کامل عطا فرما تا فرامین و شهادات و فرایض تو را نگاه دارد و تمامی این کارها را به عمل آورده، کاخی را که برایش تدارک دیدهام، بنا کند.»
20آنگاه داوود به تمامی جماعت گفت: «یهوه خدای خود را متبارک خوانید.» پس تمامی جماعت یهوه، خدای پدرانشان را متبارک خواندند، و سرهای خویش خم کرده، خداوند و پادشاه را تعظیم نمودند.
21آنان فردای آن روز قربانیها برای خداوند گذراندند و قربانیهای تمامسوز به خداوند تقدیم کردند، یعنی هزار گاو نر، هزار قوچ و هزار بره، همراه با هدایای ریختنی و قربانیهای بسیار دیگر به جهت تمامی اسرائیل. 22در آن روز ایشان با شادمانیِ عظیم، در حضور خداوند خوردند و نوشیدند.
آغاز سلطنت سلیمان
آنگاه سلیمان پسر داوود را برای بار دوّم به پادشاهی نصب کردند، و در حضور خداوند او را برای حکومت و صادوق را برای کهانت مسح نمودند. 23پس سلیمان بر تختِ خداوند نشست و به جای پدرش داوود، پادشاه شد. او کامروا بود و تمامی اسرائیل از او اطاعت میکردند. 24تمامی سروران و جنگاوران و نیز تمامی پسران داوودِ پادشاه، با سلیمانِ پادشاه بیعت کردند. 25خداوند سلیمان را در نظر تمامی اسرائیل بسیار معظم ساخت، و چنان عظمت شاهانهای به او بخشید که پیش از او به هیچ پادشاهی در اسرائیل داده نشده بود.
مرگ داوود
26پس داوود پسر یَسا، بر تمامی اسرائیل پادشاهی کرد. 27مدت پادشاهی او بر اسرائیل چهل سال بود، که از این مدت هفت سال در حِبرون، و سی و سه سال در اورشلیم سلطنت کرد. 28داوود در کهنسالی، پس از طول عمر و ثروت و حرمتِ بسیار درگذشت، و پسرش سلیمان به جای او پادشاه شد. 29و اما کارهای داوودِ پادشاه، از ابتدا تا انتها، در تواریخ سموئیلِ نبی، تواریخ ناتانِ نبی و تواریخ جادِ نبی نوشته شده است، 30همراه با شرح تمامی سلطنت و عظمت او و وقایعی که بر او، بر اسرائیل، و بر تمامی حکومتهای ممالک گذشت.
The Persian New Millennium Version © 2014, is a production of Elam Ministries. All rights reserved.